#سال_رونق_تولید
#سال_نو_مبارک
#تحويل_سال_١٣٩٨
#مادر_پسر_شهيد
مسعود جان چهارمين سال تحويل بعد از شهادتت با مهمونا و دوستانت كنار مزارت بوديم
.
با اينكه سال تحويل نيمه شب بود و هوا خيلى سرد بود، بازم دوستاى با معرفتت سال تحويل كنارمون بودن
.
وقتى داشتم از خونه حركت مى كردم مثل سال هاى گذشته دلم گرفته بود
با خودم قرار ميذاشتم بعد شش سال
پى در پى كه بخاطر از دست دادن عزيزانم سال تحويلو با اشك چشم شروع مى كردم
.
امسال اشكى نريزم ولى با فكرشم بغض مى كردم.
.
دوستاى با معرفتت پيام ميدادن و مى گفتن دارن ميان كنارت با اينكه از ته دل به وجودشون افتخار مى كردم و خوشحال بودم
ولى نمى تونستم دلمو آروم كنم، تا اينكه يه مهمون كوچولو و دوست داشتنى حالمو تغيير داد،
حسين كوچولو ، ظاهراً ديشب كوچكترين مهمونت بود
.
دوستاى با معرفتت، توى سرماى هوا با خانواده هاشون اومده بودن،
با بچه هاى كوچيك
.
امسال مهموناى جديدم زياد داشتى كه با نشستن نزديك مزارت ، راه جلو اومدن دوستارو سد كرده بودن.
.
مسعود جان از خدا براى دوستات و خانوادهاشون سلامتى و عاقبت بخيرى بخواه
دوستايى كه نزديك سه سالو نيمه وجودشون قوت قلبمون بوده
و دلمون به وجودشون گرمه
.
شرمنده خانواده دوستاى مجردتم هستم،
چهارمين ساله موقع سال تحويل كنار خانوادهاشون نبودن
براى اونها هم از خدا خوشبختى و عاقبت بخيرى بخواه
.
ان شاءالله امسال يكى يكى با خبر ازدواجشون دل امام زمان و مارو شاد كنن.
.
#اللهم_عجل_الولیک_الفرج
#با_ولايت_تا_شهادت
#سال_رونق_تولید
#شهيد_مصطفى_نبى_لو
#شهيد_مسعود_عسگري
#مدافعان_حريم_ولايت #گردان_سرافراز_حيدر_كرار
#مدافعان_حرم_زمينه_سازان_ظهور
#مدافعان_حرم_حضرت_زينب_سلام_الله_عليها
#ميثاق_با_شهدا
دلنوشته مادر شهید به مناسبت تحویل سال نو
#شهيد_مسعود_عسگرى
@shahid_masoud_asgari
#مادر_پسر_شهيد
#خاطره_مادر_شهید
#شهيد_مسعود_عسگرى .
نوجوونى #مسعود ،
بعد از تعطيلات نوروز ، تصميم گرفتيم براى چند روزى به شمال كشور #سفر كنيم . در بين راه از ماشين پياده شديم .كنار جاده روى كوها #برف بود كمى از #كوه پايين رفتيم و كنار #رودخونه بچه ها مشغول #بازى شدند . مسعود يك تفنگ ساچمه اى داشت . محسن و مسعود با تفنگ ، #هدف گيري و شليك مي كردند .من و محمد مهدى كه اون موقع خيلى كوچولو بود ، روى يك تخته سنگ نشسته بوديم و تماشا مى كرديم . مسعود اسلحه اش رو به من داد و گفت مادر نوبت شماست اون بطرى كه وسط آبه نشونه بگير و بزن .منم اسلحه رو گرفتم و شروع كردم به #تير_اندازى . تيرهاى اول كلاً به خطا مى رفت و با بچه ها مى خنديديم ، مسعود با اسرار از من خواست...
