eitaa logo
کانال رسمی شهید جواد جهانی🇵🇸
332 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
1.4هزار ویدیو
21 فایل
اولین کانال رسمی شهید جواد جهانی در ایتا ولادت:۱۳۶۰/۱۰/۰۷ شهادت:۱۳۹۵/۰۸/۲۰ پاسخ به ناشناس در کانالِ: @nashenas_jahani خادم: Yegane_ghorbani313@ تبادل: @kahani_m
مشاهده در ایتا
دانلود
کانال رسمی شهید جواد جهانی🇵🇸
#شهیدانه فیلم مداحی حاج احمد واعظی در کنار مدافعان حرم و #شهید‌جواد‌جهانی🎈 لینک کانال رسمی شهید👇🏻
🥀🥀 ساعت حدود 12 ظهر 22 آبان 95 در حوالی حلب در منطقه ای مشهور به بنیامین که به تازگی از دست دشمن داعشی آزاد شده، خانواده‌ای سوریه ای از آقا جواد جهانی و حسین آقا هریری و آقا محمدحسین بشیری از محافظان و مدافعان منطقه می خواهد برای خنثی کردن مین‌های تله ای داخل خانه شان که توسط دشمن کار گذاشته شده به دادشان برسند. حسین آقا هریری که تخریبچی گروه است برای این کار پیشقدم می شود و جواد و محمد حسین هم به کمک اش می روند. اما ماجرای این مین با مین های دیگر متفاوت است. این مین به تله های انفجاری متعدد در قسمت های مختلف خانه مجهز شده است. 150 متر جلوتر از این خانه، جاسم دیگر همرزم و رفیق این سه نفر مشغول دیده بانی و بررسی منطقه است. ساعتی می گذرد و در بی سیم خبری از صدای حسین و جواد و محمد حسین نمی آید. آن ها همین دو ساعت قبل با هم در طبقه سوم یکی از ساختمان های محلی پای روضه خوانی حاج احمد واعظی بودند. فیلم های آن روضه خوانی هست. حاج احمد از امام رضا(ع) می خواند. برو بچه های مشهدی همه دور هم نشسته اند و حال و هوای حرم امام رضا(ع) به سرشان زده است. حاج احمد می خواند و بچه ها هق هق گریه هایشان بلند است. در این بین جواد و حسین که جلوی حاج احمد نشسته اند انگار بیشتر از بقیه در حال و هوای خودشانند. حاج احمد می گوید: بعد از این که چند بیتی در مدح آقا امام رضا(ع) خواندم، روضه حضرت رقیه و علی اصغر شش ماهه هم نصیب مان شد. جواد جهانی دقیقا جلوی من بود و آن قدر حال و هوای عجیبی داشت که بعدها وقتی فیلم این روضه خوانی را می دیدم، این حس و حال جواد جهانی بیشتر برایم جلب توجه می کرد، انگار جواد جهانی و حسین هریری در همان روضه خواسته شان برای شهادت را از اهل بیت (ع) گرفتند.🥀 ╔∞♡🍃🌺🍃♡∞╗ @dorehamei ╚∞♡🍃🌺🍃♡∞╝ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
هدایت شده از ناشناس شهید جهانی
شما🌿↯ سلام وقت بخیر خسته نباشین،میشه بقیه اون داستانی که روی بنر زدید رو لطف کنید تو کانال بزارید؟؟خیلی مشتاقم ادامه رو ببینم، پاسخ ما🌿↯ سلام بزرگوار سلامت باشید... چشم انشاءالله فردا با عنوان گذاشته میشه✅
🍃 در آخـرین تمـاس تـلـفُنـۍ بھ همسـرش گفـت:ッ حلـب خیـلے شلـۅغ هسـت ۅ مـَن راضـے هستـم بھ رضـٰاۍ خدا🙃 دۅسـت دارم در شھـٰادتـم هـرڪسۍ میـخۅاهـد گـریھ ڪند بھ یـٰاد حضـرت زھـرا {س} بـٰاشد ۅ سھ مرتبـھ اســم ایشــٰان را صـدا ڪُنـد(: [شهید جواد جهانی...(:] 𝒔𝒂𝒉𝒊𝒅_𝒋𝒂𝒉𝒂𝒏𝒊/شهید‌جهانی
[✍🏻| 🌿] پــدرش خــیلــۍ جــۅاد را دوسـت داشـت♡ جــواد همیــشـھ مے گفـت: "مـن مـیرم؛امـا برادرانــم هـسـتـند" امــا پدرش در جــواب مے گفت:🌿 "هـــر گُـل یڪ بـویۍ دارھ!مــن خـیلـۍ واسـت زحــمـت ڪشـیـدم!دوســت ندارم برۍ💔" {س} 𝒔𝒂𝒉𝒊𝒅_𝒋𝒂𝒉𝒂𝒏𝒊/شهید‌جهانی
