دلگیرم !!
هرچہ میــدوم!
بہ گرد پایتـان هم نمیرسم!💔
مسئلہ یڪ سـربـنـد و لـبـاس خاڪے نیست!
هواے دلـم از حد هشــدار گذشتہ!
شهید نشوم
می میرم...😔
#شهیدانه
از نیل
رَد شـــدهای؛
و به ساحِل رسـیــ🕊ــدهای!
ما غرق فـتـنهایم!
دعــ💚ــا کن
بــــ🌷ـــرای مٰا...
#قاسم سلیمانی
#خاطره_شهید
#شهیدانه💕
وقتی بهش میگفتیم
چرا گمـنام ڪار میڪنی ..!
میگفت: ای بابا،
همیشه ڪاری ڪن
ڪه اگه خدا تو رو دید
خوشش بیاد نه مـردم (:
#شهید_ابراهیم_هادی 🌱
| #ڪلام_شهید |🌱♥️
.
ڪسانے به امامِ زمانشان
خواهند رسید،🌸
ڪه اهل سرعت باشند... !!!✨
و اِلّا تاریخ ڪربلا
نشان داده🍃
ڪه قافله حسینے💫
معطل ڪسے نمے ماند.
•/ #شهید_سید_مرتضے_آوینے /•
.
🇮🇷🍃ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دلم هرروز پی آمدن توست... پس چرا نمیآیی؟↑🌿
نگاہ کن
چه زیـبا از خستگی خوابـش برده💤✨
ای شهیـــد🌷
دعایی کن🤲
که ما از خستـگیِ #گناہ
خوابمـان نبـرد
و از قافله ی مهدی فاطمه
جا نمانیم😔
#شبتون_شهدایی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«زندگی در آخرالزمان»
📌 نایب اول
👥 گفتم: خب، نظرتون چیه کمی بیشتر دربارهٔ چهار نایب خاص امام زمان بدونیم؟
علی گفت: عالیه.
با لبخند گفتم: تو از ایشون چی میدونی؟
علی گفت: اینکه ایشون در بین مردم بهعنوان یک روغنفروشِ ساده شناخته میشدند اما سابقهٔ زیادی در خدمت به اهل بیت داشتن و پیش از امام زمان، وکیل خاصّ امام هادی و امام حسن عسکری بودند.
🔰 گفتم: درسته. امام حسن عسکری احترام زیادی برای عثمانبن سعید قائل بودن و در مناسبتهای مختلف به نیکی از ایشون یاد میکردن. مثلاً در مورد او فرمودند: «ابو عمرو، ثقه و امین است و مورد اطمینانِ گذشتگان و من، در زمان حیات و بعد از حیات من است.»
🔅 عثمانبن سعید چنان به امام حسن عسکری نزدیک بود که تمام امور غسل و تکفین (کفن کردن) و خاکسپاری امام رو عهدهدار شد تا امر بر حاکم وقت و مأموران او مشتبه بشه.
سعید گفت: یعنی چی امر مشتبه بشه؟
گفتم: یعنی ظاهراً اون امام رو غسل داد و کفن کرد، اما مطابق روایات، کار غسل و تکفین امام برعهدهٔ امام (بعدی) است.
🔺 نکتهٔ آخر اینکه عثمانبن سعید بعد از شهادت امام حسن عسکری تا زمان فوتش، به مدت هفت سال نایب اول امام زمان بود و بعد از فوت، در بغداد به خاک سپرده شد.
ادامه دارد...
#از_تولد_تا_امروز ۱۶
✅ واحد مهدویت مصاف
📌 ۵۰ سال نیابت
👤 گفتم: خب بریم سراغ معرفی نایب دوم یعنی جناب ابوجعفر، محمدبن عثمان عمری که فرزند نایب اول بود و بعد از وفات پدرش، همانطور که امام حسن عسکری دستور داده بودن، به مقام سفارت و نیابت منصوب شد.
کاوه گفت: یعنی امام حسن عسکری اون رو انتخاب کرده بودن؟
🔰 گفتم: بله. نه فقط انتخاب، که به شیعیان معرفی کرده بودن. مثلاً حضرت در جمعی از شیعیان که از قم خدمتشون رسیده بودن فرمودند: «شهادت دهید که عثمانبن سعید، وکیل من و فرزند او محمد، وکیل فرزندم مهدی است.»
