eitaa logo
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
36.6هزار دنبال‌کننده
13.7هزار عکس
11.5هزار ویدیو
112 فایل
♥️باهمه وجود دوستتون دارم #حضرت_زهرا_سلام_الله مادر همه ی شهیدان شده اید می شود #مادر ما هم بشوید❓ با دعوت #شهدا به این کانال اومدید پس لفت ندید. تاریخ تاسیس 1397/1/25
مشاهده در ایتا
دانلود
✨❤️ #عاشقانه_شهدا يَا وَلِیَ أَلْحَسَنَاتْ #خدمت_به_همسر...💕 . از جبهه که میومد... میپرسید: "چی یاد گرفتی…؟!" یه بار با خنده گفتم: "یه کم حدیث یاد گرفتم که به نفع خودمه...!!! . یکی از مسئولین گفته: "امام علی(ع) و فاطمه زهرا(س)... کارای خونه رو با هم تقسیم میکردن...💕 مثلاً... حضرت زهرا(س)هیزم می آوردن و حضرت علی(ع)عدس پاک می کردن و...!!!" . من به شوخی گفته بودم... كلی خندید... اما بعدش گفت: "حالا پاشو برو... عدس بیار پاک کنم…!!!💕 چون شنیدم…مکلف شدم این کارو انجام بدم..." . گفتم: "عدس نداریم ولی لپه هست..." لپه ها رو آوردم... ریخت توی سینی… داشت پاک می کرد که زنگ خونه به صدا در اومد...! سریع سینی رو هل داد زیر تخت...!!! . مادرم بود… احوالپرسی کرد و زود رفت… . گفتم: "چی شدددد...؟! ترسیدی مادرم ببینه داری لپه پاک می کنییی...؟" گفت: "نههه...گفتم یا مادر منه یا مادر تو... اگه مادر من باشههه... ناراحت میشه ببینه عروسش به پسرش کار داده...!!! اگه مادر تو باشههه... حتماً میگه نسیبه رو لوس میکنی...!!! نمیخواستم ناراحتشون کنم… لازم نیست کسی بدونه من دارم لپه پاک می کنم… تو بدونی کافیه… 💕 برای من مهم تویی💕 " . به علی تجلّایی با اون همه اُبُهّت و رفتار نظامیش... نمیومد كه تو خونه... لپه پاک کنه يا... ظرف بشوره...! ولی تا می دید به کمکش نیاز دارم… سریع میومد کمکم...💕 . (خانم عبدالعلی زاده همسر شهید علی تجلّايی)
يَا وَلِیَ أَلْحَسَنَاتْ ...💕 . از جبهه که میومد... میپرسید: "چی یاد گرفتی…؟!" یه بار با خنده گفتم: "یه کم حدیث یاد گرفتم که به نفع خودمه...!!! . یکی از مسئولین گفته: "امام علی(ع) و فاطمه زهرا(س)... کارای خونه رو با هم تقسیم میکردن...💕 مثلاً... حضرت زهرا(س)عدس پاک میکردن و حضرت علی(ع) هیزم میاوردن ، تو کارها به هم کمک میکردن و...!!!" . 🍃من به شوخی گفته بودم... كلی خندید...☺️ اما بعدش گفت: "حالا پاشو برو... عدس بیار پاک کنم…!!!💕 چون شنیدم…مکلف شدم این کارو انجام بدم..." . گفتم: "عدس نداریم ولی لپه هست..." لپه ها رو آوردم... ریخت توی سینی… داشت پاک می کرد که زنگ خونه به صدا در اومد...! سریع سینی رو هل داد زیر تخت...!!! . مادرم بود… احوالپرسی کرد و زود رفت… . گفتم: "چی شدددد...؟! ترسیدی مادرم ببینه داری لپه پاک می کنییی...؟"😜 گفت: "نههه...گفتم یا مادر منه یا مادر تو... اگه مادر من باشههه... ناراحت میشه ببینه عروسش به پسرش کار داده...!!!😐 اگه مادر تو باشههه... حتماً میگه نسیبه رو لوس میکنی...!!!😊 نمیخواستم ناراحتشون کنم…😁 لازم نیست کسی بدونه من دارم لپه پاک می کنم… تو بدونی کافیه… 💕 برای من مهم تویی💕 " . به علی تجلّایی با اون همه اُبُهّت و رفتار نظامیش... نمیومد كه تو خونه... لپه پاک کنه يا... ظرف بشوره...! ولی تا می دید به کمکش نیاز دارم… سریع میومد کمکم...💕 🌹به روایت از همسر 🌷شهدا رو یاد کنیم با ذکر 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124