سَلـٰامبَـرابراهـیم❀.•
Γ•.🕊| #هےعلےالعزا🖤 @shahid_hadi99
🥀|°دشنام ها آزارت نمی دهند و نیز سنگ هایے ڪه پیشانی بلندت را شڪسته اند.
خونِ بسیار رفته از پیڪر تنومندت باعث ضعف زانوانت نیست ؛ چیزی ڪه نفس هایت را به شماره انداخته، بے شڪ ڪثرتِ شمشیر زدن هایت نبوده است.
آن چه تو را به جنون مے ڪشد، حیرتِ توست؛ حیرت از این همه ریا ڪاری و سُست عنصری ڪه از در و دیوارِ ڪوه فرو می بارد، حیرت از این همه نامردمے و دو رنگے
. آن چه تو را به جنون مے ڪشد، دغدغه توست به خاطر فرزند پیامبر"ﷺ" ڪه با ڪاروان ڪوچڪ اهل بیت خویش، بے هیچ سپاه و همراهے، اینڪ به سوی این شهرِ غبارآلود در حرڪت است و ڪاری از تو ساخته نیست ڪه باز داری اش.
.
⛓°^فریادهاۍ دردآلودت از دیوارهای ضخیم ڪوفه عبور نمے ڪند تا به ڪاروان امامت برسد و نمے توانے بال بگشایے و از فراز باروها بگذرۍ تا پسر عمویت را بگویے ڪه بازگردد؛ گرچه خود یقین داری ڪه حسین "ع" ، نیڪ می داند ڪه در این شهر چه مے گذرد.
امّا مے آید؛ نه به خاطر اینڪه فریب خورده باشد، بلڪه رسالتش این گونه برایش رقم زده است.
و تو بیم داری؛ نه از جانِ خویش ـ ڪه هر آینه به اشتیاق، با پای خویش به سمت شهادت، گام بلندتر برمے دارے ـ ، بلڪه بیمِ تو از نامهربانے و جفا ڪاری این خاڪ است با ڪاروان ڪوچڪے ڪه هر لحظه به قتلگاه خویش نزدیڪ تر مے شود، بی آنڪه هیچ ڪاری از تو برآید.
.
#شهادتحضرتمسلمعقیل
#پارت_اول
••@shahid_hadi99••
ShabArafeh1396[04].mp3
39.07M
|دعای عرفه .•🕋Γ
"اَللَّـهُمَّ یا شاهِدَ کُلِّ نَجْوی،
وَمَوْضِعَ کُلِّ شَکْوی...."
#عرفه
#حاجمیثممطیعے
••@shahid_hadi99••
↲اعمـال #روزعرفه :
¹.• غسـلقبلاز زمانزوالتاغـروبآفتاب
².• زیارتامامحسیـن؏
³.• دو رڪعتنمـاز و اقراربهگناهـانوتوبـه
⁴.• روزه (برایڪسیڪهزمـاندعاضعفپیـدانڪند)
⁵.• تسبیحـاتعشــر(تسبیحاتحضرترسول"ص")
⁶.• سورهتوحید و آیةالڪرسی و صلوات(هرڪدام۱۰۰مرتبـه)
⁷.• دعـایامداود
⁸.• دعـایامامحسیــن"؏" در روزعـرفه
⁹.• دعـای"یا رَبَّ إِن ذُنُـوبی ..."
#التماسدعــا
@shahid_hadi99
سَلـٰامبَـرابراهـیم❀.•
🥀|°دشنام ها آزارت نمی دهند و نیز سنگ هایے ڪه پیشانی بلندت را شڪسته اند. خونِ بسیار رفته از پیڪر تنوم
🥀|°فریاد برمے آورے: اے ریا ڪاران! آیا شما نبودید نویسندگان صدها نامه حزن آلود ڪه او را به این شهر مے خواندند؟!
آیا شما نبودید ڪه اصرار به آمدنش ڪردید؟!
نیڪ این منم؛ فرستاده حسین علیه السلام ، ڪدام یڪ از شما به یارےِ من شمشیرے خواهد برداشت؟!
هیچ پاسخے به گوشت نمے رسد و غمے بزرگ در دست جان مے گیرد؛ اینان ڪه با رسول حسین علیه السلام چنین اند، با حسین علیه السلام چگونه خواهند بود؟ و اے ڪه اگر ڪاروان به دروازه این شهر برسد!
خانه «هانے»، پیرمرد ڪوفے، تنها پناهے است ڪه فرستاده حسین در این شهرِ سراسر نیرنگ یافته است.
اینان، لحظه اے مشتاق حسین و ساعتے بعد، مسحورِ سَکّه هاے یزید و مرعوب برق شمشیر پسرِ مرجانه اند. مگر جز این است ڪه حسین علیه السلام ، به خاطر رهایے اینان از یوغے ڪه سال ها بر گرده هایشان سنگینے مے ڪرد، تن به سفر مے داد؟ ورنه، مدینه، شهر دلپذیرتر و وفادارترے براے خاندان پیامبر صلے الله علیه و آله وسلم بوده است.
از ڪوفیان، بیش از این انتظار نیست. مگر از جفاے همین قوم نبود ڪه علے7 سر به چاه فرو مے برد؟
مگر این قوم، نهروانیان نبودند؟
.
#شهادتحضرتمسلمعقیل
#پارت_دوم
••@shahid_hadi99••
#سبک_عاشقی
✨|°همیشه دوست داشتم در عملیات ها با ابراهیم همراه باشم. در یڪ عملیات داخل شیارے بودیم ڪه ناگهان به ما حمله شد.
دشمن شلیڪ مے ڪرد و همه روے زمین دراز ڪشیده بودیم، اما ابراهیم در حالے ڪه ذڪر مے گفت بلند شد و با آرپے جے شلیڪ ڪرد.
بقیه نیروها روحیه گرفتند و از جا بلند شدند. عملیات با پیروزے ادامه یافت.
ابراهیم با ذڪر و یاد خدا حرڪت ڪرد و بقیه را هم به حرڪت انداخت.
او مصداق ڪلام خداوند بود ڪه مے فرماید:
🌹یَا اَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اِذَا لَقِیتُمُ فِئَهً فَاثبُتُوا وَ اذکُرُوا اللَّهُ کَثِیرًا لَّعَلَّکُم تُفلِحُونَ
🌸ای ڪسانے ڪه ایمان آورده اید، هنگامے ڪه (در میدان نبرد) با گروهے(از دشمن) رو به رو مے شوید، ثابت قدم باشید و خدا را زیاد ڪنید تا رستگار شوید.( انفال/۴۵)
📚 خداے خوب ابراهیم، ص ۳۳
↝°@shahid_hadi99
هدایت شده از هیئت مجازی 🚩
دعای عرفه آسان.pdf
1.82M
نسخه PDF دعای عرفه
امام حسین علیه السلام❤️🍃
جهت سهولت در قرائت دعا..
مداحی آنلاین - دوباره آمده ام - مهدی رسولی.mp3
4.46M
🕊دوباره آمده ام گرچه دیر برگشتم
ولی شبیه گدا سر به زیر برگشتم....
#نواے_عاشقی
#حاج_مهدی_رسولی
#الهی_العفو😭
@shahid_hadi99
سَلـٰامبَـرابراهـیم❀.•
🥀|°فریاد برمے آورے: اے ریا ڪاران! آیا شما نبودید نویسندگان صدها نامه حزن آلود ڪه او را به این شهر مے
🥀|°مگر بانیانِ حڪمیّت در صفین، جز این ها بوده اند؟
مگر همان ها نیستند ڪه حڪمِ جهادِ مولا را ردّ مے ڪردند، چون تابستان بود و هوا گرم؟
آیا مے توان انتظار ڪشید از قومے ڪه با پدر، این چنین بوده اند با پسر، دیگرگونه باشند؟! بوے لجن زارِ نفاق را از بازدمِ ڪوفیان مے توان استشمام ڪرد.
هواے ڪوفه، بوے مرداب به خود گرفته است؛ مرداب، آرے! شاید «مرداب» بهترین صفتے باشد ڪه بتوان براے مردگانِ ایستاده ڪوفه پیدا ڪرد.
این جُغدِستانے ڪه مردمانش همچنان ڪه با زبان، مدحِ یزید را مے گویند، قلم هایشان براے حسین علیه السلام نامه مے نویسد. و در انتها، آن ڪس ڪه سڪّه هاے طلاے سنگین ترے به ڪمر بسته باشد، وفادارےِ ڪوفیان را خواهد خرید.
