eitaa logo
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
37هزار دنبال‌کننده
13.6هزار عکس
11.4هزار ویدیو
112 فایل
♥️باهمه وجود دوستتون دارم #حضرت_زهرا_سلام_الله مادر همه ی شهیدان شده اید می شود #مادر ما هم بشوید❓ با دعوت #شهدا به این کانال اومدید پس لفت ندید. تاریخ تاسیس 1397/1/25
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماشاءالله لاحول ولاقوه الا بالله 😍😭 قطعا این بزرگ مرد، رهبر انصار الله خواهد شد ان شاءالله
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بـســم الـلـه الــرحــمــن الـــرحــیـم 🌷 اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم... ...🌸 اللّهُم‌َّ_عَجِّلْ_لَوِلیِڪ‌َ_اَلْفَرَجْ 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
و سلام بر او که می گفت: خدا، خدا، خدا همه چیز دست خداست. تمام مشکلات بشر «به خاطر دوری از خداست.» برادر شهیدم ...🌷🕊 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
بسمه تعالی یا رُوحُ یا قُدُّوس در این زندگیِ پر هیاهو، تو به یک حرف،یک صدا محتاجی تا تلنگری باشد برای رشد و تغییر نگاهت به خود،دیگران و هستی!در این زمانه که به آخرالزمان معروف هست باید بدونی چطوری زندگی کنی که کمتر آسیبی به جسمت و به عقیده ات وارد نشه و باید بتونی در کنار اینها ایمانت را هم بسیار قویتر کنی و.... صدها نکات دیگر که در کلاس طرح زندگی باسعادت یاد خواهی گرفت 🔻سر فصل های کلاس 👇👇 زندگی با سعادت در آخر آلزمان 1= چندین ذکربرای حاجت های خاص 2=چطوری آخرالزمان در امان باشیم 3= تکنیکهای شادبودن درمحیط خونه 4= اَسراری در آخرالزمان ... 5= نگران فرزندان هستیم چکار کنیم ؟ 6= طرح سبک زندگی به رنگ خدا 7= راهها و رازهای رزق و روزی 8=رهایی از باور های منفی 9=طریقه درست کردن شربت قرآنی 10=بیماری متافیزیکی و موجودات .... و‌موضاعات دیگر و همچنین پرسش و پاسخ هم در کلاس انجام می شود هزینه اصلی این کلاس 4 ملیون هست که ما برای شما عزیزان تخفیف ویژه قرار دادیم زمان ثبت نام فقط تا جمعه این زمان به هیچ وجه تمدید نمی شود جا نمونی رفیق برای شرکت در کلاس و ثبت نام به ای دی زیر پیام دهید 👇👇 @ya_ghoddus 👆👆 https://eitaa.com/joinchat/3754492311C40a62601b3
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
📕رمان #سپر_سرخ 🔻قسمت شصت و یکم ▫️چشمانم را گشودم و دیدم همانطور که کنارم نشسته، از گوشه پیشان
📕رمان 🔻قسمت شصت و دوم ▫️به‌قدری با محبت نگاهم می‌کرد و طوری با احساس سوال کرد که دلم می‌خواست همه چیز را همینجا برایش بگویم و نمی‌دانم این حالم چه با دل او کرده بود که با هر دو دستش در آغوشم کشید و هرآنچه امشب در کوچه از دلم دریغ کرده بود، حالا همه را بی‌دریغ به پایم می‌ریخت که مرا محکم میان دستانش گرفته و لحنش غرق عشق بود: «من بمیرم نبینم تو انقدر ترسیدی عزیزدلم! بگو من چی کار کنم تا آروم بشی، هر کاری بگی انجام میدم، فقط نترس!» ▪️همانطور که سرم روی قلبش بود، موهایم را نوازش می‌کرد و با آهنگ آرامشبخش صدایش زیر گوشم می‌خواند: «کسی تو خواب اذیتت می‌کرد؟ از دست کی فرار می‌کردی؟ چرا به من نمیگی از چی اینهمه می‌ترسی؟» و سؤال آخرش، دست دلم را رو کرد: «عامر کیه؟ همسر سابقته؟» ▫️تپش‌های قلبش درست زیر گوشم بود و نبض احساسم را خوب گرفته بود که عطر ملیح پیراهنش به صورتم می‌خورد و من میان دریای اشک دلم را رها کردم: «مهدی من خیلی از عامر می‌ترسم، اون خیلی اذیتم می‌کرد. هر شب مست میومد خونه و تا وقتی جون داشت کتکم می‌زد. چهار سال تو خونه‌اش شکنجه شدم و هنوز خیلی شب‌ها خواب می‌بینم داره کتکم می‌زنه...» ▪️با هرکلمه انگار جانش آتش می‌گرفت که حرارت نفس‌هایش بیشتر می‌شد و با لحنی غرق بغض گله کرد: «چرا تا حالا به من حرفی نزده بودی؟ من الان باید بفهمم تو انقدر اذیت میشی؟» ▫️خواستم صدایم را بهتر بشنود که از تنش فاصله گرفتم و او دیگر نمی‌خواست از آغوشش جدا شوم که دوباره سرم را به سینه‌اش چسباند، قطره اشکش روی پیشانی‌ام چکید و آهسته زمزمه کرد: «بگو عزیزم! هر چی تو دلته برام بگو!» ▪️شاید سال‌ها بود چنین آغوشی برای درددل می‌خواستم که با اشک چشمانم، زخم‌های مانده بر دلم را نشانش دادم و او ناز اشک‌ها و شکایت‌هایم را با هم می‌خرید و در آخر فقط یک جمله پرسید: «آخه چرا با همچین آدمی ازدواج کردی؟» ▫️سؤال ساده‌ای پرسید که پاسخش بسیار سخت بود و من چه می‌توانستم بگویم؛ عامر مرا به عشق مهدی متهم می‌کرد و با عکسی شیطانی آزارم می‌داد و نمی‌دانستم دوباره از جانم چه می‌خواهد که باز از گفتن حقیقت طفره رفتم و فقط به نورالهدی اشاره کردم: «برادر همون دوستم بود که با هم اومدیم ایران.» ▪️تا حدودی نورالهدی را می‌شناخت و باورش نمی‌شد برادر همسر ابوزینب چنین جانوری باشد که با حالتی عصبی نفس بلندی کشید و همزمان صدای اذان صبح از مأذنه‌های بغداد بلند شد. ▫️حال خراب من باعث شده بود حتی سحری خوردن فراموش‌مان شود و خواستم عذرخواهی کنم که سرشانه‌هایم را گرفت و رو به چشمان خیسم خندید: «فدای سرت عزیزم!» ▪️روضۀ روزهای زندگی‌ام در زندان عامر، کاسۀ چشمانش را از گریه لبالب کرده و لب‌هایش به رویم می‌خندید تا آرامم کند، با هر دو دستش ردّ پای اشک را از صورتم پاک کرد و خبر نداشت امشب دوباره با تهدیدی وحشتناک به جانم افتاده که با لحنی لبریز متانت، تلاش می‌کرد آرامم کند: «دیگه از هیچی نترس! هر چی بوده تموم شده، تو دیگه پیش منی، خودم مراقبت هستم و نمی‌ذارم هیچکس اذیتت کنه!» ▫️دلم پَر می‌زد ماجرای پیام‌های امشب را برایش بگویم اما حیا می‌کردم راز آن تصویر و قصۀ عشق قدیمی‌ام به خودش را فاش بگویم که در سکوتی ساده فقط نگاهش می‌کردم تا دستم را گرفت و به شوخی گفت: «سحری که از دست‌مون رفت، تا نماز از دست‌مون نرفته بریم وضو بگیریم.» ▪️انگار وحشت امشب و حکایت تنهایی‌ام، دل مهدی را که این روزها همیشه دور از من سرگردان بود، هوایی عشقم کرده و قفل قلبش را شکسته بود؛ حالت چشمانش تغییر کرده و عطر عشق در لحنش پیچیده بود اما می‌ترسیدم اینبار من و او با هم قربانی جنون عامر شویم که بعد از نماز صبح، او از خانه رفت و من از ترس تهدید عامر، هر ثانیه هزار فکر بد می‌کردم. ▫️معمولاً روزها یکبار تماس می‌گرفت و امروز می‌خواست برایم سنگ تمام بگذارد؛ مرتب پیام می‌داد و زنگ می‌زد تا حالم را بپرسد که پیام آخر را به امید خواندن کلام شیرینش باز کردم و طعنه تلخ عامر حالم را به هم زد: «آقا تشریف بردن سر کار؟ الان تنهایی؟ آدرس بدم می‌تونی بیای ببینمت؟» ▪️حتی نگاهم از ترس می‌لرزید؛ فقط در ذهنم دنبال چاره‌ای بودم و از سرِ ناچاری تصمیم گرفتم با نورالهدی تماس بگیرم که پیام بعدی‌‌اش امانم نداد: «من آمار تمام رفت و آمدهاتون رو دارم. مهدی دیشب از سوریه برگشته و امروز ساعت ۶:۲۰ از خونه رفت بیرون و تو الان تنهایی. پس بهتره خیلی منو معطل نکنی وگرنه یه کاری می‌کنم که روزی هزار بار آرزوی مرگ کنی!» ▫️باور نمی‌کردم اینقدر دیوانه باشد که پس از طلاق و با وجود عشق آن دختر عربِ اسرائیلی، باز دست از سر من برنمی‌دارد و خبر نداشتم کار دیوانگی‌هایش به بدتر از این‌ها کشیده که اینبار دیگر عشقم هدف بود نه خودم!... 📖 ادامه دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✳️ قابل توجه کسانی که نماز را سبک می شمارند،!!! 💥 ببینید این شهید چگونه و با چه مشقتی با پای زخمی در میدان نبرد نماز می خواند.!!! 🌷 مزار گلستان شهدای اصفهان، قطعه خیبر ۱ شادی روح مطهر شهدای اسلام صلوات .🌸 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 سنی باشرف؛ وهابی بیشرف! ✍ پاسخ‌های دندان‌شکن یک عالم اهل‌سنت به شیوخ وهابی؛ بروید از کودکان عقاید ناب اسلامی را بیاموزید. 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💟شهیدی که تیپ و چهره اش برتر از هنرمندان بود و این موضوع سبب شد تا به وی لقب زیباترین شهید مدافع حرم را بدهند💜 💠شهیدی که علاوه بر ظاهر زیبایی که داشت سیرت و باطنش هم زیبا بود.
