Nariman Panahi - Marham Vase Cheshme Taram Mikham 128 (MusicTarin).mp3
8.8M
مر حم واسه چشم ترم می خوام
حالم بده حرم می خوام.............
یعنی ارباب امسال دیگه نمی تونیم
بیاییم و بین الحرمین و گنبد زیبایت
را ببینیم 😔😔⁉️⁉️😔😔⁉️⁉️
چقدر به این دل گفتم گناه نکن
تو دیگه کربلایی شدی........ 😭
چقدر به این چشم گفتم دیگه
گناه نکن. تو گنبد طلا دیده ای 😭
چقدر به این دستم گفتم تو دیگه.
دستت را به گناه آلوده نکن تو به
گنبد و بارگاه دست زدی....... 😭
چقدر به این پاهام گفتم دیگه سمت
گناه راه کج نکنید شماها روزها برای
دیدن بین الحرمین پیاده راه رفتید 😭
آخر بیچاره شدم وهمه چی ازم گرفته
شد حالا و اربعین دیگه ...... 😭😭
♥️ کانال #شهید_هادی و
#شهید_تورجی_زاده👇👇
@shahid_hadi124
001- HamayeshTMA 1399.mp3
20.8M
🏵 کلاس آموزش
#مدیریت_مومنانه_خانواده 1
دکتر حبشی
🎨 همایش همسرداری
اصفهان - مرداد 99
حتما حتما حتما گوش کنید
♥️ کانال #شهید_هادی و
#شهید_تورجی_زاده👇👇
@shahid_hadi124
بسم الله الرحمن الرحیم
🌸السلام علیکَ یا رسولَ الله
💗السلام علیکَ یا امیرَالمؤمنین
🌸السلام علیکِ یا فاطمةُ الزهراءُ
💗السلام علیکَ یا حسنَ بنَ علیٍ نِ المجتبی
🌸السلام علیکَ یا حسینَ بنَ علیٍ سیدَ الشهداءِ
💗السلام علیکَ یا علیَّ بنَ الحسینِ زینَ العابدینَ
🌸السلام علیکَ یا محمدَ بنَ علیٍ نِ الباقرُ
💗السلام علیکَ یا جعفرَ بنَ محمدٍ نِ الصادقُ
🌸السلام علیکَ یا موسی بنَ جعفرٍ نِ الکاظمُ
💗السلام علیکَ یا علیَّ بنَ موسَی الرضَا المُرتضی
🌸السلام علیکَ یا محمدَ بنَ علیٍ نِ الجوادُ
💗السلام علیکَ یا علیَّ بنَ محمدٍ نِ الهادی
🌸السلام علیکَ یا حسنَ بنَ علیٍ نِ العسکری
💗السلام علیکَ یا بقیةَ اللهِ، یا صاحبَ الزمان
💕💕و رحمة الله و برکاته💕💕
#اول_صبح_سلامم_به_شما_میچسبد
#روزم_به_نام_شما_اختران_الهی
♥️ کانال #شهید_هادی و
#شهید_تورجی_زاده👇👇
@shahid_hadi124
#تلنگر 👌👌👌👌
🔴 به مردم بگویید #امام_زمان_عج پشتوانهی این انقلاب است🎋
🌸 بعد از جنگ، در حال تفحص در منطقهی کردستان عراق بودیم که بهطرز غیرعادی جنازهی شهیدی را پیدا کردیم. از جیب شهید، یک کیف پلاستیکی در آوردم. داخل کیف، وصیتنامه قرار داشت که کاملا سالم بود و این چیز عجیبی بود.
در وصیتنامه نوشته بود:👇👇👇
🌸من #سیدحسن بچهی تهران و از لشکر حضرت رسول(ص) هستم...
پدر و مادر عزیزم! شهدا با اهل بیت ارتباط دارند.
اهل بیت، شهدا را دعوت میکنند...
