eitaa logo
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
213 دنبال‌کننده
5هزار عکس
1.5هزار ویدیو
6 فایل
حاج اصغر : ت ۱۳۵۸.۰۶.۳۱، ش ۱۳۹۸.۱۱.۱۳ - حلب رجعت پیکر حاج اصغر به تهران: ۱۳۹۸.۱۲.۰۴ حاج محمد (همسر خواهر حاج اصغر) : ت ۱۳۵۶.۰۶.۱۵، ش ۱۳۹۵.۰۶.۳۱، مسمومیت بر اثر زهر دشمنان 🕊ساکن قطعه ۴۰ بهشت زهرا (س) تهران ناشناس پیام بده👇🌹 ✉️daigo.ir/secret/6145971794
مشاهده در ایتا
دانلود
از پنجره قلبت گاهی نگاه به آسمان بینداز و عشق را از اعماق قلبت به زندگیت دعوت کن.... عصرت بخیر🍧 @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
السلام علیک یاعلی بن موسی الرضا
🚨 اسرائیل در لیست سیاه سازمان ملل قرار گرفت 🔹آنتونیو گوترش، دبیر کل سازمان ملل متحد تصمیم خود برای قرار دادن اسرائیل در فهرست سیاه کشورهایی که به کودکان در مناطق درگیری آسیب می‌زنند را به این رژیم اعلام کرده است. 🔹گیلاد عردان، نماینده رژیم صهیونیستی در سازمان ملل با تأیید این موضوع گفت که گوترش این تصمیم را به اطلاع وی رسانده است. 🦠 @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
بســ🌺ــم رب الشـ🕊ـهدا و الصدیـ🍃ـقین
💘دل ما خورده گره بر ورق دفتر عشق 📚درس‌ها یاد گرفتیم از این منبر عشق ✨کسب تکلیف نمودیم اگر از در عشق 🥰عشقمان بوده بمانیم فقط محضر عشق ✍محمدحسن بیات لو 📸سامر العذاری @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
💖 با تماشای چهره ی فاطمه (س) غم از دلم می رفت.... 🎊سالروز ازدواج حضرت زهرا (س) و امام علی (ع) مبارکباد @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
اصغر آقا همیشه من را به یاد خدا بودن سفارش می کرد، می گفتند "اگر ایمان قلبی باشد کارها سریعتر انجام می شود" و تلاش در تربیت دینی و انقلابی فرزندانم از دیگر سفارش های مهم اصغر اقا بود. نشر به مناسبت سالروز ازدواج مولاعلی(ع) و مادرمان حضرت زهرا(س) @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
enc_16872030086808953627297.mp3
زمان: حجم: 10.37M
تو دست هم دستاشون میمونه اِن شاءالله عروس شده ذکرش یا علی ولی الله... @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
📝 #تجربه یکی از خوانندگان کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت بعد از چاپ این کتاب #قسمت_اول کتاب سه دقیقه در قی
📝تجربه یکی از خوانندگان کتاب بعد از چاپ این کتاب چند ماه گذشت و من هم این ماجرا را فراموش کردم. تا اینکه یک روز عصر وقتی ساعت کاری تمام شد، طبق روال همیشه سوار ماشین شدم و از درب اصلی اداره بیرون آمدم. همین که خواستم وارد خیابان اصلی شوم، دیدم یک خانم چادری از پیاده رو وارد خیابان شد و دست تکان داد! توقف کردم. ایشان را نشناختم ولی ظاهراً او خوب مرا می شناخت! شیشه را پایین کشیدم جلوتر آمد و سلام کرد و گفت: مرا شناختید؟ خانم جوانی بود. سرم را پایین گرفتم و گفتم: شرمنده، خیر. گفت: خانم دکتری هستم که چند ماه پیش، یک روز صبح لطف کردید و مرا به بیمارستان رساندید. چند دقیقه ای با شما کار دارم. گفتم: بله، حال شما خوبه؟ رسم ادب نبود، از طرفی شاید خیلی هم خوب نبود که یک خانم غریبه، آن هم در جلوی اداره وارد ماشین شود. ماشین را پارک کردم و پیاده شدم و در کنار پیاده رو، در حالی که سرم پایین بود به سخنانش گوش کردم. گفت: اول از همه باید سؤال کنم که شما راوی کتاب سه دقیقه هستید؟ همان کتابی که آن روز به من هدیه دادید؟ درسته؟ میخواستم جواب ندهم ولی خیلی اصرار کرد. گفتم: بله بفرمایید، در خدمتم. گفت: خدا رو شکر خیلی جستجو کردم. از مطالب کتاب و از مسیری که آن روز آمدید حدس زدم که شما اینجا کار می کنید. از همکارانتان پیگیری کردم الان هم یکی دو ساعته توی خیابان ایستاده و منتظر شما هستم.... ادامه دارد.... @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
لحظه هایتان سرشار از آرامش و دلخوشـی امیدوارم امـروز خدا زنــدگـی پــراز عـشــق روزی فراوان، لبی خندان و دلی مهربون براتون رقم بزنه روزتون زیبـا و در پنـاه خـدا هـرچـی آرزوی خـوبـه مـال تو😉 عصرت بخیر🍎🍏 @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا