eitaa logo
برادر شهیدم
137 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
375 ویدیو
51 فایل
♥بسم ࢪبـ‌ الشھداء♥ حَسْبُنَاالله‌وَنِعْمَ‌الْوَکیٖلْ...خُڋا‌ݕَڔٰاےِݦَݧ‌ْڬٰاڣٖیښٺ❤ لینک ناشناس 👇 حرف دلت رو به شهدا به صورت ناشناس بگو https://harfeto.timefriend.net/16307488180185 کپی با ذکر صلوات آزاد 😉
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 شهیدي داشتیم ڪه‌ می‌ڱفت؛ باانگشتان‌دستــ هآتون ذڪر بگید؛ ڪه پَس فــردا، توقیامتــ تَڪ‌تڪ انگشتاتون شھادتـــ میدن..! تسبیح و صلواتـــــ شمار که نمیان شھادتـــــ بدن/:
[🖤🍃] 💚 🌿 آنھا کہ از پل‌صراط‌ مےگذرند ، قبلا از خیلے چیزها گذشتہ اند ؛ باید بگذرے تا بگذرے! . . .🕊🌱 ♥️
شهیدي داشتیم ڪه‌ می‌ڱفت؛ باانگشتان‌دستــ هآتون ذڪر بگید؛ ڪه پَس فــردا، توقیامتــ تَڪ‌تڪ انگشتاتون شھادتـــ میدن..! تسبیح و صلواتـــــ شمار که نمیان شھادتـــــ بدن/: @shahid_mn
🔰 شهیدي داشتیم ڪه‌ می‌ڱفت؛ باانگشتان‌دستــ هآتون ذڪر بگید؛ ڪه پَس فــردا، توقیامتــ تَڪ‌تڪ انگشتاتون شھادتـــ میدن..! تسبیح و صلواتـــــ شمار که نمیان شھادتـــــ بدن/:
[🖤🍃] 💚 🌿 آنھا کہ از پل‌صراط‌ مےگذرند ، قبلا از خیلے چیزها گذشتہ اند ؛ باید بگذرے تا بگذرے! . . .🕊🌱 ♥️
🔰 شهیدي داشتیم ڪه‌ می‌ڱفت؛ باانگشتان‌دستــ هآتون ذڪر بگید؛ ڪه پَس فــردا، توقیامتــ تَڪ‌تڪ انگشتاتون شھادتـــ میدن..! تسبیح و صلواتـــــ شمار که نمیان شھادتـــــ بدن/:
[🖤🍃] 💚 🌿 آنھا کہ از پل‌صراط‌ مےگذرند ، قبلا از خیلے چیزها گذشتہ اند ؛ باید بگذرے تا بگذرے! . . .🕊🌱 ♥️
برشی از کتاب یادت باشد: سر سفره که نشست گفت: «آخرین صبحونه رو با من نمی‌خوری؟!»؛ با بغض گفتم: «چرا این‌طور میگی؟ مگه اولین باره میری مأموریت؟!» گفت: «کاش می‌شـد صداتو ضبط می‌کردم با خودم می‌بردم که دلم کمتر تنگت بشه». گفتم: «قرار گذاشتیم هر کجا که تونستی زنگ بزنی، من هر روز منتظر تماست می‌مونم، منو بی‌خبر نذار». با هر جان کندنی که بود برایش قرآن گرفتم تا راهیش کنم، لحظه آخر به حمید گفتم: «حمید تو رو به همون حضرت زینب(س) هرکجا تونستی تماس بگیر». گفت: «جور باشه حتماً بهت زنگ می‌زنم، فقط یه چیزی، از سوریه که تماس گرفتم چطوری بگم دوستت دارم؟ اونجا بقیه هم کنارم هستن، اگه صدای منو بشنون از خجالت آب میشم»؛ به حمید گفتم: «پشت گوشی به جای دوستت دارم بگو یادت باشه! من منظورت رو می‌فهمم». از پیشنهادم خوشش آمده بود، پله‌ها را که پایین می‌رفت برایم دست تکان می‌داد و با همان صدای دلنشینش چندباری بلند بلند گفت: «یادت باشه! یادت باشه!» لبخندی زدم و گفتم: «یادم هست! یادم هست.
•| ✨🕊|• ••اگه یه وقت مهمون داشتیم و نزدیک ترین مغازه به خونه بسته بود، جای دیگه نمی رفت برای خرید!! می گفت: این بنده خدا به گردن ما حق داره!!!حق همسایه رو باید به جا بیاریم و از ایشون وسیله بخریم چون نزدیک منزل ما هستن... بعد از شهادتش هر وقت بخوام برای نذری چیزی بخرم نگاه می کنم و نزدیک ترین مغازه رو به مزار انتخاب می کنم که حق همسایگی همسرمو به جا بیارم -به روایت: 🌱 〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