امّا حسین علیه السلام ، وفاے یارانش را خرید و فروش نمے ڪند. وفا را در ایمانِ مردم مے خواهد، نه در ڪیسه هاے زر و برق شمشیر خوش.
و بدین گونه بود ڪه جماعت ڪوفے، یزید را برگزید.
پس اینڪ اے مسلم! دل به یارے ڪوفیان قوے مدار؛ این شهر، شهرِ امامِ تو نیست. اے ڪاش مے شد ڪه بازگردے! امّا گویے ڪه تقدیر، تو را چنین خون آلود خواسته است.
.
#شهادتحضرتمسلمعقیل
#پارت_آخر
••@shahid_hadi99••
ثواب دعای توسل امروز هدیه به:
شهید والا مقام ✨محمدرضا دهقان امیرے✨
🗓نوزدهمین روز چله در تاریخ99/5/9
🌹حاجت روا باشید ان شاء الله 🌹
🍃🎀
#عارفانه💚
#به وقترمان📚
#قسمت_بیست_و_یکم
اما آن قدر اصرار کردم کہ مجبور شد حرف بزند :
(( در قنوت نماز بودم کہ گویی از فضای مسجد خارج شدم. نمی دانی چه خبر بود! آنݘہ کہ از زیبایی های بهشت و عذاب های جهنم گفتہ شده همہ ڔا دیدم! انبیاء را دیدم کہ در کنار هم بودند و... ))
سوار یک ماشین شدیم. ما پشت ماشین نشستہ بودیݥ و خودرو با سرعت حرکت می کرد. این ماشین هیـݘ حفاظی در اطراف خود نداشت.
در سر هـر پیچ یکی دو نفر از کسانی که سوار شده بودند به پایین پرت می شدند!
جاده خراب بود. ماشین هم با سرعت می رفت. سر پیچ بعدی آن قدر با سرعت رفت کہ دست من هم جدا شد و...
نزدیک بود از ماشین پرت شوم. اما در آن لحظہی آخر فریاد زدم:
یاصاحب الزمان(عج).
در همین حال یک نفر دستم را گرفت و اجازه نداد به زمین بیفتم. من به سݪامت توانستݥ آن گردنہ ها را رد کنم.
در همین لحظہ از خواب پریدم.
فهمیدم کہ در سخت ترین شرایط دست از دامن امام زمان (عج) بر نداریم.
وگرنہ تندباد حوادث همہی ما را نابود خواهد کرد.
این ماجــــرا را احمـدآقا در جمع بچہ های مسجد تعریف کرد.
معراج
:سال اول دهہی شصت بود. شرایط کشور بہ دلیل جنگ و دشمنان داخـلی وخارجی انقلاب بسیار پیچیده بود. من با احمـد آقا در محل دوست بودم. خانہی ما در ڪوچہ ی جنوبی مسجـد امین الدولہ و خانہی احــمـد آقا در ڪوچہی شمالی مسجد قرار داشت.
من چہار سـال از ایشـان کوچک تر بودم. اما شخصیت ایشـان بسـیار در من تاثیر گذاشـتہ بود. احــمـد آقا بســیار بہ نماز اول وقــت اهمیـت می داد. بہ صورتی کـہ موقع نماز همـہی کار ها را ترک میکرد.
آن روز ها را فرامـوش نمے کنم. احـمـد آقا هنگام نماز گویی هیچ کس را جز خداوند نمے دید. از همہی دنیا فارغ بود و عاشقانہ مشغول مناجات با پروردگـار مـے شد.
این اخلاق او در تمــام نوجوان هایی کہ اطراف او بودند تاثـیر گذاشتہ بود. بچہ ها هم بہ نماز اول وقت مقید شده بودنـد. البتہ این ها همہ از تاثیرات استادی مانند حاج آقا حق شناس بود. ایشـان برای ما داستان ها و روایت های بسـیاری در فضیلت نماز اول وقت و باحضور قلـب
مے گفت. ما در محلہی چہارراه مولوی وسید اسماعـیل تہران بودیم.
شرایط محل بسیار.....
#ادامــہدارد
بہ قلــم🖊:
گروهفرهنگےشهیدابراهیمهادے
#ڪپےبدونذڪرمبنعشرعاحــــراماست☺️
#تایپڪتابهادرمجازےباڪسباجازه
#ازانتشاراتومولفحرام است
•• @shahid_hadi99 ••
🍃🎀
#عارفانه💚
#به وقترمان📚
#قسمت_بیست_و_دوم
شرایط محل بسیار روی بچه ها تاثیر داشت. روحیه ی لات بازی و...
اما عجیب بود که همه ی بچه ها احمدآقا را به عنوان یک استاد قبول داشتند.
شب ها بعد از نماز داخل مسجد دور هم جمع می شدیم و احمد آقا برای ما احکام می گفت.
بعد هم کمی صحبت و نصیحت و بعد از هم جدا می شدیم.
احمد آقا یک استاد کامل و یک راهنمای راه خدا داشت.
ما در مسجد دیده بودیم که بارها آیت الله حق شناس ایشان را صدا می زد و آهسته و به طور خصوصی او را نصیحت می کرد.
ندیده بودم که احمد آقا کسی را در جمع نصیحت کند. به جای این کار کاغذهای کوچکی برمی داشت و معایب اخلاقی ما را داخل آن می نوشت.
بعد آن را به طور مخفیانه به شاگردهایش تحویل می داد.
روز به روز روحیات معنوی احمدآقا تغییر می کرد. هر چه جلو می رفتیم نمازهای احمدآقا معنوی تر می شد. کار به جایی رسید که موقع نماز سعی می کرد از بقیه فاصله بگیرد!
در انتهای مسجد امین الدوله یک فرورفتگی در دیوار وجود داشت که از دید نمازگزاران دور بود.
آنجا یک نفر می توانست نماز بخواند.
احمدآقا بیشتر به آنجا می رفت و از همان جا به جماعت متصل می شد.
یک بار وقتی احمد آقا نماز را شروع کرد به آنجا رفتم و در کنارش مشغول نماز شدم. دقایقی بعد از این کار خودم پشیمان شدم!
احمدآقا بعد از اینکه نماز را شروع کرد به شدت منقلب شد. بدنش میلرزید.
گویی یک بنده ی حقیر در مقابل یک سلطان با عظمت قرار گرفته.
نماز احمدآقا آن گونه بود که ما از بزرگان دین شنیده بودیم.
او در نماز عبد ذلیل در مقابل پروردگار جلیل بود. و اگر ایشان در زندگی به مراتب بالای کمال رسید ، به دلیل همین افتادگی در پیشگاه پروردگار بود.
در روایات ما نماز را معراج مومن معرفی کرده اند. من به نمازهای خودم که نگاه می کنم اثری از عروج به درگاه خدا را نمی بینم.
اما اعتقاد قلبی من و همه ی شاگردان احمدآقا این بود که تمام نمازهای ایشان به خصوص در این سال های آخر نشان از معراج داشت!
#ادامــہدارد
بہ قلــم🖊:
گروهفرهنگےشهیدابراهیمهادے
#ڪپےبدونذڪرمبنعشرعاحــــراماست☺️
#تایپڪتابهادرمجازےباڪسباجازه
#ازانتشاراتومولفحرام است
•• @shahid_hadi99 ••
#بیوخاص
𖤐⃟🦂••𝕯𝖔 𝖓𝖔𝖙 𝖇𝖊 𝖆 𝖑𝖎𝖌𝖍𝖙 𝖙𝖔 𝖘𝖔𝖒𝖊𝖔𝖓𝖊 𝖜𝖍𝖔 𝖍𝖆𝖘 𝖑𝖊𝖋𝖙 𝖞𝖔𝖚 𝖎𝖓 𝖙𝖍𝖊 𝖉𝖆𝖗𝖐...
براۍڪسۍڪهتورو توتاریڪۍرهاڪرده، چراغنباش...
〖⏳•^@shahid_hadi99 〗
990229-Panahian-HarameEmamReza-MantegeAshk-24-64K.mp3
6.13M
🌱مـــ٘وضــــوع:
#منطــق_اشـــک
قسـمــٺ بیـســٺ ۈچهارم
#اســـتــادپناهېــــان
#به_گوش_باشیـــم🔊
⃟🌱@shahid_hadi99
ڪاش میشد تا تــہ تقویـم ؛
هرروزِخـدا ، عیدقــربان بـاشد و با عشـ♥️ـق ،
قربانت شوم﹝🕊﹞
.
