داداش حسین معزغلامی.mp3
13.24M
♡🎙
#صوت
با نوای گرم #حاجحسینمعزغلامی🎤
"خجالت میکشم که من
سرم رو تنمه حسین"؏"
از اون لحظه ی آخری
به تنم کفنه حسین"؏" ....
「 @SHAHID_MOEZEGHOLAMI 」
•|شهید حسین معزغلامی |•
این دعای عظم البلا را زیاد بخوانید ...🌱
---❁•°🕊️•°❁---
@SHAHID_MOEZEGHOLAMI
---❁•°🕊️•°❁---
طرح جدید به مناسبت سالروز شهادت شهید عبدالمهدی کاظمی🕊
「 @SHAHID_MOEZEGHOLAMI 」
شهید حسین معز غلامے³¹⁵
طرح جدید به مناسبت سالروز شهادت شهید عبدالمهدی کاظمی🕊 「 @SHAHID_MOEZEGHOLAMI 」
🍃باران بر تن شهر میزند و آرام آرام غبار را میشوید، آب به جریان افتاده و بیمقصد از کوچه ها میگذرد. گویی پایانی برای این راه نیست! تنها بیراهه است که مسیر را پیچیده تر میکند!
.
🍃از روزی که رفته ای شهر خالی شده، حالا دیگر بی تو، #جهان یک ازدحامِ تو خالیست، تو تمام ما بوده ای و برایِ تکاملِ خودت جایی غیر از زمین را جست و جو میکردی، میدانستی #زمین جایِ ماندن نیست! و این همان چیزیاست که ما فراموش کرده ایم😔
.
🍃زمین برای ماندن نیست! تنها پلی است که انسان را به #آسمان میرساند. اما امان، امان از تمامِ دلبستگی ها که بالِ پریدن را زنجیر میکنند به زرق و برقِ پوچِ #دنیا و ما از اصلِ خود جامانده ایم، از اویی که چشم به ما دوخته کاری برای آمدنش کنیم!😞
.
🍃در این وانفسایِ دنیا دستمان را بگیر ای #شهید♡
.
🍃باید عبد او باشیم، عبد دنیا شده ایم.
باید عبدالمهدی بود تا به لبخندی، زندگی زیر و رو شود. مانند تو شدن سخت است! #عبدالمهدی_کاظمی شدن دشوار است. باید چون تو فقط او را دید و برای او از همه چیز گذشت تا خریدارمان شود❣
.
🍃آنوقت است که مرگ را با #شهادت عوض میکنند و زنده تر از هر وقتِ دیگری میشویم، آنگاه #حلب، خاکی که خون را به آغوش میکشد سکویِ پرواز میشود. اما ما بیخبر از آسمان، زمین گیر شده ایم😪
.
🍃باران هنوز میبارد و اینجا دخترانت پشتِ پنجره، چشم به آسمان با تو #نجوا میکنند و تو تجلی میکنی در نگاهشان آنگاه که پرنورترین ستاره، از پشتِ ابرها چشمکمیزند و این یعنی بابا هست و میبیند و تا همیشه در آغوشِ اوییم هرچند ما خیالش را به آغوش میکشیم🥺
.
🍃باران میبارد و در خاکِ حلب، درست همانجایی که خونِ تو ریخته است، گل میدهد و نسیم #عطر تورا تا اینجا میکشاند. تو در شهر هستی هرچندِ لبخندت قابِ روی دیوار باشد🌹
.
🍃شُست #باران همه کوچه خیابان هارا
پس چرا مانده غمت بر دلِ بارانی من...؟💔
#پروازت_مبارک همنشینِ ابرها♡
.
✍نویسنده : #زهرا_قائمی
.
🕊به مناسبت سالروز شهادت #شهید_عبدالمهدی_کاظمی
.
📅تاریخ تولد : ۱۴ بهمن ۱۳۶۳
.
📅تاریخ شهادت : ۲۹ آذر ۱۳۹۴.خانطومان
.
📅تاریخ انتشار : ۲۸ آذر ۱۳۹۹
.
🥀مزار شهید : گلستان شهدای اصفهان
.
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
「 @SHAHID_MOEZEGHOLAMI 」
Untitled_7.mp3
15.55M
♡🎙
#صوت
با نوای گرم #حاجحسینمعزغلامی🎤
"وای چہ دنیای عجیبی
کہ با هر رنج و فریبی
میخواد از من تو رو بگیره ..."
「 @SHAHID_MOEZEGHOLAMI 」
شهید حسین معز غلامے³¹⁵
﷽ ﴿ #شهید_سجاد_عفتی🌿 ﴾ (ابراهیم) 🎈تاریخ تولد: ۱۳۶۴/۰۴/۳۰ 🏡محل تولد: رامسر 🕊تاریخ شھا
شهادتت مبارک آقاسجاد🕊️💔
سهم شما سه صلوات....