محمدبن عثمان بیشتر از بقیهٔ سفیران در این پست و مقام به امام خدمت کرد. افزونبر این، در این مدت کتابهایی در فقه تألیف کرد که مطالب و علم اون رو از امام هادی، امام حسن عسکری، حضرت مهدی و پدرش عثمانبن سعید کسب کرده بود.
🗓 الیاس گفت: ایشون چند سال نایب بودن؟
پاسخ دادم: حدود پنجاه سال.
تعجب و تحسین رو در چهرۀ چند نفر از بچهها دیدم. انگار به حال نایب دوم غبطه میخوردن.
در ادامه گفتم: نکتهٔ پایانی اینکه محمدبن عثمان از طریق امام مهدی از زمان مرگ خودش اطلاع داشت، به همین علت قبر خودش رو هم آماده کرده بود. ایشون در جمادیالاول سال ۳۰۵ یا ۳۰۴ هجری به رحمت خدا رفت و در کنار قبر پدرش به خاک سپرده شد.
اگر سؤالی نیست بریم برای آشنایی با سومین نایب.
ادامه دارد...
#از_تولد_تا_امروز ۱۷
✅ واحد مهدویت مصاف
یا زهرا (ع):
•••••
گفت: راستی جبهه چطور بود؟
گفتم: تا منظورت چه باشد.🙃
گفت: مثل حالا رقابت بود؟🤔
گفتم: آری.
گفت: در چی؟ 😳
گفتم: در خواندن نماز شب.😊🤲🏻
گفت: حسادت بود؟
گفتم: آری.🌺
گفت: در چی؟ 😮
گفتم: در توفیق شهادت.😇🌷
گفت: جرزنی بود؟ 😳
گفتم: آری.🌾
گفت: برا چی؟
گفتم: برای شرکت در عملیات.😭💠
گفت: بخور بخور بود؟😏
گفتم: آری.☺
گفت: چی میخوردید؟ 😏
گفتم: تیر و ترکش 🔫😔❣
گفت: پنهان کاری بود؟
گفتم: آری.😊
گفت: در چی؟
گفتم: نصف شب واکس زدن کفش بچهها.👞
گفت: دعوا سر پست هم بود؟
گفتم: آری.🌸
گفت: چه پستی؟؟ 🤔
گفتم: پست نگهبانی سنگر کمین.🧔🏻
گفت: آوازم میخوندید؟🎙
گفتم: آری.
گفت: چه آوازی؟
گفتم: شبهای جمعه دعای کمیل.📿
گفت: اهل دود و دم هم بودید؟؟ 🌫
گفتم: آری.
گفت: صنعتی یا سنتی؟؟😏
گفتم: صنعتی، خردل، تاولزا، اعصاب☠🥀
گفت: استخر هم می رفتید؟💧
گفتم: آری...
گفت: کجا؟
گفتم: اروند، کانال ماهی، مجنون.🌊
گفت: سونا خشک هم داشتید؟
گفتم: آری.
گفت: کجا؟
گفتم:تابستون سنگرهای کمین، شلمچه، فکه، طلائیه.🇮🇷
گفت: زیر ابرو هم برمیداشتید؟ 🙄
گفتم: آری
گفت: کی براتون برمیداشت؟😏
گفتم: تکتیرانداز دشمن با تیر قناصه.😞🗡
گفت: پس بفرمایید رژ لبم میزدید؟😏💄
گفتم: آری
خندید و گفت: با چی؟😅
گفتم: هنگام بوسه بر پیشونی خونین دوستان شهیدمان🌹😭
سڪوت کرد و چیزی نگفت...😞
یا زهرا (ع):
❲#یلدای_واقعی♥❳
سلام🌿
یهلحظهبهحرفایمنگوشکن🖐🏻
بیـــایلداۍامسالیهکاریکنیم...
بیــابهاحترامتمومخانوادههاییکه
"سفرههاشونخالیـــــه"
ازسفرههاییلداییمونپستواستورینزاریم
بهاحترام
دلشکستهیمادرها💔..