🌸پدر و مادر عزیزم! من در شب حمله یعنی فردا شب به شهادت میرسم.
جنازهام هشت سال و پنج ماه و ٢۵ روز در منطقه میماند.
🌸بعد از این مدت، جنازهی من پیدا میشود. و زمانی که جنازهی من پیدا میشود، #امام_خمینی در بین شما نیست.😔
🌸این اسراری است که ائمه به من گفتند و من به شما میگویم.
به مردم دلداری بدهید.
به آنها روحیه بدهید و بگویید که #امام_زمان (عج) پشتوانهی این انقلاب است.
بگویید که ما فردا شما را شفاعت میکنیم.
بگویید که ما را فراموش نکنند.
🌸 بعد از خواندن وصیتنامه دربارهی عملیاتی که لشکر حضرت رسول (ص) آن شب انجام داده بود تحقیق کردیم.
دیدیم درست در همان تاریخ بوده و هشت سال و پنج ماه و ٢۵ روز از آن گذشته است.
راوی: #سردار_حسین_کاجی
برگرفته از کتاب #خاطرات_ماندگار
ص١٩٢ تا ١٩۵
#صبحتون_منور_به_نور_شهدا
12.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️ #باخت_سنگین
باور می کنید امام زمان علیه السلام رانده شده تنهاست
♥️ کانال #شهید_هادی و
#شهید_تورجی_زاده👇👇
@shahid_hadi124
🌸💫🌸💫🌸
💫🌸💫🌸
🌸💫🌸
💫🌸
🌸
🌸🍃چرا شهدا جوابمو نمیده؟
چرا به خوابم نمیاد؟
چرا حاجتم براورده نمیشه؟
شاید سوال بعضی ها همین باشه ....
اما واقعیت اینه که خیلی وقتا ماهستیم که حضور شهدا رو در زندگیمون نمی بینیم....
اون روز رو یادته؟اتفاقی با شهید هادی آشنا شدی
تا حالا فکر کردین چرا من؟چرا شهید هادی؟
دوست خوبم این رفاقتا تو آسمون نوشته میشه شهدا رفقاشونو خودشون گلچین میکنن
🔸حواست باشه تو لایق رفاقت باشهدا بودی که انتخاب شدی
حالا که انتخاب شدی باید گوش و دلتو بسپاری به شهدا تا از راه رسیدن به خدا برات بگن❤️👂
🌿رفقا میخوام بگم اگه ما قرآن رو قبول داریم باید به این آیه دل بدیم که خدا گفته هر کسی که تو راه من و برای من کشته شد نگید مرده اونا زندن و پیش من روزی میخورن .
به نظرتون کسی که پیش خداست و شهیده و کار از دستش بر میاد میتونه نسبت به دوستانش تو دنیا بی تفاوت باشه؟
میتونه به کسایی به بهش دل دادن دل نده ؟
اصلا با خودت چی فکر کردی که نا امید شدی ؟
🔹مگه رفاقت الکیه اونم با شهداا..
مگه شهدا به خواب اون دختر دانشجویی که رفته بود راهیان نور و همه چیز و مسخره میکرد نیومدن و گفتن تو رو کی دعوت کرده مگه ما به هر کسی دعوت نامه میدیم که بیاد یا با ما دوست بشه ؟
🌿با خودت تا حالا خلوت کردی و فقط یه سوال از خودت بپرسی که چرا من؟
تا حالا با خودت دودوتا چهارتا کردی که حتما حکمتی داشته که خدا بنده خوب خودش رو سر راه من گذاشته
اصلا ببینم ما که دم از شهدا میزنیم و میگیم مشکلمونو حل نکرده تا حالا شده وقتی گره تو کارمون افتاد بریم بیافتیم رو پای پدرو مادرمون و بهشون بگیم دعامون کنید؟
🔸یا اگه نیستن و از حضورشون بی نصیبیم بریم سر قبرشونو یه دل سیر گریه کنیم و خودمونو خالی کنیم؟
رفقا تا حالا دست چند نفر رو گرفتیم فقط و فقط برای خدا؟
به خدا شهدا از خود ما به حالمون آگاه ترن پس اونا رو محصور نکنیم به اینکه وجود نداره چون به خوابم نیومد قسمش دادم به مادرش ولی مشکلم حل نشد ...