[✍🏻| 🌿] صــبـح روز شـھـٰادت،قــبـل از آوردن خــبــر شــھــادت جــواد آقــا در حـال دیـدن گزارش شھـید خــزائۍ در ســوریہ بـودم..🍁' همـانطـور ڪھ پشـت ســرش چـیـزۍ مـنـفجـر میـشد بـا خـودم گـفـتم هــر لـحـظہ مـمڪن اسـت شھــــ🥀ــید شــود.. عــصـر مـتـوجھ شـدم ڪہ ایـشــون هــم شـھـیـد شدنـد'💔' دلــم خــیــلۍ آشــفـتہ شـد در حــٰالۍ ڪہ خـبـر نداشــتم همــسرم یڪ سـاعت قـبل از شھــید خـزائۍ،دعــوت حــق رو لبــیڪ گـفـتھـ"💔🥀" راوی:همسر‌شهید {س} 𝒔𝒂𝒉𝒊𝒅_𝒋𝒂𝒉𝒂𝒏𝒊/شهید‌جهانی
علی کوچولوی جواد 🥀 با علی فرزند هشت ساله آقا جواد جهانی هم‌صحبت می شوم. هنوز حال و هوای بازیگوشی کودکانه اش را دارد. می گوید با پدرم خیلی صحبت می کنم. تازه دلم هم برایش تنگ می‌شود. وقتی با مادر یا پدر بزرگم سر مزارش می روم آن جا بیشتر با پدرم صحبت می کنم. به او می گویم: «باباجون دلم برات تنگ شده… چرا نمیای توی خوابم؟!…». وقتی از علی می خواهم از خاطرات پدرش بگوید، کمی فکر می کند. انگار از دو سال قبل تا حالا بخشی از خاطرات پدرش را فراموش کرده ولی بازی هایش با پدر را هنوز خوب به یاد دارد، یکی دیگر از خاطرات پدر را هم خوب به یاد دارد که این یکی را قبلا هم از اوشنیده ام؛ «وقتی تلویزیون سخنرانی های رهبر رو پخش می کرد، بابام می نشست و خوب گوش می داد…». از علی می پرسم اگر همین الان پدرت را ببینی به او چه می گویی؟ در پاسخ ام کمی فکر می کند و خیلی مطمئن می گوید: «خب اول که می پرم توی بغل اش و می‌بوسم اش و توی بغل اش می مونم… آخه دلم براش خیلی تنگ شده…». با همین جملاتش به سوالم پاسخ می دهد و پاسخ سوال من را همین می داند و تمام. علی با این که چند سال هم از خواهرش فاطمه کوچک تر است اما فاطمه درباره علی این طور برایم می گوید: «علی با این که کمی بازیگوشه ولی خیلی حواسش به من هست و هوای من رو خیلی داره… علی یک داداش خیلی خوبه برای من…». °•♤| @shahid_jahani
🍃 در آخـرین تمـاس تـلـفُنـۍ بھ همسـرش گفـت:ッ حلـب خیـلے شلـۅغ هسـت ۅ مـَن راضـے هستـم بھ رضـٰاۍ خدا🙃 دۅسـت دارم در شھـٰادتـم هـرڪسۍ میـخۅاهـد گـریھ ڪند بھ یـٰاد حضـرت زھـرا {س} بـٰاشد ۅ سھ مرتبـھ اســم ایشــٰان را صـدا ڪُنـد(: [شهید جواد جهانی...(:] 𝒔𝒂𝒉𝒊𝒅_𝒋𝒂𝒉𝒂𝒏𝒊/شهید‌جهانی
[✍🏻| 🌿] پــدرش خــیلــۍ جــۅاد را دوسـت داشـت♡ جــواد همیــشـھ مے گفـت: "مـن مـیرم؛امـا برادرانــم هـسـتـند" امــا پدرش در جــواب مے گفت:🌿 "هـــر گُـل یڪ بـویۍ دارھ!مــن خـیلـۍ واسـت زحــمـت ڪشـیـدم!دوســت ندارم برۍ💔" {س} 𝒔𝒂𝒉𝒊𝒅_𝒋𝒂𝒉𝒂𝒏𝒊/شهید‌جهانی
[✍🏻| 🌿] صــبـح روز شـھـٰادت،قــبـل از آوردن خــبــر شــھــادت جــواد آقــا در حـال دیـدن گزارش شھـید خــزائۍ در ســوریہ بـودم..🍁' همـانطـور ڪھ پشـت ســرش چـیـزۍ مـنـفجـر میـشد بـا خـودم گـفـتم هــر لـحـظہ مـمڪن اسـت شھــــ🥀ــید شــود.. عــصـر مـتـوجھ شـدم ڪہ ایـشــون هــم شـھـیـد شدنـد'💔' دلــم خــیــلۍ آشــفـتہ شـد در حــٰالۍ ڪہ خـبـر نداشــتم همــسرم یڪ سـاعت قـبل از شھــید خـزائۍ،دعــوت حــق رو لبــیڪ گـفـتھـ"💔🥀" راوی:همسر‌شهید {س} 𝒔𝒂𝒉𝒊𝒅_𝒋𝒂𝒉𝒂𝒏𝒊/شهید‌جهانی