eitaa logo
شهید حسین معز غلامے⁦³¹⁵
2.4هزار دنبال‌کننده
15هزار عکس
3.4هزار ویدیو
191 فایل
شهید حسین معز غلامے: هرڪجا گره به ڪارت افتاد بگو الهے به رقیه (س)💚 ولادت🎂:1373/1/6 شهادت🕊️:1396/1/4 محل‌شهادت:حماه سوریه ذاکراهل‌بیت‌🎤 🌱مزار:بهشت زهراقطعه 50ردیف 116 کانال دوم: @deeldadeh_shohada 📱ادمین تبادل: @z_mht213 #باحضورجمعی‌ازخانواده‌شهدا
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#شهادت♥️ چه زیبا گلچین مےڪنے🌹 خوبان عالم را... و من مبهوت هر شهیدم ڪه چه زیبا مےرود تا عرش اعلا...🕊 #شهید_حاج_حسین_معزغلامے🌹 #صبحتان_شهدایے ┄┅─✵💝✵─┅┄ @SHAHID_MOEZEGHOLAMI ┄┅─✵💝✵─┅┄
پنجشنبه ها و قرار با شهدا ... اگه قراره برای مسیر زندگی تون از شهدا کمک بگیرید ، پیشنهاد من اینه که یه دفتر بردارید و زندگی چندتا از شهدارو بخونید و رفتارهای شهدارو یادداشت کنید ... درگیر مسائل عاطفی و سبک زندگی عاشقانه و .... نشید ... فقط و فقط رفتار شهید رو یادداشت کنید و تلاش کنید تا کم کم رفتارهای شهید رو عملی کنید ... برای شهدایی که انتخاب کردید ، هر هفته فاتحه بخونید ... هر شب چندتا صلوات برای شادی روحشون بفرستید .... اگه زیارتگاهی رفتید ، به نیابت از شهید برای تعجیل در فرج مولا زیارت کنید .... به نیابت از شهدا قرآن بخونید .... یادتون باشه از شهدا بخواید تا کمک کنن سرباز مولا بشید ... از شهدا بخواید تا کمک کنن کمتر گناه کنید ... ┄┅─✵💝✵─┅┄ @SHAHID_MOEZEGHOLAMI ┄┅─✵💝✵─┅┄
گفتند : کارتان ؟ همه گفتیم نوکریم✋ چون بار عشق را به سرِ شانه می بریم🌸 #پاسدار_مدافع_حرم #شهيد_حسين_معز_غلامى #حرم_امام_رضا_ع🌹 ┄┅─✵💝✵─┅┄ @SHAHID_MOEZEGHOLAMI ┄┅─✵💝✵─┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
من یک دختر هستم... چادر به سر دارم در باران☔️ خیس میشود تا حیا ام نم برندارد در برف لای برف ها ❄️میرود تا مچ پایم با پوت های امروز بیرون نباشد 👢 من یک دخترم یک امانت دار... امانتی که به شهیده ها داده شد روی سرم است اما بر چشانم جا دارد این امانتی..... 💛🌂💛 ┄┅─✵💝✵─┅┄ @SHAHID_MOEZEGHOLAMI ┄┅─✵💝✵─┅┄
وداع با در معراج الشهدا تهران ....•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•.... @SHAHID_MOEZEGHOLAMI ....•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•....
آماده سازی ....•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•.... @SHAHID_MOEZEGHOLAMI ....•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•....
مراسم سالگرد ....•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•.... @SHAHID_MOEZEGHOLAMI ....•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•....
📸 وداع با پیکر شهید مدافع حرم حامد سلطانی😔☝️ غیرت داشت رو بانوی حــ🕊ـــرم گفت نذر ســ💔ـــر بی‌بی سرم من میشم سپر نمیزارم پاشون برسه حــ🌿ـــرم ✌️ 🌹 ....•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•.... @SHAHID_MOEZEGHOLAMI ....•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•....
شهید حسین معز غلامے⁦³¹⁵
مے‌ڪشم؛ اینجا هـا🌱 و ذخیره ‌اش ميڪنـم☝️ براےِ ٺمـام روزهـاے !✨ ڪہ بےیادشهدا نباشد 💔 🕊 ....•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•.... @SHAHID_MOEZEGHOLAMI ....•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مهمان این شب جمعه اباعبدالله الحسین(ع) 😭😭😭😭😭 🍂❤️ میهمان این شب جمعه اباعبدالله 🌹 🌷شهید زین الدین: هر گاه شب جمعه شهدا را یاد کردید آنها شما را نزد اباعبدالله(ع) یاد میکنند. یادامام وشهداباذکر و الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم 🌸🍃 اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْن وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْن وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ فدایی حضرت زینب(س) شهادتت مبارڪ حاج حسین معزغلامے🕊 ✨ ....•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•.... @SHAHID_MOEZEGHOLAMI ....•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•....
