شبتون شهدایی

بسم رب النور🤍

بآیَدبَرایِ‌آمَدَنَش‌لَحظہ‌را‌شِمُرد آن‌لَحظہ‌ای‌ڪه‌رُخ‌بِنَمایَدبَهآرِ‌ماست.. سه شنبه های مهدوی🌸 #امام‌زمانم #قرارگاه_شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی ⌈.🌱.@shahid_hamid_siahkaly ⌋

در روز سی و هفتم چله به نیابت از برادر شهیدم محسن حججی،حدیث کساء رو قرائت میکنم و به اهل بیت متوسل میشم...به امید گشوده شدن گره ها🌱 حاجتتون روا #قرارگاه_شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی ⌈.🌱.@shahid_hamid_siahkaly ⌋

پیش بسوی نماز اول وقت ...💚 #نمازت_سرد_نشه_مؤمن #نماز_اول_وقت

تـوجه❗ #قرارگاه_شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی ⌈.🌱.@shahid_hamid_siahkaly ⌋

🔻 نحوه ی شهادت #شهید_محمد_حسین_محمد_خانی ‼️ از آخرین باری که خانواده، حاج عمار را بدرقه کرده بودند ۹۸ روز می گذشت. صبح ۱۶ آبان سال ۱۳۹۴ قرار بود بچه ها در چارچوب عملیات محرم برای آزادسازی حلب به یک محدوده مثلثی شکل حمله کنند. پس از اینکه او و دوتن از همرزمانش در سرمای شدید ریف حلب وضو گرفته و نماز جماعت صبح را سه نفره به جا می آورند، حمله آغاز می شود. هنوز چند ده متر پیش نرفته بودند که آماج گلوله ها و تیرها از راه می رسد. 💔 محمدحسین جلوی همه بود، برای اینکه از وضعیت همرزمانش باخبر شود، همانطور به صورت نیم خیز، سرش را برمی گرداند که آنها را ببیند، در همین حال ترکشی به پشت سرش اصابت کرده و در اثر آن به شهادت می رسد. #سالروز‌شهادت #قرارگاه_شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی ⌈.🌱.@shahid_hamid_siahkaly ⌋

#تیکه_کتاب📚 #قصه_دلبری همان‌طور که قول داده بود،‌یکشنبه برگشت. اجازه ندادند بیاورمش خانه. وعده دو ساعت دیدار شد نیم ساعت. روی پایم بند نبودم برای دیدنش. از طرفی نمی‌دانستم قرار است با چه بدنی روبرو شوم. می‌گفتند: «برای اینکه از زخمش خون نیاد، بدن رو فریز کردن. اگه گرم بشه، شروع می‌کنه به خونریزی و دوباره باید پیکر رو آب بکشن». ظاهراً چند ساعتی طول کشیده بود تا پیکر را برگردانند عقب. ...گفته بود: «اگه جنازه‌ای بود و من رو دیدی، اول از همه بگو نوش جونت!» بلند بلند می‌گفتم: «نوش جونت، نوش جونت». #قرارگاه_شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی ⌈.🌱.@shahid_hamid_siahkaly ⌋

بسم الله النور🌟

گره‌های کور را به هم بزن شاید بفهمم برای تو خلق شدم.. #چهارشنبه_امام_رضایی #قرارگاه_شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی ⌈.🌱.@shahid_hamid_siahkaly ⌋