eitaa logo
شهید مسعود عسگری
1هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
5.9هزار ویدیو
38 فایل
مدافع حرم حضرت زینب س فدایی سید علی تولد:69/6/8 شهادت: 94/8/21 بهشت زهرا س قطعه 26 ردیف 79 شماره 19 خواهر زاده شهيد مدافع حرم مصطفی نبی لو ارتباط با ادمین👇 @masoud1394
مشاهده در ایتا
دانلود
«آرزوی قلبی » . ماه رمضان وعده دیدار ما مسجد ارگ روبروی دادگستری،روی چمن های کنار پارک بود. شوق و اشتیاق برای رسیدن به مناجات های حاج منصور بچه ها رو از همه جا کنار هم جمع میکرد. من تازه ازدواج کرده بودم و اون شب به اتفاق خانمم رفتیم مراسم در محل قرار همیشگی زیر انداز رو پهن کردم و نشستیم. طولی نکشید که مسعود اومد وبا تبسم و شوخ طبعی که داشت گفت مجردها هم میتونن اینجا بشینن، یه نگاهی کردم و گفتم بفرما بشین آقا مسعود توام بزودی باید متاهل بشی و اون هم سمت چپ من نشست، نیمه ماه مبارک رمضان بود حال و هوای عجیبی داشت چند وقتی بود که از سوریه برگشته بود، اواسط بود که حاج منصور شروع کرد به مناجات و راز و نیاز با خدا،حرف دل مارو میزد،همه تو حال خودشون بودن،صدای گریه و هق هق اطرافیان فضای معنوی و آرامش بخشی به مراسم داده بود. اونوقت حاجی گفت که همه چشم هارو ببندند هرکس یک آرزویی بکنه و حاجتش رو از خدا بخواد و برای حوائج کسانی که کنارتون نشستن دعا کنید، بنظرم اون شب خیلیا به رسیدن، ماه رمضان ماه مقدر شدن یکسال آدمهاست و به دست امام زمان«عج»رقم میخوره. وقتی چشم هارو باز کردیم رو کردم به مسعود و بهش گفتم که مسعود دعا میکردی سال بعد ماه رمضان با خانمت بیای اینجا، مسعود یه نگاهی کرد و خیلی جدی گفت من یه آرزوی دیگه کردم و دعا کردم که تا سال بعد این موقع شهید شده باشم... چند ماه بعد، مسعود به خودش رسید. . «ما مدعیان صف اول بودیم» «از آخر مجلس شهدا را چیدند» خاطره دوست شهید @shahid_masoud_asgari
Haj Meysam MotieeShab18Ramazan1397[03].mp3
زمان: حجم: 23.75M
⬆️⬆️⬆️ 📝 قسمت سیزدهم 🎤حاج میثم 🍀💛🍀🧡🍀💛
Haj Meysam MotieeShab20Ramazan1397[03].mp3
زمان: حجم: 16.94M
⬆️⬆️⬆️ 📝 قسمت چهاردهم 🎤حاج میثم 🍀💛🍀🧡🍀💛
Haj Meysam MotieeShab21Ramazan1397[05].mp3
زمان: حجم: 25.9M
⬆️⬆️⬆️ 📝 قسمت پانزدهم 🎤 حاج میثم 🍀💛🍀🧡🍀💛
Haj Meysam MotieeShab22Ramazan1397[03].mp3
زمان: حجم: 20.93M
⬆️⬆️⬆️ 🌸 قسمت شانزدهم 🎤حاج میثم 🍀💛🍀🧡🍀💛
Haj Meysam MotieeShab23Ramazan1397[05].mp3
زمان: حجم: 18.14M
⬆️⬆️⬆️ 📝 قسمت هفدهم(پایانی) 🎤حاج میثم 🍀💛🍀🧡🍀💛
اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ إِیمَاناً لا أَجَلَ لَهُ دُونَ لِقَائِکَ أَحْیِنِی مَا أَحْیَیْتَنِی عَلَیْهِ وَ تَوَفَّنِی إِذَا تَوَفَّیْتَنِی عَلَیْهِ وَ ابْعَثْنِی إِذَا بَعَثْتَنِی عَلَیْهِ وَ أَبْرِئْ قَلْبِی مِنَ الرِّیَاءِ وَ الشَّکِّ وَ السُّمْعَةِ فِی دِینِکَ حَتَّی یَکُونَ عَمَلِی خَالِصاً لَکَ. خدایا ایمانی از تو درخواست می کنم، که پایانی جز دیدار تو نداشته باشد، بر آن ایمان پایدارم بدار تا زنده‌ام می داری و بر آن بمیران زمانی که مرا می میرانی، و بر آن برانگیز، هنگامی که مرا برمی انگیزی، و دلم را از ریا و شک و شهرت خواهی در دینت پاک فرما، تا عملم برای تو خالص باشد».       @hmmnasehe
«آرزوی قلبی » . ماه رمضان وعده دیدار ما مسجد ارگ روبروی دادگستری،روی چمن های کنار پارک بود. شوق و اشتیاق برای رسیدن به مناجات های حاج منصور بچه ها رو از همه جا کنار هم جمع میکرد. من تازه ازدواج کرده بودم و اون شب به اتفاق خانمم رفتیم مراسم در محل قرار همیشگی زیر انداز رو پهن کردم و نشستیم. طولی نکشید که مسعود اومد وبا تبسم و شوخ طبعی که داشت گفت مجردها هم میتونن اینجا بشینن، یه نگاهی کردم و گفتم بفرما بشین آقا مسعود توام بزودی باید متاهل بشی و اون هم سمت چپ من نشست، نیمه ماه مبارک رمضان بود حال و هوای عجیبی داشت چند وقتی بود که از سوریه برگشته بود، اواسط بود که حاج منصور شروع کرد به مناجات و راز و نیاز با خدا،حرف دل مارو میزد،همه تو حال خودشون بودن،صدای گریه و هق هق اطرافیان فضای معنوی و آرامش بخشی به مراسم داده بود. اونوقت حاجی گفت که همه چشم هارو ببندند هرکس یک آرزویی بکنه و حاجتش رو از خدا بخواد و برای حوائج کسانی که کنارتون نشستن دعا کنید، بنظرم اون شب خیلیا به رسیدن، ماه رمضان ماه مقدر شدن یکسال آدمهاست و به دست امام زمان«عج»رقم میخوره. وقتی چشم هارو باز کردیم رو کردم به مسعود و بهش گفتم که مسعود دعا میکردی سال بعد ماه رمضان با خانمت بیای اینجا، مسعود یه نگاهی کرد و خیلی جدی گفت من یه آرزوی دیگه کردم و دعا کردم که تا سال بعد این موقع شهید شده باشم... چند ماه بعد، مسعود به خودش رسید. . «ما مدعیان صف اول بودیم» «از آخر مجلس شهدا را چیدند» خاطره دوست شهید @shahid_masoud_asgari