پنجشنبہ ڪه از راه مے رسد... چفیه و پلاڪم را برمے دارم و راه مےافتم 🚶 به سمت مـزارشان💔 همانجـا ڪہ عشق برایم مفهومے واقعے دارد...🌸 ....•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•.... @SHAHID_MOEZEGHOLAMI ....•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•....
💢چه قشنگ میگه 🎙 حاج حسین یکتا: تو ❤️قلبی که جای نیست اون نیست ... •═• •• 🌺••◈☘◈••🌺 •• •═ @SHAHID_MOEZEGHOLAMI •═• •• 🌺••◈☘◈••🌺 •• •═
👆 #دلیل_عقلی_حجاب از گفته های آیت الله سید ابوالحسن مهدوی: 🔸لزوم محافظت بیشتر از شیء با ارزش‌تر
شهید حسین معز غلامے⁦³¹⁵
🕊رمان #هادےدلـــــہا قسمت #هفتادوپنجم هفت روز از رفتن محسن میگذشت. روز و شب، غذا خوردن و نفس کشید
هوالمحبوب 🕊رمان قسمت قرار شد همه باهم بمونیم و اثاثم رو جمع کنیم و ببریم بذاریم زیر زمین خونه پدرم بعد من برم خونه پدرشوهرم محسنم روزگاری که میگفتن رسم است زن با لباس عروس بیاد خونه بخت با کفن از خونه شوهرش بره چرا بخت، قسمت من برعکس همه هم جنس هام شد😭 چرا تورفتی نگفتی زینب بدون من چی کنه تو این روزگار😔💔 رقیه اومد سرم رو به آغوش گرفت و گفت: من بمیرم برات بسه زن داداش پاشو بریم. 😔😢تو خونه خالی نشستی گریه میکنی به فکر بچه تو شکمت باش🙏😢 داشتم از خونه بختم میرفتم با اسم همسر شهید خدا میدونست بقیه عمرم چطوری میگذره در رو بستم با گریه تموم شد عاشقانه های من، به سال نکشیده تموم شد😭 سرم رو گذاشته بودم به شیشه ماشین و گریه میکردم که گوشیم زنگ خورد شماره ناشناس بود _ بابا لطفا جواب بدید گوشیم رو بابا علی: چرا بابا خودت جواب نمیدی _ شما جواب بدید من راحت ترم بابا بعد از قطع مکالمه گفت از فرهنگی یگان صابرین بود گفتن فردا میخوایم وسایل محسن رو بیاریم تحویل بدیم و گفتن دوشنبه هم برای گشایش کمد محسن تشریف بیارید یگان فقط تاکید کردن خانمی به نام خانم رضایی هم همراهمون باشن ادامه دارد... نام نویسنده؛بانومینودری ┄┅─✵💝✵─┅┄ @SHAHID_MOEZEGHOLAMI ┄┅─✵💝✵─┅┄
شهید حسین معز غلامے⁦³¹⁵
هوالمحبوب 🕊رمان #هادے_دلہا قسمت #هفتادوششم قرار شد همه باهم بمونیم و اثاثم رو جمع کنیم و ببریم بذ
🕊رمان قسمت امروز فشار روحی خسته ام کرده بود..😣 فکرشم نمیکردم یه روزی اینجوری از خونه ی خودم برم.😞 اتاق دوران مجردی رقیه خانم رو از صبح خالی کرده بودن تا وسایل من جایگزین بشه و من باید دوران جدید زندگیم رو از اینجا شروع کنم. تو پذیرایی نشسته بودیم رو به حسن آقا گفتم : داداش میشه منو ببری مزار ؟ حسن آقا: بله بفرمایید بریم زن داداش با اون خانم رضایی تماس گرفتید؟ -نه الان تماس میگیرم شماره بهار رو گرفتم -الو سلام بهار : سلام خواهری خوبی؟ -نه بهار دلم میخواد برم پیش محسنم 😔نمیخوام دنیای بدون اون رو😭 بهار : گریه نکن عزیز خواهر کجایی؟ -آه داریم میریم پیش محسن با برادر شوهرم بهار : باشه میام اونجا وقتی رسیدیم حسن آقا رفت عقب ایستاد. نشستم کنار محسن "خوبی همسری؟ بدون من پیش سید الشهدا بهت خوش میگذره؟😔☹️ نگفتی زنم بارداره بدون من چیکار کنه؟ 😭 نگفتی زینبم همش هجده سالشه ؟؟؟ از خونمون رفتم بدون تو محسن بهم نمیگن چطوری شهید شدی😭💔 محسن من از دنیای بدون تو میترسم😰😭 بهار : زینب😰 رفتم تو بغل بهار -بهار دیدی زندگیم شروع نشده تموم شد بهار من باید چیکار کنم فردا میخوان وسایل محسن رو بیارن بیا ببین هر چند شماها همتون میدونید محسنم رو چطور کشتن😭😭😭😭💔💔 حسن : زنداداش بریم حالتون بد میشه. خانم رضایی میشه کمکش کنید تا ماشین و بعدش با ما تا منزل بیایید؟ اون شب به ما چه گذشت بماند.. ساعت سه بعد از ظهر مادرم اینا اومدن. بهار ، مقدم ، احمدی و خیلی های دیگه بالاخره ساعت شش غروب شد چند تا پاسدار وسایل محسن رو آوردن با اشاره حسن بهار و رقیه اومدن کنارم نشستن تو ساک محسن سلام بر ابراهیم بود ولی وقتی کاور لباس رزم رو باز کردم. خودم و طفلم از درون جیغ میزدیم😭😫 محسن رو تیر باران کرده بودن سرش رو نیمه بریده بودن از پیش تا جلو برای همین همه ازم پنهان میکردن😭😭😭💔💔😔😔 وقتی مهمونا رفتن رفتم تو اتاقم فقط جیغ زدم.. وقتی چشمام رو باز کردم تو بیمارستان بودم. دکتر : دخترم ماه هشتم بارداری هستی دوره حساسی هست بیشتر مواظب پسرت باش منو ببرید پیش محسن😭 گروهکی اونشب قصد ورود و تجاوز به خاک ایران داشته ، یک گروهک تروریستی وهابی بوده برای مراسم چهارده خرداد و شب های قدر بود گروهکی که تشنه به خون شیعه بود. روزها میگذرد و یک هفته بعد هست..💔 حاضر شده بودم برم مزار محسن که صدای خاله محسن مانع بیرون رفتنم شد **خواهر جان زینب الان جوانه بالاخره میره حسن هم که جوانه خب همین الان صیغه کنید تا عده زینب تمام بشه مادر : خواهر این چه حرفیه زینب قصد ازدواج نداره فعلا نگو این حرفا رو از اتاقم خارج شدم بدون سلام رد شدم😐😒 ادامه دارد... نام نویسنده؛بانومینودری ┄┅─✵💝✵─┅┄ @SHAHID_MOEZEGHOLAMI ┄┅─✵💝✵─┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دَر اینْ آفرینِش " شــهـــیـــد " ٺنهآ موجودےسٺ ڪِه میلآد دآرد امّآ مَرگ ندآرد...🌹 #شهید_حاج_حسین_معزغلامے🕊 ┄┅─✵💝✵─┅┄ @SHAHID_MOEZEGHOLAMI ┄┅─✵💝✵─┅┄
اَعوذ باالله از ٺعلقاٺِ دنیا...!🌎 ڪه ما را دیر به حسین(ع) رساند...💔 ┄┅─✵💝✵─┅┄ @SHAHID_MOEZEGHOLAMI ┄┅─✵💝✵─┅┄
💢چه قشنگ میگه 🎙 حاج حسین یکتا: تو ❤️قلبی که جای نیست اون نیست ... ┄┅─✵💝✵─┅┄ @SHAHID_MOEZEGHOLAMI ┄┅─✵💝✵─┅┄
┄┄┅┄┅┄✪﷽✪┄┅┄┅┄ : اگر از دستِ ڪسی ناراحت شدید رڪعت نماز بخوانید بگوئید: خــ♡ ــدایا این بنده تو حواسش نبود مݩ از او تو هـــم بگـــذر...! ┄┅─✵💝✵─┅┄ @SHAHID_MOEZEGHOLAMI ┄┅─✵💝✵─┅┄