eitaa logo
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
36.6هزار دنبال‌کننده
13.7هزار عکس
11.5هزار ویدیو
112 فایل
♥️باهمه وجود دوستتون دارم #حضرت_زهرا_سلام_الله مادر همه ی شهیدان شده اید می شود #مادر ما هم بشوید❓ با دعوت #شهدا به این کانال اومدید پس لفت ندید. تاریخ تاسیس 1397/1/25
مشاهده در ایتا
دانلود
" رفاقت و ارتباط با شهدا دو طرفه است .اگر تو با آنها باشی آنها نیز با تو خواهند بود. ؛ 🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌👌👌 ⭕️ هدف زندگی / قسمت اول 👤 استاد 🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨ http://eitaa.com/joinchat/4043243523C8ee14b51dd
🍃🌹🍃🌹🍃🌹 شب عمليات خيبر بود. داشتيم بچه‌ها را براي رفتن به خط آماده مي‌كرديم. حاجي هم دور بچه‌ها مي‌گشت و پا به پاي ما كار مي‌كرد.درگيري شروع شده بود. آتش عراقي‌ها روي منطقه بود. هر چي مي‌گفتيم «حاجي! شما برگردين عقب يا حداقل برين توي سنگر.» مگر راضي مي‌شد؟ از آن طرف،‌ شلوغي منطقه بود و از اين طرف،‌ دل‌نگراني ما براي حاجي. 🌸 دور تا دورش حلقه زده بودند. اين‌جوري يك سنگر درست كرده بودند براي او. حالا خيال همه راحت‌تر بود. وقتي فهميد بچه‌‌ها براي حفظ او چه نقشه‌اي كشيده‌اند،‌ بالاخره تسليم شد. چند متر آن‌طرف‌تر،‌ چند تا نفربر بود. رفت پشت آن‌ها.🌷 🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸 http://eitaa.com/joinchat/4043243523C8ee14b51dd
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
🌹☘🌹☘🌹☘ 🔮قسمت سی و هشتم داستان #شهیدتورجی_زاده 🍇ولایت فقیه راوی:  برگرفته از نوار مصاحبه و خاطر
🌹☘🌹☘🌹☘ 🔮قسمت سی و نهم داستان 🍇تنبیه راوی: زنده یاد حجت الاسلام محرّبی   💜شهید تورجی زاده را همه دوست داشتند . توی کار خیلی جدّی بود . موقع شوخی هم خیلی از دست او می خندیدیم .😇 💚آن روز کارها زیاد بود و خسته شدیم . شب برای نگهبانی نوبت ما بود . ما چهار نفر با هم رفتیم . موقع نگهبانی همگی خوابمان برد! پاس بخش هم آمد و اسلحه های ما را برداشت و رفت ! 💜صبح برگشتیم مقر . محمد همه نیروها را به خط کرد . بعد در مورد اهمیت نگهبانی و ... گفت . 💙سه نفر را آورد بیرون . سید رحمان هاشمی یکی از آنها بود . شروع کرد آنها را تنبیه کردن . کلاغ پر ، پامرغی و🙃 ... . 💚همه می دانستند محمد با کسی شوخی ندارد . 💖رحمان خیلی ناراحت بود . بغض کرده بود . همه می دانستند او با محمد سالهاست رفیق و دوست هستند . 💛حسابی آنها را تنبیه کرد . بعد هم بچه ها را مرخص کرد . من هم سر پُست خوابم برده بود . اما من را تنبیه نکرد ! 💙وقتی همه رفتند به سمت آقای تورجی رفتم و با حالت خاصی گفتم : محمد آقا من هم با اینها بودم. ❤️نگاهی به من کرد . منتظر جواب بودم . البته حدس می زدم که چرا من را تنبیه نکرده ! من مدتی مربی عقاید و قرآن و ... بودم . 💖محمد گفت : اینها نیروی عادی هستند . مسئولیت اینها هم با من است . اما شما سرباز امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هستید . تکلیف اینها با من است . تکلیف شما هم با خود آقاست . شما فرمانده ات کسی دیگر است ! ❤️این را گفت و رفت . همان جا ایستادم . خیلی خجالت کشیدم . دوست داشتم من را هم تنبیه می کرد . اما این را نمی گفت . 😟 ...... 📕بر گرفته از کتاب 💚 به کانال و بپیوندید 👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4043243523C8ee14b51dd ☘🌹☘🌹☘