ما چه میدونیم اون ور قضیه چه خبره؟ یه جمله هست میگن زمان درمان همه دردهاست:
🌿 آی اونی که میگی به خوابم نیومد ببین گیر تو چیه
برو رو به قبله بشین یه روضه حضرت علی اصغر با زبون خودت و برای دل خودت بخون و بگو شهدا کارم گیره میگن شما خیلی مشتی بودین کار راه مینداختین کارم گیره
خودتون دستمو بگیرید و هر جوری که به صلاح هست کارم و درست کنید
اصلا بزار اینجوری بگم یه بقچه برای دلت باز کن همه درداتو و حاجتاتو بریز توش دلت که خالی شد بغضت که ترکید بقچه رو گره بزن بگو من دیگه کاری ندارم هر چی بود گذاشتم تو این بقچه و دادم دست شما ..
🔹خیال میکنی اونا پیش خدا واسطه نمیشن خیال میکنی شب جمعه نمیرن پیش اربابمون حسین ع و نمیگن آقا جون کار دوستم تو دنیا گره افتاده کمکش کن ؟
حالا که بقچه آرزوهاتو به دست اهلش دادی صبور باش بزار به وقتش بهترین سوغاتی ها رو میزارن تو بقچتو بهت برمیگردونن .
اونا از جونشون برای ما کم نذاشتن حالا فکر میکنی از دادن جواب طفره میرن؟
🌿 تو همین روزا وقتی دلتو دادی دستشون یه دفعه میبینی اومد تو خوابت و گفت مشتی فکر کردی من بی دلیل اومدم تو زندگیت فکر کردی رفاقت یه طرفه بود فکر کردی وقتی تو داشتی من بیام خوابت من دلم نمیخواست بیام ؟
من از تو مشتاق تر بودم اما اینجا همه چی با اجازه اون بالاییه تا زمان هر چیزی برسه
🔸تو فکر کردی وقتی من و قسم میدادی به مادرم حضرت زهرا من نمیشنیدم یا بی تفاوت رد میشدم نه رفیق اینطوری نبود شب جمعه وقتی مادر ما پریشان وارد کربلا میشد از تو پیش مادرم یاد میکردم اونم برات دعا میکرد و از خدا میخواست حاجت دل تو رو اون طور که به صلاح هست بده تو چه میدونی وقتی من میدیدم که داری التماس میکنی و چیزی رو که به صلاحت نبود رو از من میخواستی چه حالی میشدم ولی تو اونو به حساب من گذاشتی و باهام قهر کردی
🔹ولی رفیق اگه من رفیقتم تنهات نمیزارم همیشه کنارتم و همیشه بهترین ها رو برات خواستم و میخوام فقط صبر کن صبر
روزهای خوش تو راهه
جاده عشق دوطرفست رفیق
یا علی
♥️ کانال #شهید_هادی و
#شهید_تورجی_زاده👇👇
@shahid_hadi124
روز جهانی چپ دستها را به رهبر
عزیزم و همه چپ دستها تبریک
می گوییم
روزتون مبارک با هوشها.......... 🌹
مدیر کانال هم چپ دست هستند 👌
♥️ کانال #شهید_هادی و
#شهید_تورجی_زاده👇👇
@shahid_hadi124
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته🔻 #قسمتــــ_صدوشانزده 👈این داستان⇦《 بزرگی خالق 》 ـــــــــــــــــــ
داستان واقعی
قسمت 117 و 118
نسل سوخته 👇
#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته🔻
#قسمتــــ_صدوهفده
👈این داستان⇦《 بخشش فراموش شده 》
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📎جواب قبولیها اومده بود ... توی در بهش برخورد کردم ... با حالت خاصی بهم نگاه کرد ...
🔻به به آقا مهران ... چی قبول شدی؟ ... کجا قبول شدی؟... دیگه با اون هوش و نبوغت ... بگیم آقا دکتر یا نه؟ ...
🔹خندیدم و سرم رو انداختم پایین ...
نه انسیه خانم ... حالا پزشکی که نه ... ولی خدا رو شکر، مشهد میمونم ...
جملهام هنوز از دهنم در نیومده ... لبخند طعنه داری زد ...😏
🔸ای بابا ... پس این همه میگفتن مهران، زرنگ و نابغه است الکی بود؟ ... تو هم که آخرش هیچی نشدی ... مازیار ما سه رقمی آورده داره میره تهران ... تو که سراسری نمیتونستی ... حداقل آزاد شرکت میکردی ...
🔻حالا یه طوری شده از بابات پولش رو میکندی ... اون که پولش از پارو بالا میره ... شاید مامانت رو ول کرده ولی بازم باباته ... هر چند مامانت هم عرضه نداشت ... نتونست چیزی ازش بکنه ...
🍃ساکت ایستادم و فقط نگاهش کردم ... حرفهاش دلم رو تا عمق سوزوند ... هر چند ... با آتش حسادتی که توی دلش بود ... و گوشهای از شعلههاش، وجود من رو گرفته بود ... برای اون جای دلسوزی بیشتری رو وجود داشت ...😔
اومدم در رو باز کنم ... که مادرم بازش کرد ... پشت در... با چشمهایی که اشک توش حلقه زده بود ...😢
تو هم سرنوشتت پاسوز زندگی من و پدرت شد ...
🔹دیدنش دلم رو بیشتر آتش🔥 زد ... به زور خندیدم ...
بیخیال بابا ... حالا هر کی بشنوه فکر میکنه چه خبره ... نمیدونی فردوسی چقدر بزرگه ... من که حسابی باهاش حال کردم ... اصلا فکر نمیکردم اینقدر ...🍃✨
پشت سر هم با ذوق و انرژی زیاد حرف میزدم ... شاید دل مادرم بعد از اون حرفهایی که پشت در شنیده بود ... کمی آرام بشه ...▫️
🍀حالتش که عوض شد ... ساکت شدم ... خودم به حدی سوخته بودم که حس حرف زدن نداشتم ... و شیطان هم امان نمیداد و ... داغ و آتش دلم رو بیشتر باد میزد ... آرزوهای بر باد رفتهام جلوی چشمم رژه می رفت ...🚶🚶🚶
دلم به حدی سوخت که بعد از آرام شدن ... فراموش کردم ... بگم ...
- خدایا ... بنده ات رو به خودت بخشیدم ...🍃✨
۰۰۰┅═══(✼❉❉✼)═══┅۰۰۰
#ادامــــــہ_داردـ ـ ـ
👇👇👇
#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته🔻
#قسمتــــ_صدوهجده
👈این داستان⇦《 گم گشته 》
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📎مادر مدام برای جلسات دادگاه یا پیگیر سایر چیزها نبود ... من بودم و سعید ... سعید هم که حال و روز خوشی نداشت... ضربهای که سر ماجرای پدر خورده بود ... از یه خونه بزرگ با اون همه امکانات مختلف ... از مدرسه گرفته تا هر چیزی که اراده میکرد ... حالا اومده بود توی خونه مادربزرگ ... که با حیاطش ... یک سوم خونه قبلیمون نمیشد ...😔
🔹برای من که وسط ثروت ... به نداشتن و سخت زندگی کردن عادت کرده بودم ... عوض شدن شرایط به این صورت سخت نبود ... اما اون، فشار شدیدی رو تحمل میکرد ...
