eitaa logo
خاطرات‌وکرامات شهید عاملو
2.6هزار دنبال‌کننده
901 عکس
355 ویدیو
22 فایل
نویسنده : @alirezakalami صاحب ۱۳ عنوان کتاب از زندگینامه شهدا و سه کتاب از خاطرات #شهید_کاظم_عاملو 👈برای دسترسی سریع به #فهرست مطالب کانال، ابتدا پیام «سنجاق‌شده» را کلیک کنید، سپس سراغ #هشتک‌ها بروید 🫡 ادمین تبادل : @shahid_gomnam18
مشاهده در ایتا
دانلود
📸 یک قابِ پدر و پسری ... عمو درویش پیرمردی‌حدود ۸۵ ساله بود کـه همیشه به نیروهـای کـم سن و سال روحیه می داد. همرزم و فرزندِ رشیدش، قاسم، در پدافندی عملیات بیت‌المقدس۴ به درجه رفیع شهادت نائل شد. 🌱|@shahid_ketabi
💢 نبرد اراده‌ها 🔹مهم نیست نشریات غربی، چه قضاوتی می‌کنند و چه توهین و تهمت‌هایی را نسبت به امام خمینی و امام خامنه‌ای روا می‌دارند. ♦️مهم این است که انقلاب اسلامی و تاثیرات تعیین کننده آن در مقیاس جهانی، پنج دهه است ذهن دوستان و دشمنان ملت ایران را تسخیر کرده و ابر قدرت‌ها را به زانو در آورده است. 🔹دیوید ایگنیشس تحلیلگر آمریکایی سه سال قبل در واشنگتن پست نوشت: "پمپئو پس از انفجار دو نفتکش در دریای عمان، بدون ارائه دلیل و مدرک، ایران را مقصر خواند. در همین زمان آبه شینزو در ایران بود تا پیام ترامپ را به رهبر ایران بدهد اما آیت الله خامنه‌ای درخواست ترامپ را رد کرد". ♦️او افزوده بود: "صدای رهبر معظم ایران را نمی توانستیم شفاف‌تر از این بشنویم. در صدای او می‌توان بازتاب این عبارت آیت الله خمینی را شنید که گفت : . ایران، اعتماد به نفس قابل توجهی دارد". 🔹انقلاب اسلامی، با وجود طوفان انواع توطئه‌ها و تهدید‌ها ۴۴ ساله شد؛ تا ثابت کند دست خدا پشت سر این انقلاب و بالا دست همه ابر قدرت هاست. به تعبیر مجله تایم؛ این "آزمون اراده‌ها" است. این، نبرد اراده هاست. @shahid_ketabi
1.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷 بود در رحمت خدا خیلی باز بود ... شهید سید مصطفی صدرزاده @shahid_ketabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نمی‌خواهم عکسش رو ببینم ! چند روز پیش بچه‌دار شده بود. دم سنگر که دیدمش، لبه‌ی پاکت نامه از جیب کنار شلوارش زده بود بیرون. گفتم:"هان، آقا مهدی خبری رسیده؟" چشم‌هایش برق زد. گفت:" خبر که... راستش عکسش رو فرستادن". خیلی دوست داشتم عکس بچه‌اش را ببینم. با عجله گفتم:"خب بده، ببینم". گفت:" خودم هنوز ندیدمش". خورد توی ذوقم. قیافه‌ام را که دید، گفت:" راستش می‌ترسم؛ می‌ترسم توی این بحبوحه‌ی عملیات، اگه عکسش رو ببینم، محبت پدر و فرزندی کار دستم بده و حواسم بره پیشش". نگاهش کردم.چه می‌توانستم بگویم؟ گفتم:" خیلی خب، پس باشه هر وقت خودت دیدی، من هم می‌بینم". ــــــــــــــــــــــــ خاطره‌ای از شهید مهدی زین الدین/ تو که آن بالا نشستی،ص۳۹ @shahid_ketabi
