🌹این حسین(ع) کیست
🍃که در قلبِ همه جا دارد
👌این همه عاشقِ دیوانه و شیدا دارد
🌹این حسین کیست
🍃که نامِ کرمش در دو سرا
👌این چنین پیشِ خدا رتبه ی اعلا دارد...
✍هستی محرابی
📸خضیر فضاله
#السَلامُعَلَيَڪيااباعَبدالله✋
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
سالها بود که اصغر را درست و حسابی ندیده بودیم. دقیق تر بخواهم بگویم از ابتدای جنگ سوریه. آخرین باری که اصغر با مادر صحبت می کند مکالمه نصفه رها می شود و اصغر از گریه شهادت فرمانده تاب صحبت ندارد. می گویند وقتی خبر را شنید بدون اینکه حرفی بزند به اتاقی رفت و بدون صدا های های ساعت ها گریه کرد...
#شهید_حاج_اصغر_پاشاپور
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
@shahid_hajasghar_pashapoor🕊🌹
🌹مراسم غبار روبی حرم سیدالکریم و سید طاهر و سیدالحمزه علیهم السلام در روز ولادت حضرت احمد ابن موسی (ع) (شاهچراغ)
📸 ضریح عزیز حضرت حمزه برادر امام رضا (ع)
✉️ #ارسالی یکی از دوستان که در این مراسم حضور داشتند...
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
🌾ابوالفضل خیلی با معرفت بود هیچ کسی از کنار او بودن احساس ناراحتی و خستگی نمیکرد. دوست نداشت کسی از مشکلاتش باخبر شود. همیشه لبخند بر روی لبانش بود. بسیار رازدار بود؛ شاید یکی از ویژگیهای بارز ابوالفضل رازداری او بود به طوری که همه افراد میتوانستند پیش او درد و دل کنند.
🍃از طرفی خیلی هم مزاح میکرد و از هر موقعیتی برای شوخی و مزاح استفاده میکرد و دل همه را به دست میآورد. ویژگیهای شخصیتی بسیار خوبی داشت که وقتی به آن ها فکر میکنم به خودم میگویم اگر ابوالفضل شهید نمیشد باید تعجب میکردیم.
اصلا کینهای نبود ما با هم خیلی صمیمی بودیم. هیچ وقت از دوستانش ناراحت نمیشد؛ همیشه همه را درک میکرد. بسیار خوش سفر بود؛ طوری که همه از معاشرت با او لذت می بردند.
🍃یکی از همرزمانش که در منطقه با هم بودند برای بنده گفت از نیروهای با اخلاص و مهربانی بود که در منطقه هم با روحیه بسیار خوب خود حال همه را تغییر می داد.
#شهید_ابوالفضل_نیکزاد
#روایت_دوست_شهید
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تو که آخر گره رو وا میکنی
پس چرا امروز و فردا میکنی...
#شهید_مرتضی_عطایی
خادم حرم #امام_رضا(ع) و مدافع حرم #حضرت_زینب(س)
شهادت روز عرفه و سال ۱۳۹۵
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
تو که آخر گره رو وا میکنی پس چرا امروز و فردا میکنی... #شهید_مرتضی_عطایی خادم حرم #امام_رضا(ع) و مد
چند روز قبل از شهادت #شهید_حاج_محمد_پورهنگ به شهادت رسیدند و حاج محمد وقتی خبردار شد خیلی غصه و حسرت خورد. و اشک میریخت...
۱۰ روز بعد در عید غدیر به شهید پیوست.
در این دهه کرامت روح هر دو شاد و دعاگوی ماباشند این عاشقان امام رضا (ع)
آرامـش یعنی
من باشم و تویی که
چایمان کنار هم یخ کند
عصرتون بخیر ☕️🥯
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
کتاب میخواند چای مینوشد
کتاب میخواند معادلات دنیا را برهم میزند
باز کتاب میخواند!
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
📖 #سه_دقیقه_در_قیامت #تنهایی #فصل_بیست_و_ششم #قسمت_اول آن روز در بيمارستان، با دعا و التماس از خدا
📖 #سه_دقیقه_در_قیامت
#تنهایی
#فصل_بیست_و_ششم
#قسمت_دوم
چند روزي بعد از عمل، وقتي حالم كمي بهتر شد مرخص شدم. اما فكرم به شدت مشغول بود. چرا من برخي از دوستانم كه الان مشغول كار در اداره هستند را در لباس شهادت ديدم؟
يك روز براي اينكه حال و هوايم عوض شود، با خانم و بچه ها براي خريد به بيرون رفتيم. به محض اينكه وارد بازار شدم، پسر يكي از دوستان را ديدم كه از كنار ما رد شد و سلام كرد.
