eitaa logo
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
37.4هزار دنبال‌کننده
13.2هزار عکس
10.9هزار ویدیو
108 فایل
♥️باهمه وجود دوستتون دارم #حضرت_زهرا_سلام_الله مادر همه ی شهیدان شده اید می شود #مادر ما هم بشوید❓ با دعوت #شهدا به این کانال اومدید پس لفت ندید. خادم کانال 👇👇 @labaikya_mahdi_313 تاریخ تاسیس 1397/1/25
مشاهده در ایتا
دانلود
تصویر برای پروفایل اعضای کانال لطفا یکی از عکس های پروفایلشان را هم که شده این شهید قرار دهند. عاشق اهل بیت سلام الله بود می سوخت و اطرافیان را در روضه ها می سوزوند داداش شهیدم چقدر جاها دستمو گرفتی!!!!!!! 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
@shohadaiyam(1).mp3
3.86M
👌👌👌 🎼 استاد آیت الله جوادی آملی یکبار که برای سرکشی به طلبه هایش رفته بود مداحی در حال پخش بود پرسیدند: این مداح کیست؟ وی در عشق خدا سوخته است. ♥️ کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
بر کسانی که ببینند به رویِ تو هلال ؛ عید باشد همه روز و همه ماه و همه سال ...
_خدایا شاهدی که لباس مقدس سپاه را به این عشق و نیت به تن کردم که برای من کفنی باشد آغشته به خون. خدایا همیشه نگران بودم که عاملی باشم برای ریخته شدن اشک چشم امام عزیز. اگر در این مدت بر این نعمت بزرگ شکری در خور نکردم و یا از اوامرش تمردی نمودم بر من ببخش... برادر شهیدم 🌷🕊 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
💢 راز سه شنبه شبـ‌‌ـهـای ...🌷🕊 ◇ محمد را صدا کردم و گفتم: باید معاون گردان شوی. قبول نمی کرد، با اصرارِ من گفت : به شرطی که سه شنبه تا عصر چهارشنبه با من کاری نداشته باشی! با تعجب گفتم : چطــور؟با خنده گفت : جان آقای مسجدی نپرس! قبول کردم و محمد معاون گردان شد. مدیریت محمد خیلی خوب بود. مدتی بعد دوباره محمد را صدا کردم و گفتم : باید مسئول گردان شوی.رفت و یکی از دوستان را واسطه کرد که من این کار را نکنم. گفتم : اگه مسئولیت نگیری باید از گردان بری!کمی فکر کرد و گفت : قبول می کنم ، اما با همان شرط قبلی! گفتم : صبــر کن ببینم! یعنی چی که تو باید شرط بذاری؟! اصلا بگو ببینم بعضی هفته ها که نیستی کجا می روی؟ اصرار می کرد که نگوید. من هم اصرار می کردم که باید بگویی کجا می روی؟ ◇ بالأخره گفت.: حاجی تا زنده هستم به کسی نگو، من سه شنبه ها از این جا می رم مسجد جمکــــران و تا عصر چهارشنبه بر می گردم. با تعجب نگاهش می کردم چیزی نگفتم. بعدها فهمیدم مسیر 900 کیلومتری دارخــوئیــن تا جمکـــران را می رود و بعد از خواندن نماز عجل الله تعالی فرجه الشریف بر میگردد. ◇ یکبار همراهش رفتم. نیمه های شب برای خوردن آب بلند شدم. نگاهی به محمـد انداختم. سرش به شیشه بود. مشغول خواندن نافله بود. قطرات اشک از چشمانش جاری شده بود.در مسیر برگشت با او صحبت می کردم. می گفت: یکبــار 14 بار ماشین عوض کردم تا به جمکران رسیدم. بعد هم نماز را خواندم و سریع برگشتم. 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
محمدرضا هم مداح بود و هم فرمانده; سفارش کرده بود روی سنگ قبرش بنویسند: یازهــــرا(سلام الله علیها) اونقدر رابطه اش با حضرت زهرا قوی بود که مثل بی بی شهید شد خمپاره خورد به سنگرش، بچه ها رفتند بالا سرش دیدند ترکش خورده به پهلوی چپ و بازوی راستش... ...🌷🕊 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124