اگربه دیده ظاهر
تو را نمی بینم
ولی تو را ز جان
ودل جدا نمی بینم
چنان که شیفته ی
آن جمال زیبایم
به هرچه مینگرم
جز تو را نمی بینم
#شهید_مسعود_عسگری
#مدافع_حرم_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#خلبان #چترباز #غواص #کوهنورد #بسیجی #مومن #ولایی
و شهادت
نصیب ڪسانی میشود
که درره عشق بی ترس
باجان خود بازی کنند🙃💔
#شهید_مصطفی_نبی_لو
داییِ
#شهید_مسعود_عسگری
شهید مسعود عسگری
خاطره از دوست شهید👇
#خاطره🔗
دوستشهید:
با فرمانده یگان خلبان فتحی نژاد در یکی فرودگاه های اطراف تهران✈ برای موضوع آمادگی عملیاتی و تجهیزاتی جلسه داشتیم و قرار بود با #مسعود بریم که یکی دو تا از بچه ها هم بخاطر ذوق و شوقی که داشتن گفتن ماهم میایم ؛ شدیم چهار نفر و با تویوتا 🚕 راه افتادیم ؛ مثل همیشه #مسعود راننده بود. وارد بزرگراه آیت الله سعیدی که شدیم #مسعود گفت چه خبره چه دود غلیظی از سمت بازار مبل دیده میشه😨 ترافیک هم سنگین بود، رسیدیم نزدیک محل آتش سوزی (کوچه تقی زاده) دیدیم که حریق گستردس و همکارای ما هم سخت دارن کار میکنن؛ گفتم #مسعود بریم کمک . با #علاقه و #اشتیاق گفت بریم🏃🏃 همیشه خوراکش #کار_عملیاتی و #رفتن_تو_دل_خطر بود.😅 گفت جلسه با استاد فتحی نژاد رو چیکار کنیم؟ گفتم اون با من؛ زنگ زدم ماجرارو توضیح دادم، ایشونم گفتند احسنت اگه کمک لازمه برید ، فردا جلسه رو برگزار میکنیم.
ماشین رو پارک کردیم تو ایستگاه ۳۸ آتش نشانی و زدیم به دل حادثه🌇 . یه انبار خیلی بزرگ بود که احتمال سرایت آتش سوزی به انبارهای مجاورشم زیاد بود😰 . رفتم بالای انبار و به همکارا کمک کردم انقدر سرگرم کار شدیم اصلا حواسمون نبود که با هم اومدیم . بعد از چند دقیقه دیدم #مسعود داره به آتش نشانا کمک میکنه و همش در حال فعالیته وسایل میاره براشون و هر جا لازمه حضور داره. کار سخت بود و شعله و حرارت خیلی زیاد😱 . گرمِ کار شدیم و دیگه همدیگرو ندیدیم تا آتش سوزی مهار شد. دیگه شب شده بود و دو سه ساعتی در گیر کار بودیم اومدم پایین دنبال #مسعود و بچه ها می گشتم ببینم کجا هستن و چیکار میکنن. رفتم تو خیابون گشتم پیداشون نکردم😕 . یکیشونو دیدم پرسیدم #مسعود کو؟ گفت رفته انبار کناری داره کمک میکنه. رفتم داخل محوطه دیدم سخت در حال فعالیته لباساش از شدت گرما و فعالیت خیس و همه جاش سیاه شده و بوی دود آتیش میده. گفتم مثل اینکه می خوایی تا آخرش بمونیا🤔 بیا بریم دیگه حریق تحت کنترله. گفت خیلی حال میده این کار ☺ هم #خدمت_به_مردمه هم #عملیاتیه. گفتم ان شاءالله بزودی همکار میشم
گفت؛ ان شاءالله...
با همکارا خداحافظی کردیم و رفتیم ماشین و برداشتیم برگشتیم به سمت
#گردان_خط_شکن_حیدر_کرار
که اون موقع به این اسم نبود. رفتیم داخل ، بچه ها سر و وضع مارو دیدن گفتن اِاِاِاِ چرا اینجوری شدین شما😳🤔😂؟ اومدین؟ جلسه رفتین🤔😳؟ با خنده میگفتن چه جلسه ای بوده😂😂، داستان و تعریف کردیم براشون. می گفتن شماها نمی تونید مثل آدم معمولی برید یه کاری رو انجام بدید و برگردید همیشه یه کار #عجیب و #غریب دارید...
#شهیدمسعودعسگری💫
#الگوی_جوان_ایرانی_مسلمان
رهاییگروگان🚡
حفاظتشخصیت🔰
مدافعامنیتمردم 💫
مدافعحرم💚
#شهید_مسعود_عسگری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پر کشیدن، سمت کربلا، عاشقونه رفتن تا به خدا
#مزار_بهشتی
#شهید_مسعود_عسگری
#مدافع_حرم_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#خلبان #چترباز #غواص #کوهنورد #بسیجی #مومن #ولایی
چهار سال پیش روز تشییع پیکر برادرم
#شهيد_مصطفى_نبى_لو
پدر شهید محمد رضا بیات یکسال بعد از شهادت پسرش، سر بر تابوت مصطفی گذاشته و...
