🌿
ﺁﻓﺮﯾﻨﺶ ﺯ ﻏﺒﺎﺭ ﻗﺪﻡ ﺗﻮﺳﺖ ﺣﺴﯿﻦ(ﻉ)
ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺳﺎﯾﻪ ﻧﺸﯿﻦ ﻋﻠﻢ ﺗﻮﺳﺖ ﺣﺴﯿﻦ(ﻉ)
ﻫﺮ ﮐﺠﺎ ﻋﺸﻖ ﻭ ﮐﻤﺎﻝ ﻭ ﻋﻈﻤﺖ ﺩﺍﯾﺮﻩ ﺑﺴﺖ
ﻣﺮﮐﺰ ﺩﺍﯾﺮﻩ ﻧﻮﮎ ﻗﻠﻢ ﺗﻮﺳﺖ ﺣﺴﯿﻦ(ﻉ)
سید رضا موید🖌
عکس از: خضیر فضاله📸
#به_تو_از_دور_سلام✋
#السَلامُعَلَيَڪيااباعَبدالله
#عصرتون_حسینی
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
😔خیلی سخت است کسی که مدام در حال بدو بدو بوده و نمی توانسته یکجا بنشیند بخواهد روی تخت بماند.
🔹مدام زمان می گذشت و من می دانستم که حالشان دارد بدتر می شود. ایشان می گفت که حالم دارد بهتر می شود اما معلوم بود و رنگ صورتشان همه چیز را نشان می داد...
#شهید_حاج_محمد_پورهنگ
#روایت_بانو_پاشاپور_همسر_شهید
#هفت_روز_مانده_تا_شهادت🕊
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
💢آقامحمدها قبل از گلوله، فحش میخورند
📍محمدِ گاندو شهید نشد اما آقامحمدهای واقعی ۳بار ترور میشوند و ۱بار شهید
📍یک بار با دسیسهی منافقان داخلی
📍یک بار با سادگیِ خودیهای بیبصیرت
📍یک بار با گلولهی مستقیم استکبار
🔴آقامحمدها قبل از گلوله، فحش میخورند؛ قدر آقامحمدهایمان را بدانیم.
جواد نیکی ملکی📝
#گاندو📲
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
💠 #جان_شیعه_اهل_سنت| #فصل_چهارم #قسمت_هشتم چشمانم مات صفحه #تلویزیون سقفی داروخانه مانده و گوشم به
💠 #جان_شیعه_اهل_سنت| #فصل_چهارم
#قسمت_نهم
از تاکسی که پیاده شدیم، دیگر نتوانستم خودم را #کنترل کنم که در خلوت کوچه دلم ترکید و با لحنی #لبریز بغض زمزمه کردم: "من خیلی حوریه رو اذیت کردم! خیلی عذابش دادم #مجید! بچه ام خیلی صدمه خورد!"
و تنها خدا میداند چقدر #پشیمان بودم و دلم میلرزید که مبادا دخترم دچار #مشکلی شود که اشکم جاری شد و در برابر سکوت غمگینش پرسیدم: "مجید! یعنی بچه ام #چیزیش شده؟"
همانطور که همپای قدمهای کوتاهم می آمد، به سمتم صورت #چرخاند و پاسخ دلشوره ام را به #شیرینی داد: "الهه جان! چیزی نشده که انقدر #غصه میخوری؟ دکتر فقط گفت باید بیشتر مراقب باشی، همین! از امروز دیگه به هیچی فکر نمیکنی، #غصه هیچی رو نمیخوری، فقط استراحت میکنی تا حالت بهتر شه!"
ولی آنچنان #جراحتی به جانم افتاده بود که به این سادگی #قرار نمیگرفتم و باز خودم را سرزنش میکردم: "من که نمیخواستم #اینجوری شه! من که نمیخواستم بچه ام انقدر غصه بخوره! دست #خودم نبود!"