⭕️ روایت مجری شبکه خبر از سخنان رهبر انقلاب در دیدار با نخست‌وزیر ژاپن: ⭕️در بخش خبری ساعت ۱۳، که خبر رهبری را اجرا میکردم، از این جمله رهبر انقلاب که فرمودند”من شخص ترامپ را شایسته مبادله هیچ پیامی نمیدانم”، احساس غرور کردم و تا ثانیه های بعد، که به خواندنِ خبر ادامه دادم، به فکر آن جمله مقتدرانه حضرت آقا بودم و به داشتن چنین رهبری به خود میبالیدم.☺️ ✍️"زهراسادات خلیلی"
زندگینامه #شهید به زبان خودش من مصطفی نمازی فرد هستم. 😅 متولد 27 بهمن 1347 نام پدر :رجبعلی محل شهادت :شلمچه🍎 قبل از به دنیا اومدنم تو تظاهرات _ طیب برادر ده ماهه ام که بغل مامانم بوده... . 🔸 بخاطر شلیک گاز اشک آور و شلیک تیرمستقیم می ترسه و مریض و میبرنش بیمارستان .😭 اما دیگه بچه رو به مادرم تحویل نمیدن ومیگن بچه تلف شد. بعد از اون مادرم که نمی خواست به بهانه بچه از ادامه مبارزه باز بماند دیگه بچه نمی خواست. 🔹اما مادرم یه‌خوابی می بینند و بعد از اون خواب ،من ۲۷بهمن۱۳۴۷ تو یه محله ی جنوب شهری بدنیا اومدم.🎂🍎 🔸از همون دوران ابتدایی تو ظاهرات علیه رژیم ستمشاهی شرکت می کردم و به بزرگترا تاجایی که می تونستم تو مبارزاتشون کمک می کردم.🔵🌹 🔹تابستان ۱۳۶۰ برادر بزرگترم که پاوه بود اومد مرخصی و من با اینکه فقط 13 سالم بودولی عجیب عشق جبهه رفتن داشتم. از شانس بدم زد و همون موقع بدجور مریض شدم و تب کردم😢 🔸اما با دیدن بلیطی که برادرم گرفته بود بهتر شدم و همراه برادرم رفتم پاوه. این اولین حضور من بود تو جبهه. تقریبا دو ماه پاوه بودم و بعد برگشتم تهران. تو نماز جمعه شنیدم که دبیرستان سپاه دانش آموز پذیرش می کنه. منم از خدا خواسته در آزمون ورودی دبیرستان سپاه شرکت کردم .🌷🌷 🔹منتظر بودم کی نتیجه آزمون میاد،خیلی ذوق داشتم. قبل از اینکه نتایجو اعلام کنند از ذوق مسیر خیابان شهید رجایی تا لانه ی جاسوسی رو رکاب زدم، خیلی راه بوبودها، 🚲 چهار سال دبیرستان سپاه با تمام سختیهایش تموم شد. گرفتن دیپلم همانو شرکت درکنکورهمان.تو چهار دانشگاه بارتبه عالی رشته برق قبول شدم . 👇👇👇
🍃اما من یه دانشگاه بهتر رو انتخاب کردم. بالاخره بهمن ماه سال۶۴ تو گردان حبیب بن مظاهر لشکر ۲۷ محمد رسول الله(ص) عضو شدم. مسئولیتم پیک گردان بود. در عملیات های زیادی شرکت کردم و در عملیات والفجر ۱۰ که منجر به آزادسازی حلبچه شد. صدام نامرد با سلاح های شیمایی که از آلمان نامردتر از خودش گرفته بود حمله شیمیایی کرد ما هم که تازه وارد شدیم شیمیایی شدیم. اومدیم تهران همرزمانم اصرار داشتند بریم دکتر اما من به آنها گفتم بیایید بریم پیش دکتر دکترا و رفتیم پابوس آقا علی بن موسی الرضا شفا گرفتیم. و آماده عملیات بعدی یعنی نصر هفت شدیم. عملیات بیت المقدس هفت بود. اما انگار عملیات لو رفته بود که به همه مون۲۴ ساعت مرخصی دادن. منم اومدم تهران مادرم رفته بود قمصر کاشان من هم فرصت رو غنیمت شمردم و رفتم قمصر. یه چیزایی به دلم برات شده بود، برای همین حسابی با اقوام پدرم😍 دیدار و خداحافظی کردم و بعد رفتم منطقه. این آخرین دیدار من با اونا بود. 23 خرداد عملیات خوب پیش می رفت تا خبر دادن که دارند بچه ها مون را قیچی می کنند من که پیک بودم حاج حسن گفت برو به بچه ها بگو تا مواظب باشن قیچی نشن 🎗🎗توی همون عملیات بود که رفتم تا تمام نیروها را برگردونم تا کسی جا نمونه. موفق هم شدم اما خودم جا موندم. وجاموندم که موندم 🕊🕊🌹🌹🕊🕊 👇👇👇