#عیدڪم_مبروڪ
@shahid_hadi99
#خنده_تا_خاڪریز
🥘|°در منطقه ماووت بودیم ،سال 66 ماشین غذا را عراق زده بود. داغ شڪم جداً سخت است. خدا براے هیچ ڪس نیاورد. وقت غذا بود، مثل بچه های مادر از دست داده، هر ڪس گوشه اے زانوے غم بغل گرفته بود.
شعار آن روز ما این بود : بخورید،بیاشامید البته اگر دیدید و دستتان به آن رسید!😂😂
↝°@shahid_hadi99
#سبڪ_عاشقی
از بزرگان محل و مسجد ماست ، ڪنارش نشستم و گفتم از ابراهيم برايم بگو.
سڪوت ڪرد ، چشمانش خيس شد و گفت: جوان بودم در محيط فاسد قبل از انقلاب مے خواستم ڪار را رها كنم.
مے خواستم به دنبال هرزگے بروم و...
آن روز سرڪار نرفتم. ابراهيم هم سر ڪار نرفت. چون تا ظهر با من در خيابان راه رفت و حرف زد تا مرا هدايت ڪند.
صاحب ڪار من ڪه از بستگانم بود، دنبالم آمده بود. يڪباره مرا ديد. جلو آمد و يڪ ڪشيده محڪم در صورت ابراهيم زد!
فڪر ڪرده بود او باعث گمراهے من است!
اما ابراهيم ...
براي خدا صبر ڪرد ، صبر ڪرد تا توانست مرا آدم ڪند.
مرد صورتش خيس خيس شده بود
و با سڪوتش اين آيه را فرياد مے زد:
وَلِرَبِّكَ فَاصْبِرْ ❂
✺و بخاطر پروردگارت صبر کن (مدثر/7)✺
📙 کتاب خدای خوب ابراهیم
🆔@shahid_hadi99
ثواب دعای توسل امروز هدیه به:
شهید والا مقام ✨بابک نوری✨
🗓بیستمین روز چله در تاریخ 99/5/10
🌹حاجت روا باشید ان شاء الله 🌹
🍃🎀
#عارفانه💚
#به وقترمان📚
#قسمت_بـیـست_و_سـوم
در روایات ما نماز را معراج مومن معرفی کرده اند. من به نمازهای خودم که نگاه می کنم اثری از عروج به درگاه خدا را نمی بینم.
اما اعتقاد قلبی من و همه ی شاگردان احمدآقا این بود که تمام نمازهای ایشان به خصوص در این سال های آخر نشان از معراج داشت!
یعنے هر نماز احمدآقا یک پلہ او را به خدا نزدیک تر می کرد.
البتہ احمدآقا بسیار کتوم بود ، یعنے از حالات درونی خود حرفی نمی زد.
اما اگـر کسی به وضعیت او دقـت می کرد ، حتما متوجہ باطن نورانی اش می شد.
من یک بار از خود ایشان شنیدم کہ حدیث : (( نماز معراج مومن است )) را خواند و بعد خیلی عادی گفت : بچہ ها باید نماز شما معـراج داشته باشد تا حقیقت بندگی را حس کنید.
من آن شب اصـرار کردم کہ : احمدآقا آیا این معراج براے شما اتفاق افتاده؟
معمولا در این شرایط به نحوی زیرڪانہ بحث را عوض می کرد اما آن شبـــــ بعد از اصـــرار من سرش را به نشانهی تاییــد تکان داد.
در سررسید به جامانده از احمد آقا جملات عجیبی به چشـم می خورد. او در این سر رسید ڪارهای روزانہی خود را در سال ۱۳۶۳ نگاشتہ است. در برخے صفحات آمده :
((امروز نمـاز بسیاربسیار عالی بود.)) (( در نماز صبح حال بسیـار خوشے ایجاد شد ))
و...
فراموش نمے ڪنم. یک بار حضرت آیت الله حق شناس نماز خواندن ایشان را دید.
آن موقع احمدآقا در سنیـن نوجوانی بود.
بعد به حجت الاسلاݦ حاج حسیـن نیری ( برادر احمدآقا ) گفت :
من به حال و روز این جوان غبطـہ می خورم
و من شک ندارم ڪہ همہ ی این ها از توجہ فوق العاده احمدآقا به نماز نشئت می گرفت.
او بنده ی واقعی پروردگار بود.