و او طاقت نداشت به #تماشای این حالم بنشیند که با لبخند مهربانش به میان حرفم آمد: "الانم چیزی نشده عزیزم! فقط #حوریه هوس کرده زودتر بیاد! فکر کنم حوصله اش سر رفته!" و خندید بلکه صورت #پژمرده من هم به خنده ای باز شود، ولی قلب #مادری_ام طوری برای سلامت کودکم به تپش افتاده بود که دیگر حالی برای خندیدن نداشتم.
از چشمان بیرنگ و صورت گرفته #مجید هم پیدا بود که تا چه اندازه دلش برای همسر و دخترش میلرزد و باز مثل همیشه دردهای مانده بر دلش را از من پنهان میکرد.
چند قدمی تا سر #کوچه خودمان مانده بود که پسر همسایه همانطور که با توپ پلاستیکی اش بازی میکرد، به سمتمان دوید و با شور و #انرژی همیشگی اش #سلام کرد. صورت تپل و سبزه اش زیر تابش آفتاب #سرخ شده و از لای موهای کوتاه و مشکی اش، عرق پایین میرفت. با حالتی مردانه با مجید #دست داد و شبیه آدم بزرگها حال و احوال کرد.
سپس به سمت من #چرخید و با خوش زبانی مژده داد: "الهه خانم! #داداشتون اومده، دمِ در منتظره!" و با بادی که به گلویش انداخته بود، ادامه داد: "من گفتم بیاید خونه ما تا آقا #مجید اینا بیان، ولی قبول نکرد!"
مجید دستی به سرش #کشید و با خوشرویی جواب میهمان نوازی اش را داد: "دمت گرم علی جان!" و او با گفتن "چاکریم!" دوباره توپش را به زمین زد و #مشغول بازی شد. مجید #کیسه داروها را از این دست به آن دستش داد و زیر گوشم زمزمه کرد: "الهه جان! غصه نخور! اگه میخوای همه چی به #خیر بگذره، سعی کن از همین الان دیگه غصه نخوری! فقط #بخند!" و من نمیخواستم عبدالله اشکهایم را ببیند که با گوشه چادرم صورت #خیسم را پاک کردم و نفس عمیقی کشیدم تا کمی آرام شوم.
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى🤲
الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ
وَحُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ
وَمَنْ تَحْتَ الثَّرى
الصِّدّیقِ الشَّهیدِ✨
صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً
مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً
کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِکَ
دل را مقیم درگه جانان نوشتهاند
زیرا غمت به سینه سوزان نوشتهاند
✋ #به_تو_از_دور_سلام
🌷به یاد محب و محبوب #امام_رضا (ع)، #شهید_حاج_محمد_پورهنگ
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
🌱
"فَادْخُلِي فِي عِبَادِي وَ ادْخُلِي جَنَّتِي"
پس در زمرهى بندگان من درآى
و به بهشت من داخل شو...
سوره فجر🌿
#شهید_حاج_اصغر_پاشاپور🌷
#هفت_روز_مانده_تا_ولادت🌟
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
🌿
صلی الله علیک یا مظلوم یا ذبیح العطشان
شیر مادر خوردم و بابای من روضه گرفت
رحم کن بر اشک های مادر و بابا، حسین
هر کجا هستم کنارم باش ای مولای من
لحظه ای ترکم مکن من میشوم تنها، حسین
یونس وصالی🖌
#به_تو_از_دور_سلام✋
#السَلامُعَلَيَڪيااباعَبدالله
#روزتون_حسینی
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
🌿
حاجی هیچوقت فرصت شرکت در پیادهروی #اربعین را از دست نمیداد، ولی وقتی امکان سفرش به سوریه فراهم شد، هزینه حضور چند نفر از نیازمندان را که حسرت شرکت در این مراسم را داشتند، پرداخت کرد تا از طرف او نایبالزیاره باشند.
#شهید_حاج_محمد_پورهنگ
#روایت_بانو_پاشاپور_همسر_شهید
@shahid_hajasghar_pashapoor 🕊🌹