بهاحترام
پدرایشرمنده🥀
بهاحترام
دلکوچولویبچههـــا👌🏻
یلدایواقعییعنی
زندگیانقدرکوتاهاست
کهیکدقیقهبیشترباهمبودنرو
بایدجشنگرفت🙂♥''
پسامساللطفاًبهاحترامهموطنامون
ازسفرههاییلداییپستواستورینزاریم🌹
+یلداتـونمبارڪ🍃''
📌 نایب سوّم
👤 سکوت بچهها نشونهٔ اشتیاقشون بود. بحث رو با صحبت کردن دربارهٔ سوّمین نایب امام زمان ادامه دادم:
- «حسینبن روح نوبختی» در ابتدا وکیل «محمدبن عثمان عمری» بود و بر املاک او نظارت داشت و بعد از فوت ایشون جانشین او و نایب سوم امام شد.
◀️ شرایط سفارت و نیابت ایشون کمی سختتر از دو نایب قبلی که خودِ امام یازدهم اونها رو معرفی کرده بودن، بود. برای همین، یکی از وظایف نایب دوّم معرفی و تأیید ایشون بود.
💰 مثلاً زمانی بعضی از شیعیان، مالی به مبلغ ۴۰۰ دینار رو برای نایب دوّم فرستادند تا به امام مهدی برسونه. ابوجعفر دستور داد تا اون رو به «حسینبن روح» تحویل بدن و تأکید کرد که این دستور امام مهدی است.
👈 یا زمانی که وضع سلامت ایشون بحرانی بود، جماعتی از بزرگان شیعه خدمت ایشون رسیدن و پرسیدند: چه کسی جانشین شماست؟
🔰 نایب دوم، «حسینبن روح» را نشان داد و فرمود: «او قائممقام من و سفیر بین شما و امام مهدی است؛ او وکیل و امین است. در امورتان به او مراجعه کنید و به او اعتماد کنید. زیرا به من امر شده تا بر شما ابلاغ کنم.»
قبل از ادامهٔ بحث گفتم: تا اینجا سوالی ندارید؟
ادامه دارد...
#از_تولد_تا_امروز ۱۸
☑️ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران)
📌 نایب چهارم
🔅 از وقتی که کلاس، رنگ و بوی مهدوی بهخود گرفته بود، بیشتر از قبل منتظر رسیدن روز دوشنبه بودم. جلسهٔ سوم رو به روال قبل، آغاز و بعد از پرسیدن چند سؤال از بچهها برای یادآوری مطالب جلسهٔ گذشته، معرفی نایب چهارم رو شروع کردم:
👤 - «ابوالحسن علیبن محمد سمری» چهارمین و آخرین نایب خاصّ امام زمان و از اصحاب امام حسن عسکری، بعد از وفات حسینبن روح به مدت سه سال نایب امام زمان بود. ایشون هم مثل سه نایب دیگه، مورد وثوق و اطمینان بود، ولی مثل اونها فعالیت گستردهای نداشت.
🔰 محسن گفت: «علّت این تفاوت چیه؟»
در جواب گفتم: «چون در اون سالها مملکت اسلامی پر از ظلم و ستم و خونریزی و درگیری بود؛ یعنی اموری که با برنامههای فرهنگی و اجتماعی منافات داشت. همین اوضاع، تأثیر قابلتوجهی در عزم امام برای قطع جریان نیابت، بعد از وفات سمری و شروع غیبت کبری داشت.
◾️ امام زمان چند روز قبل از وفات نایب چهارم توقیعی برای ایشون ارسال کرد و سمری رو از پایانِ دورهٔ نیابت خاص و مرگ او و همچنین پایان دورهٔ غیبت صغری باخبر و اون رو از تعیین جانشین برای خودش منع کردند.
◀️ یکی از نزدیکان سمری در مورد چگونگی وفات ایشون گفته: "۶ روز بعد از صدور توقیع امام به دیدن علیبن محمد رفتم. درحالی که درحال احتضار بود به او گفتم: «وصیّ تو کیست؟»
گفت: «برای خدا امری است که او رسانندهٔ آن است.» این رو گفت و از دنیا رفت."»
کوروش گفت: «و اینگونه بود که غیبت کبری آغاز شد.»
ادامه دارد...
#از_تولد_تا_امروز ۲۰
☑️ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران)