خاطره از اصغر زیاد هست. خیلی دوست داشتم حضوری در خدمتتون باشم و این خاطرات رو عرض کنم به عنوان یه عضو کوچک از بچه های پایگاه کوثر و مسجد محل. یه عکس یادگاری از اصغر جان دارم که خیلیها سر اون عکس منو سرزنش کردنو شاید هم بهم خندیدن. ولی همیشه با افتخار و جون و دل عکسو به همه نشون دادم.
خیلی تو اون عکس حرف هست که فقط آدمهای اهل دل میفهمنش.
و اینکه من از عصای عزیزاقا هم بی نصیب نبودم به خاطر شیطنتامون تو مسجد.
تو سالگرد چهارم اصغر جان رفتم خدمت عزیز آقا گفتم عزیز آقا این همون عصا قدیمیس؟
خندیدن و گفتن اره. چطور.
گفتم سر فرصت میگم خدمتتون عزیز آقا.
خدا حفظ کنه سایه عزیز آقا و سادات خانم رو بالای سر ما کوچیکترها.
براتون بهترینها رو از خداوند متعال خواستارم.
بنده به لطف درسهایی که از اصغر جان یاد گرفتم کار آفرین در منطقه غنی آباد روستاهای اطراف شهرری هستم و همچنان استارت هر ساله کارم رو سر مزار اصغر جان می بندمو شروع میکنم.
#ارسالی_اعضا✉️
آقای شهبازی، دوست #شهید_حاج_اصغر_پاشاپور✉️
پ.ن: عزیز آقا پدر محترم حاج اصغر هستند.
ارتباط ناشناس با کانال شهیدان👇
daigo.ir/secret/6145971794
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
🌱 شهیدان مشغول کارند؛ باور میکنید؟!
#استاد_پناهیان
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
زندگی درست مثل نقاشی کردن است؛
خطوط را باامید بکشید
اشتباهات را با آرامش پاک کنید
قلم مو را در صبر غوطه ور کنید
و با عشق رنگ بزنید...
عصرتون بخیر🧁☕️
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
※ نماز توبه
نماز یکشنبه ماه ذیالقعده
سید بن طاووس برای روز یکشنبه ماه ذیالقعده نمازی با فضیلت بسیار از رسول خدا(صلیالله علیه و آله) روایت کرده است.
فضیلت خواندن نماز یکشنبه ذیالقعده:
۱. هرکه آن را بجا آورد، توبهاش پذیرفته حق و گناهش آمرزیده میشود.
۲. طلبکاران او در قیامت از وی راضی گردند.
۳. با ایمان از دنیا برود و ایمانش از او گرفته نشود.
۴. قبرش وسیع و نورانی گردد.
۵. پدر و مادرش از او راضی شوند و آمرزش حق نصیب پدر و مادر و فرزندان و نژاد او گردد.
۶. روزی او توسعه یابد.
۷. فرشته مرگ در وقت مردن با او مدارا کند و جانش را به آسانی بستاند.
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
📖 #سه_دقیقه_در_قیامت #مدافعان_حرم #فصل_بیست_و_هشتم #قسمت_پنجم جواد با اصرار از من سؤال ميكرد و من
📖 #سه_دقیقه_در_قیامت
#مدافعان_حرم
#فصل_بیست_و_هشتم
#قسمت_ششم
چند روز بعد، آماده عمليات شديم. جيره جنگي را گرفتيم و تجهيزات را بستيم. خودم را حسابي براي شهادت آماده كردم. من آرپي جي برداشتم و در كنار رفقايي كه مطمئن بودم شهيد ميشوند با تمام اين افراد قرار گرفتم. گفتم اگر پيش اينها باشم بهتره. احتمالا همگي با هم شهيد ميشويم.
نيمه هاي شب، هنوز ستون نيروها حركت نكرده بود كه جواد محمدي خودش را به من رساند. او كارها را پيگيري ميكرد. سريع پيش من آمد و گفت: الان داريم ميرويم براي عمليات، خيلي حساسيت منطقه بالاست.
او ميخواست من را از همراهي با نيروها منصرف كند. من هم به او گفتم: چند نفر از اين بچه ها به زودي شهيد ميشوند. از جمله بيشتر دوستاني كه با هم بوديم. من هم ميخواهم با آنها باشم، بلكه به خاطر آنها، ما هم توفيق داشته باشيم.
دستور حركت صادر شد. من از ساعتها قبل آماده بودم. سر ستون ايستاده بودم و با آمادگي كامل ميخواستم اولين نفر باشم كه پرواز ميكند.
ادامه دارد...
پ.ن: جیره جنگی یه جور تنقلات سبک و قابل حمل هست که به رزمندگان قبل عملیات می دادند. (این پ.ن جزو کتاب نیست.)
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