eitaa logo
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
36.2هزار دنبال‌کننده
14.2هزار عکس
11.9هزار ویدیو
114 فایل
♥️باهمه وجود دوستتون دارم #حضرت_زهرا_سلام_الله مادر همه ی شهیدان شده اید می شود #مادر ما هم بشوید❓ با دعوت #شهدا به این کانال اومدید پس لفت ندید. تاریخ تاسیس 1397/1/25
مشاهده در ایتا
دانلود
💫شهید احمد علی نیری💫 راوی: خواهر شهید احمد در خانه ما واقعا نمونه بود.همه او را دوست داشتند. همه خانواده اهل نماز و تقوا بودند.لذا احمد هم از همین دوران به مسائل عبادی و معنوی به خصوص نماز توجه ویژه داشت‌ او مانند همه نوجوان ها با بچه ها بازی می کرد، درس می خواند، در کارهای خانه کمک می کرد‌.. اما هرچه بزرگ تر می شد به رفتار و اخلاقی که اسلام تأیید کرده و احمد از بزرگتر ها می شنید با دقت عمل می کرد. مثلا ، وقتی به مدرسه می رفت تا می توانست به همکلاسی هایی که از لحاظ مالی مشکل داشتند کمک می کرد‌. یادم هست وقتی در خانه غذای خیلی خوب و مفصلی درست می کردیم و همه آماده خوردن می شدیم احمد جلو نمی آمد!! می گفت: توی این محل خیلی از مردم اصلا نمی توانند چنین غذایی تهیه کنند.مردم حتی برای تهیه‌ی غذای معمولی دچار مشکل هستند، حالا ما... برای همین اگر سر سفره هم می آمد با اکراه غذا می خورد. برای بچه ای در قد و قواره او این حرف ها خیلی زود بود.اصلا بیشتر بچه ها درسن دبستان به این مسائل فکر نمی کنند. اما احمد واقعا از بینش صحیحی که در مسجد و پای منبر ها پیدا کرده بود این حرف ها را میزد. برای همین می گویم اولین جرقه های کمال در همین ایام در وجود او زده شد. رفته رفته هر چه بزرگتر می شد رشد و کمال و معنویت او بالا رفت تا جایی که دیگر ما نتوانستیم به گرد پای او برسیم! 🌹هدیه به روح پاکش صلوات🌹 💚 کانال و 👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4043243523C8ee14b51dd
🌸🌸🌸 کنار معراج شهدای گمنام دانشگاه، دعای عرفه برگزار می‌شد. دیدم فقط چند تا تکه موکت پهن کردن ب مسئول خواهران اعتراض کردم ...😕 دانشگاه به این بزرگی فقط این چند تا تیکه موکت!!😶 در جواب حرفم گفت همیناهم پر نمیشه ...😬 وقتی دیدم توجهی نمی‌کنه رفتم پیش آقای محمد خانی صداش زدم جواب نداد😳 چند بار داد زدم تا شنید سر به زیر اومد گفت «بفرمایید» بدون مقدمه گفتم این موکت‌ها کمه! گفت قد همینشم نمیان بهش توپیدم گفتم ما مکلف به وظیفه هستیم نه نتیجه😏 اونم با عصبانیت جواب داد این وقت روز دانشجو از کجا میاد؟!😤 بعد رفت دنبال کارش ...🚶🏻‍♂ همین که دعا شروع شد روی همه موکت‌ها کیپ تا کیپ نشستند، همشون افتادن به تکاپو که حالا از کجا موکت بیاریم 😆 یه بار از کنار معراج شهدا یکی از جعبه‌های مهمات را آوردیم اتاق بسیج خواهران به جای قفسه کتابخانه ... مقرر کرده بود برای جابجایی وسایل بسیج حتماً باید نامه‌نگاری شود همه کارها با مقررات و هماهنگی او بود😶 من که خودم رو قاطی این ضابطه‌ها نمی‌کردم هر کاری به نظرم درست بود همونو انجام می‌دادم😌 ...