eitaa logo
سَلـٰام‌بَـرابراهـیم❀.•
523 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1هزار ویدیو
86 فایل
"﷽" رفیق‌من،آرزو‌نڪـن‌شھید‌بشۍ؛ آرزوڪن، مثل‌شھـدا‌زندگۍڪنۍ♡:) ڪانال‌ِدیگمون: #نحوه‌آشنایےوعنایاٺ‌شھید @shahidhadi_61 تبادل: @shahidhadi_tb1 ڪُپے‌ڪردۍ‌دعاۍ‌فرج‌بخون 🕊 مطالب‌‌رگباری‌ڪپے‌نشه‌دوست‌عزیز🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
2.27M
فصل‌ یڪ قسمت² 『ڪوچه‌باغ‌هاۍ‌ڪودڪۍ📔.•』 نورالدین‌پسـرایران خاطرات‌سیدنورالدین‌عافی نگارش: معصومه سپهری @shahid_hadi99
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صحبت هاۍ دلنشین : حاج‌آقا سیدمجتبےٰ موسوےٖ دُرچه‌اے در مورد نعمت جوانے ↝|•@shahid_hadi99 •|❥
@shahed_sticker۱۳۸.attheme
95.9K
••🎈•• رفیق شهید⇜حمید سیاهڪالے مرادے🌱 @shahid_hadi99
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سَلـٰام‌بَـرابراهـیم❀.•
#یڪ_ورق_زندگے.• براے خداحافظے بر میگردمـ↻•° #پارت‌چهل‌ودوم وقتے تلفن مےزد از حال‌ تڪ‌تڪ اعضاۍ خان
.• براے خداحافظے بر میگردمـ↻•° شاید ڪم‌لطفے باید اگر بگویم روزهایے ڪه به مرخصے مےآمد به فڪر من و بچه‌ها نبود.قبل از هر ڪارۍ به اوضاع و احوال ما دقیق مےشد. اگر مشڪلے داشتیم رفع و رجوع مےڪرد.وقتے دلش از بابت ما آرام و قرار مےگرفت به ڪارهاۍ دیگرش مےرسید. سال۱۳۶۴توۍ خانه‌مان بخارۍ هیزمے داشتیم.پاییز آن سال وقتے به خانه رسید،من و مریم و محدثه از سرماۍ زمستان زیر پتو رفته بودیم.هیزم بخارۍ تمام شده بود و ما مجبور بودیم به پتو پناه ببریم.از دیدن این صحنه طاقت نیاورد.تبر را برداشت و راه افتاد.گفتم: _ڪجا مےروۍ نورعلے؟تو تازه از جبهه آمدۍ‌.بگذار خستگےات در برود بعد برو. _استراحت باشد براۍ بعد لبخند زد و ادامه داد: _توۍ اتاق به این سردۍ مگر مےشود استراحت ڪرد؟من و آقا منوچهر مےرویم تا سیدابوصالح، هیزم جمع مےڪنیم و بر مےگردیم. آقا منوچهر صالحے فرمانده یڪے از گروهان هاۍ گردان امام محمد باقر(ع) بود ڪه به شهادت رسید. بعد از چند ساعت یڪ پشته‌ۍ بزرگ چوب خشڪ جمع ڪردند و به خانه آوردند. فرداۍ آن روز نورعلے با تبر هیزم‌ها را قطعه‌قطعه ڪرد و همه‌ۍ آن‌ها را توۍ انبارۍ گوشه‌ۍ حیاط جمع ڪرد.تبر را به دوش گرفت و گفت: _حالا تا مدتے خیال‌مان راحت است ڪه هیزم آماده داریم. و یڪ بغل،هیزم خرد شده گرفت و با خودش توۍ اتاق آورد. همان‌طور ڪه تڪ‌تڪ آن‌ها را توۍ بخارۍ مےگذاشت،ادامه داد: _هروقت هیزم خر‌د شده تان تمام شد، به پدرم خبر بده بیاید بقیه‌ۍ ڪنده را براۍ‌تان خرد ڪند. مقدارۍ نفت ریخت و ڪبریت زد. صداۍ گر‌گر آتش شعله‌ور توۍ اتاق پیچید.مریم و محدثه یواش یواش گوشه‌ۍ پتو را ڪنار زدند ڪنار بخارۍ بین من و نورعلے نشستند ---------------------------------- به نظر من خدا به مر‌دهایے ڪه دوست‌ دارد یڪ دختر مےدهد.به مردهایے ڪه بیشتر دوستشان دارد، دو دختر و به مردهایے ڪه خیلے دوستشان دارد سه دختر مےدهد.خدا نورعلے را خیلے دوست داشت چون بچه سوم ماهم دختر بود. البته‌ مردهایے ڪه فقط پسر دارند،ناراحت نباشند. خدا آن‌ها را هم دوست دارداما متاسفانه باید بگویم این مردها در روزگار پیرۍ از داشتن پرستار و غمخوار بےبهره‌اند...اگرچه نورعلے آن‌قدر توۍ این دنیا نمامد تا پرستارۍ دخترانش را ببینند. با تولد دختر سوم شادۍ نورعلے چند برابر شد. انتخاب اسم بچه‌هامان در انحصار نورعلے بود با صلاح دید او اسم دخترمان ((صاحبه)) شد. خدشحال بودم از اینڪه صاحبه تو روزهایے به دنیا آمد ڪه نورعلے ڪنارم بود. چون براۍ زن تجربه‌‌ۍ بدۍ است ڪه موقع وضع حمل،شوهرش ڪنارش نباشد. ادامھ‌دارد... 📚بر اساس خاطراتے از سڪینھ عبدۍ همسر سردار شھید نورعلے‌ یونسے |° کپی به شرط دعای خیر ↝•°@shahid_hadi99
سَلـٰام‌بَـرابراهـیم❀.•
#یڪ_ورق_زندگے.• براے خداحافظے بر میگردمـ↻•° #پارت‌چهل‌و‌سوم شاید ڪم‌لطفے باید اگر بگویم روزهایے ڪ
.• براے خداحافظے بر میگردمـ↻•° نورعلے مثل پروانه دورم مےچرخید و همه‌ۍ مایحتاجم را فراهم مےڪرد. مسئولیت نگه‌دارۍ و تر و خشڪ ڪردن مریم و محدثه هم روۍ دوش نورعلے افتاده بود.هرساعت ڪه از سپاه بر مےگشت طورۍ وانمود مےڪرد ڪه انگار از استراحتے ڪوتاه برگشته است. به محض اینڪه توۍ حیاط مےرسید صداۍ خنده‌اش مےآمد. مریم و محدثه هم با شنیدن صداۍ در ((آقا جان‌))گویان به طرفش مےدویدند و از سر و ڪولش بالا مےرفتند. اوهم آن‌ها را روۍ دوشش سوار مےڪرد و اداۍ هواپیماهاۍ جنگے را در مےآورد و دور حیاط مےچرخید. از گل‌هاۍ تازه بازشده‌ۍ حیاط مےچید و به موهاشان مےچسباند و هر ڪدامشان با یڪ شاخه گل توۍ دست به طرف من مےآمدند. آم روز هم برنامه را اجرا ڪردند. داشتم به صاحبه شیر مےدادم..گل‌ها را توۍ دامنم انداختم و به چشم‌هاۍ نورعلے خیره شدم. مےگویند آدمیزاد با هر عضوش مےتواند ادا در بیاورد و واقعیت را طور دیگرۍ نشان بدهد اما چشم‌هاۍ آدم هیچوقت دروغ نمےگویند. با این ڪه نورعلے نقش‌اش را خیلے خوب بازۍ ڪرده بود،اما مےتوانستم خروار خروار خستگے را توۍ چشم‌هایش ببینم.دلم برایش سوخت.گفتم: _چرا از سرڪار زودتر نمےآیے خانه؟ _این پولۍ ڪه مےگیرم باید حلال باشد یا نه؟ از پولے ڪه مےگرفت قسمتے را براۍ ڪمڪ به جبهه ڪنار مےگذاشت و مےگفت: _خدایا! اگر زن و بچه‌ام نبودند همه‌ۍ حقوق و دارایے‌ام را هرچند ناچیز در راه جنگ و جبهه اهدا مےڪردم. ادامھ‌دارد... 📚بر اساس خاطراتے از سڪینھ عبدۍ همسر سردار شھید نورعلے‌ یونسے |° کپی به شرط دعای خیر ↝•°@shahid_hadi99
-من قهرمآنِ زندگیمو... هر روز تو آینه میبینم!(:🧿 ◖ @shahid_hadi99 -🕷🕸-◗