مناجات بی‌نظیر نوجوان ۱۶ ساله !👆👇 دوست دارم گوشه‌ای بنشینم و زیر لب صدایت کنم. چشمانم را به نقطه‌ای خیره کنم، تو هم مقابلم بنشینی و متوجه‌ات شوم. هی نگاهت کنم. آنقدر که از هوش بروم. بعد به هوش بیایم و ببینم سرم روی دامن شماست. حس کنم بوی خوش از نسیم تنت به مشامم می‌خورد. آن وقت با اشتیاق در آغوشت بگیرم و بعد ... تو با دست‌های خودت، اشک‌های مرا پاک کنی ... مولای من؛ سرم را به سینه‌ات قرار دهی، موهایم را شانه کنی. آن وقت احساس کنم وصال حقیقی عاشق و معشوق روی داده. بعد به من وعده شهادت بدهی. آن وقت با خیال راحت در آتش عشق مثل شمع بسوزم و آب شوم، روی دامانت بریزم و هلاک شوم و جان دهم ... دوست دارم وقتی نگاهم می‌کنند و باهام گرم می‌گیرند و میل با هم بودن را دارند، احساس غرور و خودپسندی و بزرگی و خوب بودن و برتری نکنم. در عوض بترسم و شرم کنم از آن روزی که پیش همین دوستان پرده را بالا زنی و مرا پیش چشم پاکشان افشا کنی. آن وقت من از خجالت بگویم: یا لیتنی کنتُ ترابا ... ای کاش من خاک بودم ... خدایا؛ به من لیاقت خوب بودن دادی و این طور بین دوستان نشانم دادی، پس لیاقت حقیر شمردن خود در مقابل آن بزرگان را هم بده تا گمراه نشوم ... خدایا؛ من از روشنی روز فرار کردم و به سیاهی شب پناه آورده، به این امید که در پناه تو باشم و با تو درد دل کنم ... مرا از تاریکی شب چه باک و ترس که سیاهی را در درون سینه‌ام دارم و در تاریکی شب می‌نشینم که در تاریکی، سیاهی قلبم را پاک کنی. خدایا؛ تو با بندگانت نسیه معامله می‌کنی و گفتی: «ای بنده، تو عبادت کن، پاداشش نزد من است در قیامت.» اما شیطان همیشه نقد معامله کرده با بندگانت و می‌گوید: گناه کن و درعین حال مزه‌اش را به تو می‌چشانم ...! پس خدا؛ برای خلاصی از این هوس‌ها، تو مزه عبادتت را به من بچشان که بالاترین و شیرین ترین مزه‌هاست. 🕊🌹♥️ ولادت: ۱۱ اردیبهشت ۱۳۴۸ تهران شهادت: ۲۴ بهمن ۱۳۶۴ عملیات والفجر ۸ فاو مزار: بهشت زهرا(س) قطعه‌ ۲۷ ردیف ۳ شماره‌ ۱۱ @shahid_ketabi
🌹خیلی امام رضایی بود. تقریبا همه کسانی که او را می‌شناختند، این را می‌دانستند. هر وقت عازم مشهد می‌شد، چند نفر را هم همراه خود می‌کرد و گاهی خرج سفرشان را هم می‌داد. آنقدر زود دلش برای امامش تنگ می‌شد که هنوز عرق سفرش خشک نشدہ، دوبارہ راهی می‌شد. می‌گفت: «امام رضا خیلی به من عنایت داشته. کم‌لطفیه اگه نرم دیدنش!» همیشه  باب‌الجواد را برای ورود انتخاب می‌کرد. گاهی ساعت‌ها می‌نشست همانجا و چشم می‌دوخت به گنبد و با حضرت حرف می‌زد. می‌گفت: «اگه اذن دخول خوندی و چشمِت تر شد، یعنی آقا قبولت کرده.» مانند خیلی از بزرگان حرم را دور می‌زد و از پایین پا وارد حرم می‌شد. مدتی در صحن می‌نشست و با امام درد و دل می‌کرد. سفر کربلا را هم از گرفته بود. موقع برگشت روی یکی از سنگ‌های حرم تاریخ سفر بعدی‌اش را می‌نوشت و امام هم هر دفعه آن را امضا می‌کرد… "شهید مدافع حرم "   @shahid_ketabi
💠 زرنگی در وقت نماز !! ✍️آن روز، به مسجد نرسيده بود. برای نماز به خانه آمد و رفت توی اتاقش. داشتم يواشکی نماز خواندنش را تماشا می‌کردم. حالت عجيبی داشت. انگار خدا، در مقابلش ايستاده بود. طوری حمد و سوره می‌خواند مثل اين که خدا را می‌بيند؛ ذکرها را دقيق و شمرده ادا می‌کرد. بعدها در مورد نحوه‌ نماز خواندنش ازش پرسيدم، گفت: «اشکال کار ما اينه که برای همه وقت می‌ذاريم، جز برای خدا! نمازمون رو سريع می‌خونيم و فکر می‌کنيم زرنگی کرديم؛ اما يادمون ميره اونی که به وقت‌‌ها برکت می‌ده، فقط خود خداست». 📚مسافر کربلا، ص ٣٢، @shahid_ketabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴برای شهیدی که ارباً اربا شد همه در راهپیمایی ۲۲بهمن شرکت خواهیم کرد @shahid_ketabi