رنگم پريد! به همسرم گفتم: اين فلاني نبود!؟
همسرم كه متوجه نگراني من شده بود گفت: چيزي شده؟ آره، خودش بود!
اين جوان اعتياد داشت و دائم دنبال كارهاي خلاف بود. براي به دست آوردن پول مواد، همه كاري ميكرد. گفتم: اين زنده است؟ من خودم ديدم كه اوضاعش خيلي خراب بود. مرتب به ملائك التماس ميكرد. حتي من علت مرگش را هم ميدانم.
خانم من با لبخند گفت: مطمئن هستي كه اشتباه نديدي؟ حالا علت مرگش چي بود؟
گفتم: بالاي دكل، مشغول دزديدن كابلهاي فشار قوي برق بوده كه برق او را ميگيرد و كشته ميشود.
خانم من گفت: فعلا كه سالم و سر حال بود.
آن شب وقتي برگشتيم خونه خيلي فكر كردم. پس نکنه اون چيزهايي كه من ديدم توهم بوده؟!
ادامه دارد...
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
Noah Mahdi Mirdamad - Khadema Gerye Konoon (128).mp3
4.51M
چی میشه آقا منو کفتر گنبد کنی
راهی مشهد کنی...
کاش منم مثال آهو بودم
صید تو آقا بودم...
🍃السلام علیک یاعلی بن موسی الرضا🍃
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
🍃
"پنج شنبه" است...
می شود محضِ رضایِ خدا،
نگاهت را خیراتِ دلم کنی؟
یادشان با صلوات💐
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
کانالی عضو بودم چندین سال پیش توی تلگرام. ادمین کانال برداشته بود یه پست ترسناکی نصف شب گذاشته بود که اتفاقا واقعی نبود یه پست مذهبی بود. و بعدا در رابطه با رد اون کلیپ مطلب گذاشت... قصدشم همین بود اصلا که بذاره و بعدا رد کنه. یادم نیست دقیق چی بود ولی شب عجیبی بود😅 حسابی ترسیدم. بعضی ها متاسفانه دگر آزاری دارند. برای جذاب کردن ترس میندازند. خبر ندارند ممکنه یکی اونور واقعا از ترس بلایی سرش بیاد اصلا نبینه اونی که گفتی واقعی نبود. یه جور حق الناسی که نمی دونی میاد گردنت.
یا مثلا مطلبی بود در رابطه با کربلا که صدای خاصی در تاریکی و عاشورا به نظرم پخش شد یادمه خیلی حال منو بد کرد. بعدا مشخص شد شایعه است...
پس باید سعی کنیم در انتشار محتوا برای بقیه و همینجور ارسالش به دیگران دقت کنیم که موجبات ترس یا بدگمانی رو فراهم نکنه. و حتما تحقیق کنیم که حق الناس نشه برامون.
شبتون بخیر
🌹
هرچه میخواهد دل تنگت بگو...
✉️ daigo.ir/secret/6145971794
🕊خوب جایی آمدم هر روز جا انداختم
🍃پشت در، خود را شبیه یک گدا انداختم
✨من به دست خوب آقایی، همیشه رو زدم
🍃خوب کردم که خودم را زیر پا انداختم....
✍رضا قاسمی
📸قاسم العمیدی
#السَلامُعَلَيَڪيااباعَبدالله✋
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تو چَرا؟!
📹 مرحوم علامه جعفری(ره)
🌱 #طنز
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
ما کلا در خانوادهمان رسم نیست که مهریه بالا قرار بدهیم. نه برای دخترها و نه برای عروسها؛ حداکثر ۱۱۴ سکه. نظر پدرم هم همین بود. یادم هست وقتی می خواستند با خانواده شان بیایند تا صحبتهای نهایی برای مراسم و مهریه انجام شود، به برادر بزرگترم، آقاوجهالله که دخترشان همسن من بود، گفتم: من اگر آدم مورد نظر خودم را پیدا کنم، دوست ندارم مهریهام بیشتر از ۱۴ سکه باشد.
از برادرم خواستم که موضوع را به پدرم منتقل کند. ایشان هم با منطق با پدرم صحبت کرد اما پدر مخالفت کرد و گفت که این تعداد، خیلی کم است!
البته ۱۱۴ سکه هم خیلی زیاد نبود.