#ادامــہدارد
بہ قلــم🖊:
گروهفرهنگےشهیدابراهیمهادے
#ڪپےبدونذڪرمبنعشرعاحــــراماست☺️
#تایپڪتابهادرمجازےباڪسباجازه
#ازانتشاراتومولفحرام است
•• @shahid_hadi99 ••
🍃🎀
#عارفانه💚
#به وقترمان📚
#قسمت_بـیـست_و_چهارم
با احمدآقا و چند نفــــږ از بچہ های مسجد راهی بهشت زهرا شدیم. همیشہ برنامہ ۍ ما بہ این صورتـــ بود ڪہ سریـع از بهشت زهرا برمی ڴشتیم تا بہ نماز جماعت مسجد امین الدولہ برسیم.
اما آن روز دیــــر راه افتادیم. گفتیـم : نماز را در بهــشت زهرا می خوانیم.
بہ ابتداے جاده رسیدیم. ترافیـــڪ شدیـدی
ایجاد شده بود. ماشیـــن در راه بنداݩ متوقفـ شد.
احمد نگاهے به ساعتـش کرد. بعد درباره ی نماز اول وقت صحبت کرد امـا کسی تحویل نگرفت!
احمدآقا از ماشیـن پیاده شد! بعد هم از همہ معذرتـــ خواهے ڪرد!
گفتیـــم : احمدآقا ڪجا مے ری؟!
جواب داد : ایــــن راه بنـدان حالاحالاها باز نمیشہ ، ما هم به نمــاز اول وقتـــ نمی رسیم. من با اجازه میــــرم اونــ سمت جاده ، یڪ مسجــد هست کہ نمـازم رو می خوانم و بر مے گردم مسجد!
احمدآقا باز هم معذرت خواهی کرد و رفت.
او هـــــر جا ڪہ بود نمازشـ را اول وقت و با حضـــور قلب اقامہ می کرد.
در جاده و خیابان و... فرقی برایش نݦے ڪرد.
همہ جا ملک خدا بود و او هم بندهی خدا.
بسیــج
( استاد محمد شاهی )
همہ ی اهل محـل احتراݦ خانواده ی آن ها را داشتند. حمیدرضــا ، برادر بزرڴـــ تر احمدآقا ، سال اول جنڴ به شہـادت رسید.
همان سال بود ڪہ ایشان وارد بسیــج شد.
طی مدتی کہ ایشان در بسیـــج مسجد فعالیتـــ داشت همہ ۍ نوجواݩ هاے محــــل جذب اخلاق و رفتـار ایشان شدند. هر زمانــ احمدآقا به مسجــــد مے آمد جمعے نوجوانـ بہ دنباݪ او بودند.
مدتی بعد ایشان بہ عنوان مسئــــول پذیرش پایگاه بسیــــج مسجد امین الدوله انتخاب شد مسجدی کہ پـــر از طلبــــہ هاے فاضل و انسان هاے وارستـہ بود.
بعد از مدتی مسئولیت ڪارهای فرهنگی مسجد نیز بہ عهده ی ایشان قرار گرفت.
ڪنارفعالیت در اینجا در مسجد امام حسن (علیه السلام ) نیـــز کارهای فرهنگی را انجام می داد.
نکتہ ی قابل توجـہ براے من این بود ڪہ وقتی ما در شرایط عادے هستیــــݦ حضور قلب در نماز نداریم. یا اگر مشغݪہ ی فڪری داشته باشیم ، دیگر حواسی برای ما نمی ماند.
یا اگــر کار اجرایی به عهده ی ما واگذار شود ، ڪه دیگــر هیچ! ڪاملا حواس ما در نماز
پرت می شود
احمدآقا عارفی وارستہ بود کہ......
#ادامــہدارد
بہ قلــم🖊:
گروهفرهنگےشهیدابراهیمهادے
#ڪپےبدونذڪرمبنعشرعاحــــراماست☺️
#تایپڪتابهادرمجازےباڪسباجازه
#ازانتشاراتومولفحرام است
•• @shahid_hadi99 ••
°🦋|••
•
.
•.❀به نیّت دوست شهیدم میخوانم
.
••❦«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيم»
.
•.✾اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُوَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيانِ وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ؛✨
.
•.✾شایسته میباشد در قسمت پایانی دعا به احترام امام زمان (علیه آلافُ التحیةوالثناء)بایستیم و بخوانیم🌿.•
.
•.✾يا مَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ،الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ.❧•`
.
⇅♥️🌙🌱°^
@shahid_hadi99