قرارگاه شهیدحمید و عباسآقا
یهتیکهازکتاب"قصهۍدلبرۍ"بودکه میگفت: حرم امامرضاتنهاجاییه کههرچۍبه صلاحتنباشهبهصلاحتمۍکنن
🖇قصه ی دلبری نام کتاب زندگی نامه ی شهید محمد حسین محمد خانی هستش به روایت همسر بزرگوارشون که از ماجرای جالب و جذاب آشنایی شون شروع میشه و باخاطرات زیبا و شیرین دوران کوتاه زندگی شون ادامه پیدا می کنه 💞
📕خوندن این کتاب را به شدت پیشنهاد میدم 👌
#شهید_محمد_خانی
#قصه_دلبری
#تیکه_کتاب📚
#قصه_دلبری
همانطور که قول داده بود،یکشنبه برگشت. اجازه ندادند بیاورمش خانه. وعده دو ساعت دیدار شد نیم ساعت. روی پایم بند نبودم برای دیدنش. از طرفی نمیدانستم قرار است با چه بدنی روبرو شوم. میگفتند: «برای اینکه از زخمش خون نیاد، بدن رو فریز کردن. اگه گرم بشه، شروع میکنه به خونریزی و دوباره باید پیکر رو آب بکشن». ظاهراً چند ساعتی طول کشیده بود تا پیکر را برگردانند عقب. ...گفته بود: «اگه جنازهای بود و من رو دیدی، اول از همه بگو نوش جونت!» بلند بلند میگفتم: «نوش جونت، نوش جونت».
#قرارگاه_شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی
⌈.🌱.@shahid_hamid_siahkaly ⌋