واما توصیه های آخر من برادر کوچک شما : 👇👇👇👇 1.همین طور که درصحنه بودین در صحنه بمانید 2.این آیه اطیعوالله و اطیعوالرسول واولی الامر منکم را جامه عمل بپوشین ومطیع امر امام خمینی باشین 3.مسلمان واقعی وقتی حرفی میزنه به اون عمل می کنه یا ایهاالذین امنوا لم تقولوا ما لا تفعلون پس به آنچه می گویین عمل کنین 3 .سعی کنیم از امتحانات الهی رو سفید و سربلند بیرون بیاییم که هر لحظه در بوته امتحانیم هم از لحاظ مال و اولاد و هر آنچه به آن وابسته این 4.امر به معروف و نهی منکر لسانی فراموش نشود که یک وظیفه همگانی است 5 بیایین معارف اسلامی را بیاموزیم.
من چندین وچند سال تو منطقه جاموندم تا اینکه................. خدا خیرشون بده بچه های تفحص رو. دقیقا ۱۳۷۸/۵/۸ به شهرم برگشتم و تو تاریخ۱۳۷۸/۵/۲۵ در گلزار بهشت زهرا قطعه ۵۳ ردیف۴۷شماره۹ در کنار دوستای شهیدم آروم گرفتم. آدرس دقیق دادم که اگه دوس داشتین تشریف بیارین، خوشحال می شم. دعاگویتان هستم 🙏🙏🙏🙏
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
من چندین وچند سال تو منطقه جاموندم تا اینکه................. خدا خیرشون بده بچه های تفحص رو. دقیق
سلام خداراشکر امشب هم مهمان عزیز ‌دیگری شدیم لطفا وضو بگیرید و نیت کنید با تمام وجود شهدا را حس کنید .. مهمان امشب مااز ...♥️♥️♥️ آمده است ان شاء الله امشب این شهید بزرگوار _ سلام همه اعضای کانال را به حضرت می رساند 👆👆👆👆
🌾🍃❣🌾🍃❣ ❣🌾🍃❣ 🍃❣ ﷽ بسم الله الرحمن الرحیم ﷽ ♦️ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺭﺳﻮﻝَ ﺍﻟﻠﻪ 💟ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺍﻣﯿﺮَﺍﻟﻤﺆﻣﻨﯿﻦ ♦️ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏِ ﯾﺎ ﻓﺎﻃﻤﺔُ ﺍﻟﺰﻫﺮﺍﺀ 💟ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﻤﺠﺘﺒﯽ ♦️ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﯿﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﺳﯿﺪَ ﺍﻟﺸﻬﺪﺍﺀ 💟ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﺍﻟﺤﺴﯿﻦِ ﺯﯾﻦَ ﺍﻟﻌﺎﺑﺪﯾﻦ ♦️ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﺒﺎﻗﺮ 💟ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺟﻌﻔﺮَ ﺑﻦَ ﻣﺤﻤﺪٍ ﻥِ ﺍﻟﺼﺎﺩﻕ ♦️ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﻮﺳﯽ ﺑﻦَ ﺟﻌﻔﺮٍ ﻥِ ﺍﻟﮑﺎﻇﻢُ 💟ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﻣﻮﺳَﯽ الرضا ♦️ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﺠﻮﺍﺩ 💟ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﻣﺤﻤﺪٍ ﻥِ ﺍﻟﻬﺎﺩﯼ ♦️ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﻌﺴﮑﺮﯼ 💟ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَﯾﺎﺑﻘﯿﺔَ اﻟﻠﻪِورحمة الله وبرکاته 🍃❣ ❣🌾🍃❣ 🌾🍃❣🌾🍃❣
معجزه تویی حتی لبخند تو از پشت قاب شیشه ای هم معجزه است... ای شهید معجزه ی زندگی ام باش تو که باشی به خدا نزديكترم... #يادشهدا_باصلوات 🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨ http://eitaa.com/joinchat/4043243523C8ee14b51dd