برادرم پیشنهاد داد در جلسه میگوییم که ما نظرمان روی ۱۴ سکه است اما نظر حاجآقا این تعداد است.
این را هم در جلسه گفتند. خیلی جالب بود که خانواده محمدآقا چانه می زدند که مهریه را بالاتر ببرند ولی من اصرار داشتم که همان ۱۴ سکه باشد. قیافه محمدآقا خیلی دیدنی بود. هم از دست آنها حرص می خورد و هم نشانه را دیده بود و حالش منقلب شده بود. البته بعدا این موضوع نشانه را به من گفتند؛ قضیه نشانه را اینطور برایم تعریف کرد:
گفتند: من دو رکعت نماز معروف حضرت زهرا (سلام الله علیها) که بین نماز مغرب و عشا باید خوانده میشد را هر شب می خواندم و نمازها را به این نیت می خواندم که اگر این خانم همان است که من دعا کرده و از حضرت عباس (علیه السلام) خواستهام، مهریهاش را ۱۴ سکه قرار دهد.
#شهید_حاج_محمد_پورهنگ
#روایت_بانو_پاشاپور_همسر_شهید
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
ما کلا در خانوادهمان رسم نیست که مهریه بالا قرار بدهیم. نه برای دخترها و نه برای عروسها؛ حداکثر ۱۱
📸 ماجرای عکس از زبان همسرشهید:
پیرمرد سوری چند عکس از ما گرفت اما آنقدر پیچ و تاب داد که هیچکدام از عکسها خوب نشد!
بعدها که عکسها را دیدیم، کلی خندیدیم...
از زیبایی های امام رضا اینه که یهویی میگه به یادت هست...
زیارت همه کسانی که مشهد هستن و یا دلی مشهد هستند قبول باشه، که آقا از همه قبول میکنه
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
یا رضا گفتم و وا شد به نگاهت گره ها
چه خبر ها که رسید از دل این پنجره ها...
معجزات امام رضا فراوان هست که من خودم دوتاش رو دیشب به ذهنم اومد که در رابطه با اقوام بود.
اولین بار بود که حرم امام رضا میرفتم در شهریور سال ۹۱، یکی از فامیل هامون متاسفانه بینشون جدایی افتاده بود و من شنیده بودم اولین بار که چشمت بیفته حاجت بخوای میگیری.
من تمام کسانی که میخواستم دعا کنم رو توی کاغذ نوشتم و بردم. این دونفر نزدیک دو سال به نظرم از هم جدا شده بودند. به طرز معجزه آسایی دوباره بهم برگشتند. و شکرخدا رفتند سر زندگیشون.
دومین مورد هم در مورد خواهر خودم بود. قبل عروسی دنبال کارهای وام بود (تقریبا ۱۵ سال پیش) و متاسفانه ضامن نداشت. یه بار برگشت گفت 😅 اگر راست میگی امام رضا یه ضامن بنداز از آسمون برای من.
اتفاقا اجابت شد! یه روزی پدر یا مادرم رفته بودند خرید و یک دفعه ای دیدند یه کیف پول افتاده زمین. دنبال صاحبش گشتن، از قضا صاحب کیف یک کارمند دانشگاه اطراف خونه بود. ایشون برگشتن گفتن هرکاری بگید در جواب کارتون براتون انجام میدم. مادرم گفتن ما دنبال ضامنیم میشه بیاید ضامن بشید؟
این بنده خدا با جان و دل قبول کرد حتی گفت اگر از بچه ها دنبال کار هستند بگید من درست کنم. من اون موقع دوم یا سوم دبیرستان بودم.
التماس دعا 🌹
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
کانالی عضو بودم چندین سال پیش توی تلگرام. ادمین کانال برداشته بود یه پست ترسناکی نصف شب گذاشته بود ک
ممنون از پیام شما💐
همراه و مهمان عزیز شهیدان، به دلیل اینکه از همان ابتدای تاسیس کانال که از همان ایام ابتدایی شهادت حاج اصغر بود، سعی داشتم گمنام این کانال رو پیش ببرم برای همین راه ارتباطی نگذاشتم.
اما از آنجایی که نظر شما عزیزان برای من بسیار مهم هست نظر سنجی ناشناس رو ایجاد کردم تا به طریقی ارتباط بگیریم.
شما می تونید از همان لینک نظرات و دلنوشته ها و... را بفرستید.
دست ما کوتاه و خرما بر نخیل...
مشغله هم مزید بر علت هست.😊