@shahid_moezegholami
زندگی به رسم شهدا❤️
🍃من انتخاب خود شهید بودم...
🍃امیر خادم امامزاده علی اکبر چیذر بود و من را هم در آستان امامزاده دیده بود. من و امیر در تاریخ ۱۳خرداد ماه ۱۳۹۲با هم عقد کردیم. دو سال و نیم عقد بودیم و تازه قرار بود زندگیمان را شروع کنیم که به شهادت رسید. یعنی قبل از آغاز زندگی مشترکمان آسمانی شد.
🍃من و امیر قرار گذاشته بودیم بدون مراسم و تشریفات، بعد از یک سفر مشهد و زیارت امام غریب زندگیمان را شروع کنیم. یک زندگی ساده به رسم و سبک زندگی شهدا. همیشه میگفتیم کیفیت بهتر از کمیت است و آرامش در زندگی از هر نعمتی بالاتر است.
#سالروز_شهادت🕊
#شهید_امیر_سیاوشی🌹
#جهتتعجیلدرفرجمولاصلوات
@shahid_moezegholami
Gomnam-MiladHazratZeinab1392[03].mp3
5.11M
[ #عیده🌸🍃 ]
.
نورِ خانه ی محمدی✨
مونسِ علی
خوش آمدی😍
جان فدای تو
خاک پای تو🍃
.
.
☔️[ #حاج_میثم_مطیعی
🌈[ #عیدتونمبارکا
.
@shahid_moezegholami
•|شهید حسین معزغلامی |•
این دعای عظم البلا را زیاد بخوانید ...🌱
---❁•°🕊️•°❁---
@SHAHID_MOEZEGHOLAMI
---❁•°🕊️•°❁---
خیلی ممنونم از شما عزیزان
مبلغ تا حدے جمع و توسط دوستان تحویل داده شد برای انجام عمل جراحے...
خیلی لطف کردید🍃🌹
انشاءالله صحیح و سلامت باشید
🎞•°.
کلیپی کوتاه از تصاویر #حاجحسین
ساخت و ارسالی از دوستداران شھید🌿
「 @SHAHID_MOEZEGHOLAMI 」
رفقای شھدایی
هم اکنون
شبکه ی یک📺
سخنرانی های حضرت آقارو به صورت زنده ببینیم و بشنویم ...😍❤️
.
.
#پروفایل | #شب_یلدا [🍉]
.
اگر برایِ همه
سالی یک بار شب یلداست
برایِ ما منتظران مهدی
هر شبمان شب یلداست🍃♥️
.
.
🌸| #اللهمعجللولیکالفرج
.
@shahid_moezegholami
🔴 ارمغان فمنیسم
⚠️وضعیت زنان فمنیست در غرب از نگاه خانم فالاچی🔻
در درون ساختمانهای غرق در نور نئون، که هرگز نور خورشید به داخل آنها راه نمی یافت، هزاران تن از زنان، متحد و علیه مردان شرم زده، در تکاپو و مبارزه بودند و خود را نيرومند و فرمانروا ولی بسیار تنها احساس می کردند. هنگام ظهر که ادارات برای صرف ناهار خالی می شود، این زنان همچون آبشار پرخاشگر غم زده ای از اتاقهای خود فرو می ریختند و در "بارها" در مقابل یک همبرگر و مقداری سالاد قرار می گرفتند. در خلال یک لقمه همبرگر و یک برگ کاهو گاهی سر خود را می گرداندند تا با مردی در مقابل همبرگر و سالادش نشسته بود، سخنی مبادله کنند. در اثنایی که نور تمنای محبت از مردمک چشمشان ساطع بود، نوری که مرد با دیدگانش پاسخ نمی داد؛ زیرا از تقاطع تیر مژگان هراسان بود. بعد از جای بر می خاستند، به شتاب حساب میز را می پرداختند و از فروشگاه "ماسی" چند شیء مورد نیاز خود را با عجله می خریدند و لحظه ای هم به پیشبندهای مردانه می نگریستند که تابلوی بزرگی با این نوشته در بالای آنها جلب توجه می کرد:" یکی از این پیشبندهای مردانه را برای شوهرتان که در آشپزی به شما کمک می کند، خریداری کنید. " سپس به سرعت به ادارات غرق نور خویش بازمی گشتند تا بار دیگر آن #مبارزه_تمسخرآمیز خود را علیه جنس مرد، که خواهی نخواهی موفقیت آمیز بود، از سر گیرند.
📙دختران آفتاب، ص ١٣٦_١٣٧
#پویش_حجاب_فاطمے
﷽
در طولانی ترین شب سال؛
یک دقیقه بیشتر برایت دعا میکنم...!
#یا_صاحب_الزمان_عج🌿
「 @SHAHID_MOEZEGHOLAMI 」