14.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 نماهنگ | مسیر انحرافی 🔻 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «ما در اوایل انقلاب جوانهایی را داشتیم که اینها مردمان مسلمانی بودند و برای اسلام وارد میدان شده بودند امّا چون مبانی معرفتی‌شان ضعیف بود، پایه‌های معرفتی‌شان محکم نبود -حالا به هر دلیلی محکم نبود- اینها جذب گروه‌های التقاطی شدند و از یک جوان مؤمن سالمِ اسلام‌طلب و مؤمن تبدیل شدند به کسانی که بر روی هم‌میهن خودشان اسلحه کشیدند، جوان را، پیر را، کاسب بازاری را هدف قرار دادند و آماج حمله‌ی خودشان قرار دادند و آن فجایع را، آن جنایات را به وجود آوردند؛ به خاطر ضعف مبانی معرفتی جذب آن گروه‌های ناسالم شدند و به این راه‌ها کشانده شدند؛ آخر هم سر از زیر پرچم صدّام درآوردند؛ یعنی آخرش هم کارشان به اینجا رسید؛ منشأ همه‌ی اینها همان عدم استقرار فکری بود. ۱۳۹۹/۰۲/۲۸ 💛❤️💛 @shahid_hadi99
خاطره‌ای از شھید یڪ‌باربامحمدحسین‌دردفترامام‌جمعه‌بودیم، چندنفرازمسئولان شهرواستان‌نیز حضورداشتند. محمدحسین‌ڪنارمن نشسته‌بوداوعلی‌رغم جثه‌لاغرش بنیه‌ای قوی داشت. رئیس‌شهربانی‌هم‌طرف‌دیگرمن‌نشسته‌بود. جلوی‌همه‌نوشابه‌گذاشتند، محمدحسین سرانگشتش‌راگذاشت‌زیرنوشابه‌وبا قاشق درآن‌رابازڪرد. صدای‌بازشدن‌درنوشابه توجه‌همه‌راجلب‌ڪرد. رئیس‌شهربانی‌ڪه ڪنارمن‌بودبادیدن این‌صحنه‌خیلی‌تعجب ڪرد. همین‌طورڪه‌نگاه‌می‌ڪرددیدم‌اونیز دستش‌رابه‌تقلیدازمحمدحسین زیرنوشابه گذاشت‌و قاشق‌را فشاردادومی‌خواست درآن‌رابازڪند ،امانمی‌توانست. درهمین‌موقع محمدحسین‌خندید: نه‌جانم! هرڪسی‌نمی‌توانداین‌ڪاررابڪند، باید حتماواردباشید.😂.• °↝ @shahid_hadi99
بسم الله الرحمن الرحیم
°🦋|•• • . •.❀به نیّت دوست شهیدم میخوانم . ••❦«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيم» . •.✾اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُوَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيانِ وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ؛✨ . •.✾شایسته میباشد در قسمت پایانی دعا به احترام امام زمان (علیه آلافُ التحیةوالثناء)بایستیم و بخوانیم🌿.• . •.✾يا مَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ،الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ.❧•` . ⇅♥️🌙🌱°^ 『 @shahid_hadi98.• 』
💠حدیث روز💠 💎 قال السجادُ علیه آلافُ التحیه و الثناء: 🌼 حَقُّ اللِّسَانِ إِكْرَامُهُ عَنِ الْخَنَى وَ تَعْوِيدُهُ الْخَيْرَ وَ تَرْكُ الْفُضُولِ الَّتِي لَا فَائِدَةَ لَهَا وَ الْبِرُّ بِالنَّاسِ وَ حُسْنُ الْقَوْلِ فِيهِم‏ 🌼 حق زبان، دور داشتن آن از زشت گويى، عادت دادنش به خير و خوبى، ترك گفتار بى فايده و نيكى به مردم و خوشگويى درباره آنان است. 📚امالی(صدوق) صفحه 368 - خصال صفحه 566 - مکارم الاخلاق صفحه 419 @shahid_hadi99