ادامه در کانال
#شهید_مسعود_عسگری
👇👇👇
@shahid_masoud_asgari
#مادر_پسر_شهيد
#خاطره_مادر_شهید
#شهيد_مسعود_عسگرى .
نوجوونى #مسعود ،
بعد از تعطيلات نوروز ، تصميم گرفتيم براى چند روزى به #شمال كشور سفر كنيم . در بين راه از ماشين پياده شديم .كنار جاده روى كوها 🏔🗻⛰ #برف بود كمى از كوه پايين رفتيم و كنار #رودخونه بچه ها مشغول #بازى شدند . مسعود يك تفنگ ساچمه اى داشت . محسن و #مسعود با تفنگ ، #هدف_گيري 🔫و شليك مي كردند .من و محمد مهدى كه اون موقع خيلى كوچولو بود ، روى يك تخته سنگ نشسته بوديم و تماشا مى كرديم . #مسعود اسلحه اش رو به من داد و گفت #مادر نوبت شماست اون بطرى كه وسط آبه نشونه بگير و بزن .منم #اسلحه رو گرفتم و شروع كردم به #تير_اندازى . تيرهاى اول كلاً به خطا مى رفت و با بچه ها مى خنديديم ، #مسعود با اسرار از من خواست خودم اسلحه رو خم كنم و داخلش تير بذارم و شليك كنم . خم كردن اسلحه براى من خيلى سخت بود به مسعود مى گفتم اگر مى خواهى من شليك كنم بايد خودت اسلحه رو مسلح كنى ولى قبول نمى كرد و مى گفت كارى نداره چند بار تكرار كنى راه مى افتى
خلاصه تا من تيرم به هدف بخوره خيلى طول كشيد ، خيلى به بچه ها خوش گذشت . بعد از تيراندازى ، براى نظافت محمد مهدى از رودخانه آب برداشتم و در حال نظافت محمد مهدى بودم ،
پدر بچه ها كه تا اون موقع توى ماشين خوابيده بود ، بيدار شد و صدامون زد كه بيايد سوار شيد ، حركت كنيم
وقتى خواستم از جام بلندشم ، ديدم ديگه نمى تونم حركت كنم .محسن و مسعودو صدا زدم .
دوتايى كمك كردن و به سختى از تپه بالا رفتيم و با زحمت زياد منو سوار ماشين كردن .
توى اين سفر من در حال درد كشيدن بودم و بچه ها نگران من بودن
فقط يك بار به خاطر بچه ها با زحمت زياد به لب ساحل رفتم .
#مسعود هيچ وقت دوست نداشت من تماشاچى باشم و هميشه منم داخل بازي مى كرد ولى ايندفعه سردى هوا و تلاش زياد براى خم كردن اسلحه به كمرم آسيب زد .
بعد از اين داستان مسعود هميشه توى كارها #كمك من بود تا به كمرم فشار كمترى بياد .
و بعد از شهادتش با دعاى #مسعودم ، الحمدلله ديگه كمر درد شديد نداشتم .
سه ساله هر #دردى داشته باشم بجاى دكتر رفتن ، ميرم كنار مزار #مسعودم و با #دعاى #مسعود بدون درد به خونه برمى گردم.
.
#شهدا_دستشون_بازه ،كافيه ياد بگيريم چطور مى تونيم ازشون كمك بگيريم.
کانال #شهید_مسعود_عسگری
@shahid_masoud_asgari
#شهدا_گاهی_نگاهی
#زنده_نگهداشتن_یاد_شهدا_کمتر_از_شهادت_نیست
#مدافعان_ولایت
#مدافعان_حرم
#مدافعان_حرم_حضرت_زینب
#زمينه_سازان_ظهور
#شهيد_مسعود_عسگرى
#شهيد_مصطفى_نبى_لو
#لبيك_يا_خامنه_اي_لبيك_يا_حسين_است
#سال_رونق_تولید
#گردان_خط_شکن_حیدر_کرار