شب جمعه
شب زیارتی ارباب
درسته اهل تسنن بودی ولی تو رو هم ارباب در آغوش میگیره
مرد آزاده ی حماس که ۲۳-۲۴ سال اسیر شیطان صفت ها بودی.
یاد حاج احمد متوسلیان ما بخیر یحیی😔😭
راه من، از کثرت دشمن، زهر سو بسته بود
داغها پی در پی و غم ها به هم پیوسته بود
بس که از میدان، درون خیمه، آوردم شهید
بود سرتاپای من خونین و زینب خسته بود
هر شهیدی، شاهکاری داشت در اینجا، ولی
کارهایت ای برادر جان همه برجسته بود
تا به سوی خیمه برگردی مگر با مشگ آب
جام در دستش رقیه، منتظر بنشسته بود
من تک و تنها، گشودم راه قربانگاه تو
گرچه دشمن، هر زمان، در هر طرف، یک دسته بود
بر زمین افتاده دیدم پیکرت را غرق خون
مشگ خالی و دو دست و پرچمی بشکسته بود
پشت من، از داغ جانسوزت، برادر جان شکست
چون که رکن نهضتم، بر همتت وابسته بود
هر چه کوشیدم، که در بر گیرمت، ممکن نشد
بس که دشمن، جمله اعضایت، زهم بگسسته بود
خواستم، آن گه ببندم چشمهایت را اخا
لیک پیش از من عدو با تیر چشمت بسته بود
ناله عباس را تا دشمن او نشنود
گریه اش، در وقت جان دادن حسان آهسته بود
صلی الله علیک یااباعبدالله
الا لعنت الله علی القوم الظالمین
حسین طاهریenc_17279726965158856896232.mp3
زمان:
حجم:
3.75M
یه طرف غفلت دلم
یه طرف اشتیاق تو
چه کنم با گناه دل
چه کنم با فراق تو....
شب جمعه
شب زیارتی ارباب حسین(ع)
💠 تشرف خدمت امام زمان(عج)/رفع اختلاف به دعای امام زمان علیه السلام
#قسمت_اول
شیخ طوسی در کتاب غیبت خود مینویسد ابو غالب زراری گفت در یکی از سفرهایم در اول جوانی وارد کوفه شدم یکی از دوستانم (که راوی اسم او را فراموش کرده) با من بود در زمان پنهان شدن شیخ ابوالقاسم حسین بن روح که نمایندگی خود به شلمغانی داده بود. هنوز شلمغانی منحرف نگشته و آثار کفر و الحادش آشکار نشده بود.* مردم پیش او میرفتند زیرا دوست حسین بن روح بود و در مورد احتیاجات مردم وساطت مینمود.
دوست من گفت مایلی برویم پیش ابو جعفر با او ملاقاتی بکنیم؟ زیرا امروز مردم به او مراجعه میکنند و از طرف حسین بن روح تعیین گردیده. من میخواهم در خواستی بنویسم و از ناحیه امام علیهالسلام تقاضای دعائی نمایم.
درخواست او را پذیرفتم پیش ابو جعفر رفتیم. عدهای در آنجا حضور داشتند. سلام کردیم رو به دوست من کرده و گفت این جوان کیست با تو؟
جواب داد مردی از فامیل زرارة بن اعین است.
سپس به من رو کرد و پرسید از کدام دسته زرارهها هستی؟
گفتم آقا من از بازماندگان بکیر بن اعین برادر زراره هستم.
گفت این خانواده بسیار محترم و باارزش هستند و مقامی در میان شیعه دارند.
دوست من گفت آقا میخواهم بنویسی مولا دعائی برایم بفرمایند.
من که این سخن را شنیدم تصمیم گرفتم همین تقاضا را بنمایم و در نظر گرفتم به هیچ کس جریان را نگویم. همسرم پیوسته با من از در مخالفت در میآمد و همیشه با هم اختلاف داشتیم. ولی با تمام این بد رفتاری هایش او را خیلی دوست میداشتم.
با خود گفتم تقاضای دعا میکنم در مورد گرفتاری شدیدی که دارم ولی توضیح نمیدهم. گفتم آقا من هم تقاضائی دارم
پرسید چه گرفتاری؟
گفتم دعائی میخواهم در مورد آسوده شدن از گرفتاری شدیدی که مبتلا هستم.
نامهای برداشت و حاجت دوستم را نوشت و اضافه کرد شخصی که از فامیل زراره است نیز تقاضای دعا دارد در مورد کاری که بسیار برایش مشکل شده. نامه را پیچید و ما از جا حرکت کرده رفتیم.
--------------------------
* شلمغانی ابتدا در خدمت حسین بن روح واسطه مراجعات شیعیان و حسین بن روح بود ولی از این موقعیت سوء استفاده نموده ادعای نیابت کرد.
منابع:
بحار ج ۱۳، ص ۸۵
کتاب امام حجة بن الحسن العسكری صاحب الزمان (عج) . موسی خسروی
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
.
از نام حسین است اگر عزت این دل
یا رب تو فزونی بده بر قیمت این دل....
#السَلامُعَلَيَڪيااباعَبدالله✋
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
کربلا - حرم امام حسین (ع) و قتلگاه...💔
✉️#ارسالی_اعضا، برادر بزرگوار جانباز جناب آقای مالمیر
قبول باشه💐
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
.
رفاقتهای خاص حاج محمد به توابین شهر محدود نبود و شمار کسانی که مشکلات و گرفتاریهایشان آنها را به حاجی پیوند زده، کم نیست.
#شهید_حاج_محمد_پورهنگ
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
﷽
الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ فِرَاشًا وَالسَّمَاءَ بِنَاءً وَأَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقًا لَكُمْ ۖ فَلَا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْدَادًا وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ
آن پروردگاری که زمین را برای شما بستری گسترده و آسمان را سقفی برافراشته قرار داد و از آسمان، آبی [مانند برف و باران] نازل کرد و به وسیله آن از میوه های گوناگون، رزق و روزی برای شما بیرون آورد؛ پس برای خدا شریکان و همتایانی قرار ندهید در حالی که می دانید. [برای خدا در آفریدن و روزی دادن، شریک و همتایی وجود ندارد]
آیه ۲۲/#سوره بقره📝
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