🔸من کلا با بیشتر وسایلم رفتم یه گوشه حال ... و اتاق رو دادم دستش ... اتاق برای هر دوی ما اندازه بود اما اون به در و دیوار گیر میکرد ... آرامش بیشتر اون ... فشار کمتری روی مادر وارد میکرد ... مادری که بیش از حد، تحت فشار بود ...💔
▫️توی حال دراز کشیده بودم که یهو با وحشت صدام کرد ...🗣
- مهران پاشو ... پاشو مهران مارم🐍 نیست ...
🔸گیج و خسته چشمهام رو باز کردم ...
بارت نیست؟ ... بار چیت نیست؟ ...
کری؟ ... میگم مار ... مارم گم شده ...
مثل فنر از جا پریدم ...😳
🔻یه بار دیگه بگو ... چیت گم شده؟ ...
به کر بودنت ... خنگی هم اضافه شد ... هفته پیش خریده بودمش ...
▫️سریع از جا بلند شدم ...
تو مار خریدی؟ ... مار واقعی؟ ...
آره بابا ... مار واقعی ...🐍
🔸آخه با کدوم عقلت همچین کاری کردی؟ ... نگفتی نیشت میزنه؟ ...
- بابا طرف گفت زهری نیست ... مارش آبیه ...🐍
۰۰۰┅═══(✼❉❉✼)═══┅۰۰۰
#ادامــــــہ_داردـ ـ ـ
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
#شهید_تورجی_زاده به روایت مادر 👇👇👇
مشکلات زیاد بود. البته همه مردم آن زمان مثل ما بودند.
همه تحمل میکردیم و شکر خدا را بجا میآوریم..
مثل حالا نبود که اینقدر رفاه و آسایش باشد.با این همه ناشکری.
مادرم بهم سفارش میکرد و میگفت: وقتی باردار هستی بیشتر دفت کن. نمازت را اول وقت بخوان.
به قرآن و احکام بیشتر اهمیت بده.
هر غذایی را برایت آوردن نخور.
من هم تا آنجا که میتوانستم عمل میکردم.
همیشه و همه جا دعا میکردم.
که خدایا از تو بچه ای سالم و صالح میخواهم. دوست دارم فرزندم سربازی باشد برای امام زمان عج.
روز 23 تیرماه پسرم به دنیا آمد. پسری بسیار زیبا.
همه میگفتند سریع برای اون عقیقه کنیم و صدقه بدیم.
مبادا چشم زخم .....
پدرش نام او را " محمدرضا " گذاشت.
هم من و هم پدرش خیلی خوشحال بودیم.
چون سنم کم بود و کم تجربه خیلی نگران بودم میترسیدم که نتوانم بار زندگی را تحمل کنم.
اما خدا همه درها را به روی انسان نمیبندد
این پسر به طرز عجیبی آرام و متین بود
هیچ دردسر و اذیتی برای ما نداشت.
از زمانی که محمدرضا بدنیا آمد زندگی ما آرامش و برکت خاصی پیدا کرد.
محمدرضا رشد خوبی داشت در سه سالگی مانند یک بچه شش ساله بود.
همسایه ها میگفتند :
خدا رو شاکر باش با این همه مشکلات لااقل بچه هیچ اذیتی ندارد.
به روایت مادر #شهیدمحمدرضا_تورجی_زاده
🌸💫🌸💫🌸💫🌸
شهید تورجی زاده واقعا از شهدایی است که مورد توجه عنایت خداوند قرار گرفته.
لقمه حلال پدر و شیر پاک مادر باعث شد که #شهید_تورجی_زاده به این مقام برسد.
سلام و درود خدا بر شهید تورجی زاده.
ان شاءالله که شفاعت کند همگی اعضای کانال را .
و همگی ما عاقبت بخیر بشویم.
الهی آمین.