♥°^ زیبـاترینم..
تقویم ورودت را به قلبم نوید مےدهد،
و خدا میداند چه شوقے ست، حـس خوب داشتنت..
.
#به_وقتشھادت
#ولادتتمبارڪرفیقم
#ذاڪرالحسینشھیدحسینمغزغلامے
.
@shahid_hadi99
#به_وقتشھادت🕊.•
.
❉ خواهر شھید مدافع حرم، حسین معزغلامۍ گفت: هروقت حسین به سوریه مۍ رفت؛ دست به دامن یڪ شھید مۍ شدم.. بار اول متوسل به شھید آقامحمودرضا بیضایۍ شدم، ڪه حسین سالم بیاد..
.
❉ بار دوم متوسل به شھید آقاجواد الله ڪرم شدم و حسین سالم بیاد و نذرم در هر بار ادا مۍڪردم؛ بار آخر شھید سجاد زبرجدۍ رو انتخاب ڪردم ڪه حسین سالم برگرده، شله زرد بپزم و به نیت ایشان پخش ڪنم..
.
❉ چندشب قبل از شھادت حسین خواب دیدم، شھید سجاد زبرجدۍ در عالم رویا به من گفت: نذرت قبول شده؛ ادا ڪن. نذر من قبول نشد، چون حسین از من مستجاب الدعوه تر بود و شھید سجاد زبرجدۍ، در اصل بشارت شھادت حسین رو داده بود..
.
#ذاڪراهلبیتشھیدحسینمغزغلامۍ
#ولادتتمبارڪرفیقم
#ولادت: ۱۳۷۳.۱.۶
#شھادت: ۱۳۹۶.۱.٤
🇮🇷•.➺ @shahid_hadi99
#خاطره_ناب🌸🌱
✨ شهیدی که به فکر آخرت دوستانش بود✨
حسین رو تو مسجد دیدم.
خیلی ناراحت بود.
بهش گفتم حسین چی شده؟؟
چرا انقد ناراحتی؟!
با بغض گفت یکی از دوستانم از دنیا رفته و نماز هم نمیخونده.😔
قصد داشتم باهاش صحبت کنم ولی هربار فرصتش پیش نمی اومد.😞
حالا که از دنیا رفته نمی دونم تکلیفش تو اون دنیا چی میشه!!
می گفت وقتی می بینم کسی از فضای مسجد دور شده جگرم می سوزه...😔
#شهید_حسین_ولایتی🥀
#به_وقتشھادت♥️
@shahid_hadi99
#خاطراتطنزجبهہ✌️🏻
یڪبار سعید خیلے از بچہها کار کشید...
#فرمانده دستہ بود
شب برایش جشن پتو گرفتند...
حسابے کتکش زدند😂
من هم کہ دیدم نمےتوانم نجاتش
دهم، خودم هم زیر پتو رفتم تا
شاید کمے کمتر کتک بخورد..!
سعید هم نامردی نڪرد، بہ تلافے
آن جشن پتو ، نیمساعت قبل از وقت #نماز صبح، #اذان گفت...😉
همہ بیدار شدند نماز خواندند!!!
بعد از اذان فرمانده گروهان دید همہ
بچہها خوابند... بیدارشان ڪرد وَ گفت:
اذان گفتند : چرا خوابیدید!؟
گفتند : ما #نماز خواندیم..!✋🏻
گفت: الآن اذان گفتند، چطور نماز خواندید!؟
گفتند : سعید شاهدی اذان گفت!
سعید هم گفت من برایِ #نماز شب اذان گفتم نہ نماز صبح..!😂
#شهیدسعیدشاهدی🦋
#شادیروحشانصلوات🍃
#به_وقتشھادت ♥️
@shahid_hadi99