🌷🍃بسیجی شهید فریبرز بهمئی
این روزها حال و هوای شهدای #بستان (عملیات #طریق_القدس) سال ۶۰ را برای خانواده تداعی می کند. در آن شب پر از دلهره، غم سنگینی بر دلها بود. پدرم تاطلوع صبح راه میرفت وگریه میکرد و مادرم بر سجاده نشسته و دعا میخواند . لحظاتی مادرم همانطور نشسته خوابش برد و ناگهان بیدار شد و گفت من باید بروم دنبال فریبرز. فریبرز شهید شده.
و خیلی بیقراری کرد ( فریبرز برای او تنها یک فرزند نبود او همدم و همراز ودوستش بود.درآخرین خداحافظی، کش مقنعه اش را گت پوتین او کرده بود). خانواده او را آرام کردند و پرسیدند که چرا این حرفها را می گوید
بالاخره با اصرار خانواده دلیلش را گفت . در همان چند لحظه بین خواب وبیداری دم دمای صبح، خبر و چگونگی شهادتش رو به او گفته بودند
مادر تا ماهها بعد از شهادت فریبرز حال خوبی نداشت تا اینکه دیدارهای متوالی خواهران تعاون سپاه اهواز ، او را به فعالیت هایش بازگرداند.
واکنون، امشب سالگرد فرزند شهیدش، حال مادر خوب نیست و در بیمارستان بستری است
برای شادی روح پدر و مادر شهدایی که دربین ما نیستند و به فرزندانشان پیوسته اندصلوات
التماس دعا
#خاطرات خواهرشهید #دفاع_مقدس #جنگ
🌷🕊🌷🕊🌷
@shahid_m_mashal