🌷 روحیـه عجیبی داشت. زیر آتـش دشمن، شهـدا رو منتقـل میـکرد عقب. توی همین رفت و آمد ها بود که گلوله مستقیم تانک سـرش رو جـدا کـرد. 🌷 چنـد قدمی اش بـودم؛ هنـوز تنـم می لـرزه وقتی یـادم میـاد. از سـر بـریده شده اش صـدایی بلـند شد: « الســلام علیـک یـا ابـا عبــداللـه ع » 🎙راوی: جواد علی گلی روحانی شهـید بهشت زهـرا (س) قطعه ۲۹ ردیف ۱۲ ش۴ " صـلواتی هـدیه کنیم بـه ارواح مطهـر شهـدا "
⁉️ با منافقین چه کنیم؟ امام خمینی (علیه الرحمه): ♨️ آنقدری که اسلام تکیه کرده است بر اینکه منافقین را از بین ببرد یا اصلاحشان کند، برای کفار اینطور نیست. انسان می داند با آدم کافر چه بکند، اما با منافقین نمی داند چه کند. ⭕️ زمان پیغمبر هم همین طور بوده است. و در اسلام از منافقین بیشتر تکذیب شده است و منافق اوضح مصادیق کفر است. 📚 صحیفه امام؛ جلد ۱۶؛ صفحه ۱۱۱ و جلد ۱۷ صفحه ۱۳۴ الّلهُـمَّ‌عَجِّــلْ‌لِوَلِیِّکَـــ‌الْفَـــرَج ؛ یادامام و شهدا صلوات الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فرَجَهُمْ
. سلام خوبین کسی هست یا نه ؟؟؟ اینجا بگید 👇👇 https://harfeto.timefriend.net/17086355590580 .
. سلام همه پیام هاتون خونده میشه و با ارزش هست برای ما 😊😊🌸🌸🌸 .
. سلام بفرمایید پیامتون رو گذاشتیم کانال 😊😊 .
. ممنون از نظر لطف شما ان شاء الله بتونیم یک‌ روزی تمام خوبی های اعضا رو جبران کنیم و از شرمندگی شون در بیایم .
. به قول شهید آوینی کربلا به رفتن نیست به شدن است که اگر به رفتن باشد شمر هم کربلایی است .
. پایان شب سیه سپید است تهش میرسه به این که تمام مردم می‌فهند باید امام زمان ع باشه و همه دست به دعا برمیدارند و عاجزانه ظهور آقا رواز خدا میخواند و آقا هم ظهور میکنه و پیروزی جبهه حق علیه باطل میشه و عدل و داد و هرچی خوبی هست سرتاسر دنیا رو میگیره .
. فکر کنم چند وقتی بود کانال با همدیگه صحبت نکرده بودیم من که دلم تنگ شده بود شما رو نمیدونم .
. سلام واقعا عاقبت بخیر سخت شده واقعا باید شب و نصف شب بلند شیم و از خدا التماس کنیم برای عاقبت بخیری .
. من‌نمیدونم دلیل قهر کردنتون چیه ولی دعوا تو هر رابطه ای هست حتی تو زندگی شهدا اونا هم با همسرشون هم دعوا داشتند و هم قهر و این طبیعیه هیچی بدتر از کینه نیست کینه باعث شد سر حسین بن علی بر نیزه ها بره چون کینه باباش علی رو داشتند سریع برید آشتی کنید اگرم خجالت می‌کشید پیام بدید بهشون یا نمیدونم نامه بنویسید برای این که کینه بره به خوبی هاش و نقاط مثبت همسرتون فکر کنید .