#شقایقی_در_جمجمه_شهید نیمه شعبان سال 1369 بود.💖 کم کم آثار خستگی و یأس در چهره تک تک بچه های گروه تفحص نمایان شد و دیگر با اینکه خیلی زحمت کشیده بودیم مایوس شدیم😥 و اتفاقا نکته جالب اینکه آن روز، روز ولادت با سعادت قطب عالم امکان حضرت بقیة الله اعظم بود در حالی که ناامید شده بودیم از امام زمان (عج) کمک خواستیم و به ایشان توسل کردیم.❤️ نزدیک ظهر بود، در قسمتی از آن بیابان خشک و برهوت شقایقی نظرم را جلب کرد. برایم جالب بود، رفتم که #شقایق را از ریشه در آورم متوجه چیزی در زیر خاک شدم، خاک ها را کنار زدم، دیدم ریشه شقایق از جمجمه یک شهید روییده است.🕊 نکته جالب اینکه بعد از تحقیقات شناسایی هویت شهید مذکور، معلوم شد که نام این شهید بزرگوار مهدی منتظر القائم بوده است.😭 #شهید_مهدی_منتظر_قائم 🌹 امام زمان(عج) و شهدا، ص ١١٠؛ 🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨ http://eitaa.com/joinchat/4043243523C8ee14b51dd
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️امام کاظم(ع): مردی از قم قیام می‌کند و مردم رابه سوی حق فرا می‌خواند، برگِرد او قومی همچون پاره‌های آهن اجتماع می‌کنند، تندباد حوادث آنان را متزلزل نمی‌سازد، ازجنگ خسته نمی‌شوند و نمی‌ترسند، برخداست که توکل می‌کنند وعاقبت از آن متقین است. 🔻با صدای زیبای سید شهیدان اهل قلم، سید مرتضی آوینی حتما ببینید و نشر دهید 🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸 http://eitaa.com/joinchat/4043243523C8ee14b51dd
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_ویژه👌👌👌 ⭕️ هدف زندگی / قسمت دوم 👤 استاد #رائفی_پور 🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨ http://eitaa.com/joinchat/4043243523C8ee14b51dd
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
🌹☘🌹☘🌹☘ 🔮قسمت سی و نهم داستان #شهیدتورجی_زاده 🍇تنبیه راوی: زنده یاد حجت الاسلام محرّبی   💜شهی
🌹☘🌹☘🌹☘ 🔮قسمت چهلم داستان 🍇شکستن نفس راوی: یکی از همرزمان شهید   💜کل بچه های گردان دور هم جمع بودند. بعد از نماز بود. یکی از مسئولین لشگر آمد و گفت: رفقا دستشویی اردوگاه خراب شده. چند نفر رو آوردیم برای تعمیر، گفتند: باید چاه دستشویی تخلیه بشه! برای همین چندتا نیروی از جان گذشته می خواهیم.😁 ❤️در جریان مطلب بودم. زیر دستشویی های اردوگاه حالت مخزن داشت. هر وقت پر می شد با ماشین مخصوص تخلیه می کردند. اما این بار دیوارهای کنار دستشویی ریخته بود. امکان تخلیه با ماشین نبود. برای مرمت دیوار باید چاه تخلیه می شد. از طرفی هیچ دستشویی دیگری برای استفاده بچه ها نبود. 💚هرکس چیزی می گفت. یکی می گفت: پیف پیف😬! چه کارهایی از ما می خوان. دیگری می گفت: ما آمدیم بجنگیم، نه اینکه... خلاصه بساط شوخی و خنده بچه ها راه افتاده بود.😇 ❤️رفتیم برای ناهار. بعد هم مشغول استراحت شدیم. با خودم گفتم: کسی که برای این کار داوطلب بشه کار بزرگی کرده. نفس خودش رو شکسته. چون خیلی ها حاضرند از جانشان بگذرند اما... 💖گفتم: تا بچه ها مشغول استراحت هستند بروم سمت دستشویی ها ببینم چه خبره! 💙وقتی به آنجا رسیدم خیلی تعجب کردم. عده ای از بچه های گردان ما مشغول کار شده بودند. از هیچ چیزی هم باکی نداشتند. نجاست بود و کثیفی. اما کار برای خدا این حرفها را ندارد. 💛باتعجب به آنها نگاه کردم. آنها ده نفر بودند. اول آنها محمد تورجی بود😳. بعد رحمان هاشمی و... 