❤️✨
تو ڪیستے
ڪه دلِ عالمے بُوَد وطنت
سلامِ روح به آیات مصحف بدنت...
.
.
.
#به_تو_از_دور_سلام🚩
#السَلامُعَلَيَڪيااباعَبدالله
#فرجامتان_حسینی_و_بخیر
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
❤️✨
حاجی زیاد اهل منبر رفتن نبود و فقط برای کسانی منبر میرفت که از نظر اعتقادی، زمینه داشتند. او برای ارشاد و اصلاح افراد دیگر روش ارتباط و زبان مخصوص آنها را پیدا میکرد. ما از رفت وآمد افرادی که سابقه و شهرت خوبی نداشتند، به بسیج و مسجد محله جلوگیری میکردیم ولی حاجی ما را سرزنش میکرد و میگفت مسجد جای این آدمها است. خدا در توبه را به روی همه باز کرده.
#شهید_حاج_محمد_پورهنگ🌷
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
💔✨
بعد مغرب بود آب آزاد شد در کربلا
آب خوش پایین نرفت از این گلو افطارها
#حسین_رحمانی📝
.
.
.
#به_تو_از_دور_سلام🚩
#السَلامُعَلَيَڪيااباعَبدالله
#فرجامتان_حسینی_و_بخیر
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
🌷شهید پورهنگ عشق عجیبی به زیارت امام حسین(ع) و مشهدالرضا(ع) داشت و اگر میدید کسی از صمیم قلب آرزوی زیارت دارد، حتی با هزینه خودش او را به مشهد و کربلا میفرستاد. شهید هیچوقت فرصت شرکت در پیادهروی اربعین را از دست نمیداد. ولی وقتی امکان سفرش به سوریه فراهم شد، هزینه حضور چند نفر از نیازمندان را که حسرت شرکت در این مراسم را داشتند، پرداخت کرد تا از طرف او نایبالزیاره باشند.
روایت : حاج علیرضا توفیقیان، از اهالی شهرری
#شهید_حاج_محمد_پورهنگ/ #دفاع_پرس📲
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
14.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 شیاطین در ماه رمضان!
#ماه_رمضان
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
💔✨
حکایت دل ما و ضریح تو
صیدی ست؛
که از قفس نپریده
هوای دام کُند...
#مسعود_یوسف_پور📝
.
.
.
#به_تو_از_دور_سلام🚩
#السَلامُعَلَيَڪيااباعَبدالله
#فرجامتان_حسینی_و_بخیر
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
می گفت:
اگر ما محکم به ولایت فقیه بچسبیم
و در تمام کارهایمان،
دین را شاخص قرار دهیم
بقیهی مسائل حل شدنی است...
#شهید_علی_صیاد_شیرازی
#صیاد_دلها
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
به فکر مثل شهدا مُردن نباش!
به فکر "مثل شهدا زندگے کردن" باش...
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
💠 #جان_شیعه_اهل_سنت| #فصل_پنجم (آخر) #قسمت_بیست_و_هفتم روز #سوم پیاده رویمان، زیر #بارش رحمت و #بر
💠 #جان_شیعه_اهل_سنت| #فصل_پنجم (آخر)
#قسمت_بیست_و_هشتم
بارش #باران هم کندتر شده و #مجال یک هم صحبتی دلنشین را فراهم آورده بود که مثل همیشه #مجید پیش دستی کرد و پرسید: «دیشب خوب خوابیدی الهه جان؟» به سمتش #صورت چرخاندم و دیدم نگاهش به انتظار جوابم تمام قد ایستاده که با #لبخندی ملیح پاسخ دادم: «آره ! خیلی خوب خوابیدم!»
از احساس #رضایتی که نه تنها به خاطر خواب راحت دیشب که از روز و #شب این سفر در #چشمانم میدید، به رویم خندید و با گفتن «خدا رو شکر!» در سکوتی #شیرین فرو رفت. از گونه های درخشانش که از هیجان #بهجت_انگیز این سفر #رؤیایی گل انداخته وزیر طراوت باران، پوشیده از شبنم شده بود، می فهمیدم چه لذتی از لحظه #لحظه این سفر می برد که خط سکوتش را شکستم و #جسورانه به میدان احساسش تاختم: «مجيد! الان چه حالی داری؟» از تیزی سؤال ناگهانی ام، خماری #عشق از سرش پرید، نگاهم کرد و در برابر چشمان منتظرم، تنها یک جمله ادا کرد: «فکر میکنم دارم #خواب می بینم!»
و حقیقت میدیدم چشمان کشیده اش رنگ #رؤیا گرفته و همچنان #نگاهش میکردم تا این خواب #شیرین را برایم تعبیر کند که نگاهش را به افق برد و مثل این که در انتهای این #مسیر طولانی، به نظاره کربلا نشسته باشد، عاشقانه زمزمه کرد: «قدم به قدم که داریم میریم، امام #حسین(ع) داره میگه بیا!» و باز به سمتم چرخید و #عارفانه نظر داد: «الهه! اگه یه لحظه امام حسین(ع) از ما رو برگردونه، دیگه نمیتونیم قدم از قدم برداریم!»
و من نمی توانستم این حضور حی و #حاضر را به این راحتی بپذیرم که سرم را پایین انداختم تا از #درماندگی نگاهم به عجز #احساسم پی نبرد و او همچنان می گفت:
«این جمعیت رو ببین! این همه آدم برای چی دارن این مسیر رو میرن؟ #داعش این همه تهدید کرد که بمب میذارم، میکشم، سر می برم، چی شد؟ امسال شلوغ تر از #پارسال شد که خلوت ترنشد! چی باعث میشه این همه زن و بچه از جون خودشون بگذرن و راه بیفتن؟ مگه غیراز اینه که امام حسین(ع) بهشون میگه خوش اومدید!»
ادامه دارد...
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