دلنوشته آقای شاعری را بخوانید👇
شهید مسعود عسگری
چهار سال پیش روز تشییع پیکر برادرم #شهيد_مصطفى_نبى_لو پدر شهید محمد رضا بیات یکسال بعد از شهادت پس
🔸 باذن الله....
بگذار تا #بگریم چون ابر در #بهاران
کز سنگ ناله خیزد روز #وداع #یاران
🔹این یادداشت را آبان ۹۶ در روز تشییع پیکر شهید نبی لو نوشتم، حالا درست ۴ سال از آن ایام می گذرد و حاج حسن آقای بیات به وصال یار رسیده است... حالا حاج حسن بیات بعد از پنج سال به ایستگاه آخر چشم انتظاری و فراق فرزند برومندش رسیده است، این چند سطر را بخوانید لطفا.
🔹من از کودکی با خانواده شهدا زیسته ام، بچه تر که بودم از مقابل صحن #امامزاده_حسن«ع» با #مادران_شهدا سوار بر اتوبوس می شدیم و می رفتیم بهشت زهرا(س)
🔹#مادران شهدا #آش_نذری می پختند و #چای و #خرما می دادند. یک جورهایی آشنا هستم با این دلتنگی، با این طراوات و با این فرهنگ...
این عکس برای روز #تشییع پیکر آقا #مصطفی نبی_لو است و اشک های آقا بیات #پدر_شهید #مدافع_حرم، بچه محله و همکارمان...
🔹من از کیفیت رابطه آقا مصطفی و آقا بیات اطلاعی ندارم. اما می دانم که همه شهدا #برادران ما هستند، اما این را می دانیم که دست #شهید در عالم باز است و از نفس قدسی شان از عالم بر ما احاطه دارد، آقای بیات که خود داغ فرزند دیده، زمان خوب و جای خوبی برای طلب خیر و استخاره انتخاب کرده...
🔹از شما چه پنهان با دیدن این صحنه و بعدتر این #عکس #دراماتیک که آقا سید صالحی ثبت کرده، اشک ها ریختم...
📸 با خودم می گفتم ای کاش آقا سید کمی لنز دوربینش را بیشتر می چرخاند، تا لبخند شیرین #شهید_نبی_لو بیشتر نمایان می شد. این عکس را، این لبخند را بارها و بارها روی پروفایل شهید دیده بودم. این بار اما آقا مصطفی نظر کرده بود به #وجه_الله و لبخندش جنس دیگری داشت، خوشا به سعادتت برادر هنیا لک...
🔹آن روز خودم و به گمانم اهالی محله مان حال و هوای خوبی داشتند، مهمان داشتیم، #شهیدی که زنده است. هر شهید آمدنش تلنگری ست، به قول آقا مرتضای آوینی، شهید که بر کرانه ازای و ازلی وجود بر نشسته است، می تواند دستی بر آورد و ما قبرستان نشینان عادات سخیف را بیرون بکشد از منجلاب...
آری! ما نیازمند شهیدانیم! و نیازمندیم به زیارت قبور مطهرشان! و به گرفتن آش نذری و خرما از دست پدر و مادر شهدا...
🔹من خود نیاز دارم هر از گاهی بروم #گلزار_شهدا و بر مزار منورشان بنشینم و آن ها برایم فاتحه ای بخوانند، قدم بزنم و بنوشم هوای معطر گلزار شهدا را...
🔹شهید بیات عزیز، آقا مصطفی نبی لوی نازنین که خنده ات و سیمای مهربانت در دیدگانم حک شده است، ما به کمک و دعای شما و دوستان آسمانی تان نیازمندیم. دست شما در این عالم خیلی باز است، آن قدر باز هست که هر هفته سر سفره اباعبدالله(ع) مهمانید و نور می خورید و نور می آشامید. برای ما که دست مان کوتاه است، دعا کنید...
به قلم خادم شهدا، رضا شاعری
#رضا_شاعری
#دارالشهدا #شهیدانه
#شهيد_مصطفى_نبى_لو
#شهید_مسعود_عسگری
#شهید_محمدرضا_بیات
#مدافعان_حرم
خاصیت کشته شدن در راه خدا این است که انسانى جان خود را صرف میکند براى یک هدف و مقصد الهى و خداى متعال هم در پاسخ به این ایثار و گذشت بزرگ، حضور او را در ملّت او تداوم میبخشد و یاد، فکر و آرمان او زنده میماند. ۱۳۶۸/۰۵/۲۵
#امام_خامنه_ای
#شهید_مصطفی_نبی_لو
#شهید_مسعود_عسگری
دایی و خواهرزاده