💚تا غروب مشغول کار بودند. بعد هم همگی به حمام رفتند. دستشویی های اردوگاه همان روز راه افتاد. بعضی از بچه ها وقتی این ده نفر را دیدند شوخی می کردند. سر به سرشان می گذاشتند. اما آنها... 💖آنها به دنبال رضایت خدا بودند. آنچه که برای آنها مهم بود انجام وظیفه بود. نمی دانم چرا ولی من اسامی آنها را نوشتم و نگه داشتم. 💙سه ماه بعد به آن اسامی نگاه کردم. درست بعد از عملیات کربلای ده. 💙نفر اول شهید. نفر دوم شهید نفر سوم... تا نفر آخر که محمدتورجی بود. به ترتیب یکی پس از دیگری!😔 💔گویی این کار آنها و این شکستن نفس مهر تأییدی بود برای شهادتشان.👌 ...... 📕بر گرفته از کتاب 💚 به کانال و بپیوندید 👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4043243523C8ee14b51dd ☘🌹☘🌹☘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برای چند لحظه ب این ویدیو نگاه کنید...👆 ‌همه ی ما ناخودآگاه جلد پیکر بهم ریخته ی محمدرضا ، اشک های مادرش ، درآغوش گرفتن خواهر و روضه ی حاج امیر عباسی ‌شدیم. ‌اما. ‌وقتی خوب نگاه کنیم برای چند ثانیه از ‌فیلم میتونیم متوجه نگاه مضطرب و پر از ‌بغض پدر محمدرضا بشیم... ‌پدرانی که جای اونها بین اسم شهدا ‌خالیه... ‌پدری که کمرنگ تره. تو مستند ها. تو عکس ‌ها. ‌پدرانی که دلتنگیاشون رو نمیتونن فریاد ‌بکشن. ‌میریزن تو خودشون. آروم و بی سر و صدا. ‌مثل وقتی که حاج امیر عباسی تا روضه ی ‌علی اکبر رو نخوند حتی اشک پدر ‌محمدرضا رو هم ندیدن. ‌مگه یه پدر چقدر میتونه بریزه تو ‌خودش...💔😔 🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸 http://eitaa.com/joinchat/4043243523C8ee14b51dd
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ #چشم_چرانی بد اخلاقی می‌آورد 💢بلایی که #بدحجاب بر سر خانواده‌ می‌آورد 🔴 #حجت_الاسلام_قرائتی 🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨ http://eitaa.com/joinchat/4043243523C8ee14b51dd
⭕️کانال کمیل افتخار می کند به 🌴 #شهید_ابراهیم_هادی🌴 💢استاد پناهیان
🌹« هرگز گمان مبر ڪسانے ڪه در راه خدا ڪشتہ شدند ، مردگانند ! بلڪه آنان زنده‌اند ، و نزد پروردگارشان روزی داده مےشوند .»(آل عمران : 169 ) 🌸 #مادر_شهید_محمدرضا_دهقان 🌸 👇👇👇
🕊🌸 🌸🕊 💞 هر موقع ڪه مےشویم پیش ما مےآید و حتے بوے عطر خاصے را ڪه استفاده مےڪد را استشمام مےڪنیم . 💞 بارها شده هیچ ڪس در خانه نبوده و وقتے وارد خانه شدیم متوجه شدیم ڪه بوے عطر محمدرضا در خانہ است ، حتے یڪبار من از سرڪار بہ خانہ آمدم و اینقدر بوے عطرش زیاد بود ڪه با تعجب رفتم و تلفن را برداشتم ڪه بہ شوهرم زنگ بزنم ، وقتے تلفن را برداشتم دیدم خود تلفن بوےعطر مےدهد و برایم خیلے عجیب بود . 💞 مجلس شهید رسول خلیلے  ڪه از ما دعوت ڪرده بودند و رفته بودیم ، من اصلا طاقت نداشتم در این مجلس بنشینم و آنقدر از محمدرضا و رسول صحبت ڪردند ڪه حالم خیلے بد شد . 💞 همین ڪه نیت ڪردم بلند شوم ، یڪ لحظہ بوے عطر محمدرضا آمد و ڪنار من صندلے خالے بود و احساس ڪردم محمدرضا ڪنار من نشستہ ، ڪه حتی برخورد شانہ هایش را احساس ڪردم . ✍ نقل از مادر مڪرمہ شهید ... 🌸 🌸 🌹 🕊 🌷 🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨ http://eitaa.com/joinchat/4043243523C8ee14b51dd