eitaa logo
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
211 دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
1.5هزار ویدیو
6 فایل
حاج اصغر : ت ۱۳۵۸.۰۶.۳۱، ش ۱۳۹۸.۱۱.۱۳ - حلب رجعت پیکر حاج اصغر به تهران: ۱۳۹۸.۱۲.۰۴ حاج محمد (همسر خواهر حاج اصغر) : ت ۱۳۵۶.۰۶.۱۵، ش ۱۳۹۵.۰۶.۳۱، مسمومیت بر اثر زهر دشمنان 🕊ساکن قطعه ۴۰ بهشت زهرا (س) تهران ناشناس پیام بده👇🌹 ✉️daigo.ir/secret/6145971794
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
همون‌طور که می‌بینید زن وسیله نیست!! عجب.... @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
خودش گفت من میخوام فقط رای بیارم.... دیگه خودتون قضاوت کنید.... احتمالا خواننده ی خارج خوان خانم هم بخواد بیاد ستادش قبولش میکنه. یاد سکانس اخراجی ها افتادم... نقشی که آقای مظلومی بازی می‌کرد، اینجوری بود که سیگار می‌گرفت آدم میفروخت. آدمی که هموطنش بود... چرا؟ فقط به خاطر یه نخ سیگار... حالا رای میخواد به هر قیمتی.... جالب نیست.... به قول قرآنی که ورد زبانت هست آقای پزشکیان.‌. برخی افراد هستند که بخشی از قرآن که نفعشون هست قبول دارند بخشی که نفعی براشون نداره قبول ندارند.... حجاب توی قرآن هست. بزرگوار، برادر، هم وطن... قرآن میخونی اونم بخون. نمونه اش در سوره احزاب و نور هست....
6.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. در جهنم خدا یک جایی داره که فشار و عذابش مساوی هست با گناه ۳۶ میلیون انسان پ.ن: نامزدها دقت کنید الان بالای ۸۰ میلیونیم، خود دانید😄 : شما در محضر خدا هستید... @shahid_hajasghar_pashapoor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📌 📍 روزی خانمی سخنی را بر زبان آورد که مورد رنجش خاطر بهترین دوستش شد. او بلافاصله از گفته خود پشیمان شده و بدنبال راه چاره‌ای گشت که بتواند دل دوستش را بدست آورده و کدورت حاصله را برطرف کند. او در تلاش خود برای جبران آن، نزد پیرزن خردمند شهر شتافت و پس از شرح ماجرا،‌ از وی مشورت خواست. پیرزن با دقت و حوصله فراوان به گفته‌های آن خانم گوش داد و پس از مدتی اندیشه، چنین گفت: «تو برای جبران سخنانت لازم است که دو کار انجام دهی و اولین آن فوق‌العاده سخت‌تر از دومی است.» خانم جوان با شوق فراوان از او خواست که راه‌حل‌ها را برایش شرح دهد. پیرزن خردمند ادامه داد: «امشب بهترین بالش پری را که داری، ‌برداشته و سوراخی در آن ایجاد می‌کنی.‌ سپس از خانه بیرون آمده و شروع به قدم زدن در کوچه و محلات اطراف خانه‌ات می‌کنی و در آستانه درب منازل هر یک از همسایگان و دوستان و بستگانت که رسیدی،‌ مقداری پر از داخل بالش درآورده و به آرامی آنجا قرار می‌دهی. بایستی دقت کنی که این کار را تا قبل از طلوع آفتاب فردا صبح تمام کرده و نزد من برگردی تا دومین مرحله را توضیح دهم.» خانم جوان به سرعت به سمت خانه‌اش شتافت و پس از اتمام کارهای روزمره خانه، شب‌هنگام شروع به انجام کار طاقت‌فرسائی کرد که آن پیرزن پیشنهاد نموده بود. او با رنج و زحمت فراوان و در دل تاریکی شهر و در هوای سرد و سوزناکی که انگشتانش از فرط آن، یخ زده بودند، توانست کارش را به انجام رسانده و درست هنگام طلوع آفتاب به نزد آن پیرزن خردمند بازگشت. خانم جوان با اینکه به شدت احساس خستگی می‌کرد اما آسوده خاطر شده بود که تلاشش به نتیجه رسیده و با خشنودی گفت: «‌بالش کاملاً خالی شده است!» پیرزن پاسخ داد : «حال برای انجام مرحله دوم، بازگرد و بالش خود را مجدداً از آن پرها‌ پر کن تا همه چیز به حالت اولش برگردد!» خانم جوان با سرآسیمگی گفت: «اما می‌دانید این امر کاملاٌ غیر ممکنه! باد بیشتر آن پرها را از محلی که قرارشان داده‌ام‌ پراکنده کرده است و ‌قطعاً هر چقدر هم تلاش کنم ‌دوباره همه چیز مثل اول نخواهد شد!» پیرزن با کلامی تأمل برانگیز گفت: «کاملاً درسته! هرگز فراموش نکن کلماتی که بکار می‌بری همچون پرهایی است که در مسیر باد قرار می‌گیرند. آگاه باش که فارغ از میزان صمیمیت و صداقت گفتارت، دیگر آن سخنان به دهان باز نخواهند گشت. بنابراین در حضور کسانی که به آنها عشق می‌ورزی‌ کلماتت را خوب انتخاب کن.» @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
بســ🌺ــم رب الشـ🕊ـهدا و الصدیـ🍃ـقین
نگاهی کن که دوری از حرم سوزانده جانم را به دور از شمع، پر پر می‌شود این بار پروانه.... ✍احمدجواد نوآبادی 📸حسنین شرشاحی @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
🍃تا یاد دارم در خانه‌مان یا هیات داشتیم یا در حال پختن نذری بودیم. پدرم از قدیمی‌ها و جزو معتمدین محل بوده و هست. به احترام او و برادرهای بزرگ‌ترم و داماد بزرگ‌مان حاج‌آقا خضایی، مردم محل به چشم دیگری به ما بچه‌های کوچک‌تر نگاه می‌کردند. 🍃خلاصه بگویم از ما توقع داشتند. ما هم به سرکردگی حاج‌اصغر، همه تلاش‌مان این بود که نکند قدم اشتباهی برداریم. همه این خودمراقبتی‌ها باعث شد مسجد بشود تنها سرگرمی و شهید حاج اصغر پاشاپور پاتوق‌مان. @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