eitaa logo
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
211 دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
1.5هزار ویدیو
6 فایل
حاج اصغر : ت ۱۳۵۸.۰۶.۳۱، ش ۱۳۹۸.۱۱.۱۳ - حلب رجعت پیکر حاج اصغر به تهران: ۱۳۹۸.۱۲.۰۴ حاج محمد (همسر خواهر حاج اصغر) : ت ۱۳۵۶.۰۶.۱۵، ش ۱۳۹۵.۰۶.۳۱، مسمومیت بر اثر زهر دشمنان 🕊ساکن قطعه ۴۰ بهشت زهرا (س) تهران ناشناس پیام بده👇🌹 ✉️daigo.ir/secret/6145971794
مشاهده در ایتا
دانلود
شب شهادت امام صادق همیشه منو یاد سال ۹۱ میندازه... سالگرد قمری قبولیم توی کنکور. من علاقه به جابر ابن حیان شاگرد امام صادق(ع) داشتم و از طرفی به شیمی علاقه داشتم. ایشون پدر علم شیمی بودند. دقیقا شب شهادت حضرت نتایج کنکور اون سال اعلام شد. و نتیجه هم دلخواه بود☺️ فیزیک هسته‌ای، چیزی که مرتبط با شیمی بود و من اون شب هدیه ام رو از حضرت گرفتم🌹 توسل به اهل بیت رو فراموش نکنیم🌹
سی ام اسفند ۱۳۳۰، در روستای ابرقوآباده چشم به جهان گشود. پدرش غلامعلی و مادرش، زمزم نام داشت. تا پایان مقطع ابتدایی درس خواند. کابینت ساز بود. سال۱۳۵۲ ازدواج کرد و صاحب دو پسر و یک دختر شد. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. پانزدهم آذر ۱۳۵۹، در گیلانغرب بر اثر اصابت ترکش به سر توسط نیروهای عراقی شهید شد. مزار او در امامزاده عینعلی و زینعلی پونک (تهران) واقع است. (فلاح زاده ابرقویی) @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
بســ🌺ــم رب الشـ🕊ـهدا و الصدیـ🍃ـقین
🌱کیستی گرد حرم، جانی تو یا جانانه‌ای؟ ✨خانه را در کوفتم، دیدم تو صاحب‌خانه‌ای 🕊چون کبوتر پر زند گَرد سرت مرغِ دلم 🍃یا به دام زلفش افکن، یا ز خاکت دانه‌ای ✍غلامرضا سازگار @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
🌱 مدت‌ها بود می‌خواستم درباره این سنگ‌ها بنویسم؛ از برگ‌های پیچ‌وتاب خورده و گل‌های سرخ و زرد. مادرم گفت دلش می‌خواهد برای آقای اصغر یک سنگ مزار بگذاریم که بوی او بدهد و هر هفته پایش بنشیند و عقده‌های ندیدن صورت ماهش و نبوسیدن گلویش و در آغوش نکشیدنش برای آخرین‌بار را سبک کند، و من هم می‌خواستم برای محمد که سنگ و شیشه‌اش پرشده بود از ترک و شکاف، سنگ جدیدی بگذارم که بوی امام رضا (ع) را بدهد. همان روزها بود که بهمان پیغام دادند. طراح سنگ حاج قاسم گفته بود اگر ما بخواهیم او پای کار است. به مادرم که گفتم برقی توی چشم‌هایش نشست و فهمیدم که او هم دلش را همین را می‌خواهد. نمی‌دانم چندساعت طول کشید که لابلای مزار شهدا چرخ زدیم و لاله‌ها و کبوترها و گنبدهای روی سنگ‌هایشان را زیرورو کردیم تا طرح خودمان را پیدا کنیم اما راستش هیچ‌کدامشان همانی نبود که می‌خواستیم. چیزی که مخصوص خود خودشان باشد. از بس قطعات گلزار شهدا را بالا و پایین‌ کرده بودیم، پاهایم درد می‌کرد. با خودم گفتم چُرت کوتاهی شاید حالم را کمی جا بیاورد. چشم روی هم گذاشتن همان و دیدن دو سنگ سفید که برگ‌های سبز پیچ‌وتاب خورده از کنارش بالا رفته بود همان. آقای اصغر سنگ‌ها را نشانم داد و آن یکی که گل‌های سرخ داشت را برای خودش برداشت و گل‌های زرد را به نشانه مسمومیت محمد برای او کنار گذاشت... بگذریم که چه‌ها گذشت تا آن‌ دوتا سنگی که خودش نشانم داده بود، بشود همین سنگ‌هایی که توی دل زمین و بالای سر هرکدام جاخوش کرده‌اند و شده‌اند سنگ‌های اختصاصی خودِ خودشان. حالا که از کنار مزار هر شهید رد می‌شوم با خودم می‌گویم لابد این یکی هم خودش سنگش را نشان مادر، خواهر و یا همسرش داده تا بگوید من از مدت‌ها قبل فکر همه چیز را کرده‌ام.... ✍به قلم بانو زینب پاشاپور خواهر و همسر محترم /بهار ۱۳۹۹ @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍂 يا أَبا عَبْدِ اللّهِ يا جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ أَيُّهَا الصّادِقُ يَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ يا حُجَّةَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ يا سَيِّدَنا وَمَوْلينا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ اِلَى اللّهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَىْ حاجاتِنا يا وَجيهاً عِنْدَ اللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّهِ ای ابا عبد الله،‌ ای جعفر بن محمّد،‌ ای صادق،‌ ای فرزند رسول خدا،‌ ای حجّت خدا بر بندگان،‌ ای آقا و مولای ما، به تو روی آوردیم و تو را واسطه قرار دادیم و به سوی خدا به تو توسّل جستیم و تو را پیش روی حاجاتمان نهادیم،‌ ای آبرومند نزد خدا، برای ما نزد خدا شفاعت کن.... (ع)🏴 فرازی از دعای توسل🌱 @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