eitaa logo
شهید حسین معز غلامے⁦³¹⁵
2.4هزار دنبال‌کننده
14.8هزار عکس
3.3هزار ویدیو
191 فایل
شهید حسین معز غلامے: هرڪجا گره به ڪارت افتاد بگو الهے به رقیه (س)💚 ولادت🎂:1373/1/6 شهادت🕊️:1396/1/4 محل‌شهادت:حماه سوریه ذاکراهل‌بیت‌🎤 🌱مزار:بهشت زهراقطعه 50ردیف 116 کانال دوم: @deeldadeh_shohada 📱ادمین تبادل: @z_mht213 #باحضورجمعی‌ازخانواده‌شهدا
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹اخلاق خوب، نماز اول وقت، احترام به پدر و مادر و محبت به خانواده از خصوصیات او بود. کلاس اخلاق هم می‌رفت و وقتی می‌آمد خانه اگر نماز شبش قضا می‌شد یا نمازش را خیلی با صفای دل نمی‌خواند، می‌گفت: خانم اگر من کاری کردم یا فلان جا عصبانی شدم من را ببخشید. 🔸یا به بچه‌ها می‌گفت که اگر من این اشتباه را کردم و سرتان داد زدم من را ببخشید. می‌گفت: "طلب بخشش و گذشت کردن باعث می‌شود خدا به ما نگاه ویژه‌ای بیندازد تا مطمئنا بهتر بتوانیم خدا را بشناسیم. " 🌷 @shahid_moezegholami
فقط یک دارم....!!! گفت: «توی دنیا بعد از فقط یک آرزو دارم: اونم اینکه تیر بخوره به گلوم». تعجب کردیم. بعد گفت: «یک صحنه از عاشورا همیشه قلبمو آتیش می زنه؛ بریده شدن گلوی حضرت علی اصغر» والفجر یک بود که مجروح شد. یک تیر تو آخرین حد بردش خورده بود به گلوش. وقتی می بردنش عقب، داشت از گلوش خون می آمد. می گفت: آرزوی دیگه ای ندارم مگر شهادت. 🌷 ---❁•°🕊️•°❁--- @SHAHID_MOEZEGHOLAMI ---❁•°🕊️•°❁---
📚 عاشق این‌ بود که کار را ساکت و آرام انجام بدهد احساس میکرد بیش تر به دلش می چسبد و بیش تر برایش محسوب بود چون در دفتر ثبت میشد که فَمَن یَعمَل مِثقالَ ذَرَه خَیراً یَرَه.. ❤️ 🌱 「 @SHAHID_MOEZEGHOLAMI
•| ❤️ •| 📚 •| 🌹 دفعه دومی که رفته بود سوریه تو مُحرم بود. مثل همیشه پیام میدادم بهش ازش پرسیدم: عزاداری هم می‌کنید اونجا؟! گفت: نه، اینجا اکثرا ۴ امامی هستن، عزاداری نمی‌کنن! بهم خیلی سخت می‌گذره که نمی‌تونم عزاداری کنم. خوش به حال شما خیلی استفاده کنید از محرم! بعدها وقتی برگشت، به گفتم: چرا مُحرم رفتی؟ گفته بود: من همه چیزایی که بهشون وابسته بودم گذاشتم کنار، فقط یه چیز مونده بود که نمیتونستم ولش کنم برم؛ اونم ایام مُحرم بود که باید به نفسم غلبه می‌کردم و می‌رفتم... 「 @SHAHID_MOEZEGHOLAMI
📚 هميشه می گفت: "ما هيچ وقت از لطف و عنايت اهل بيت، خصوصاً آقا امام رضا عليه السلام بی نياز نيستيم..." هواپيمای سوخو را حاج احمد وارد نيروی هوايی سپاه كرد مراسم افتتاحيه‌اش را همه انتظار داشتيم در تهران باشد، ولی سردار گفت: ميخوام مراسم افتتاحيه توی مشهد باشه... پايگاه هوايی مشهد كوچیك بود كفاف چنين برنامه‌ای رو نميداد بعضيها همين را به سردار گفتند؛ ولی سردار اصرار داشت مراسم توی مشهد باشه با برج مراقبت هماهنگيهای لازم شده بود خلبان، بر فراز آسمان، هواپيما را چند دور، دور حرم حضرت علی بن موسی الرضا سلام الله عليه طواف داد اين را سردار ازش خواسته بود خيلي ها تازه دليل اصرار سردار را فهميده بودند خدا رحمتش كند؛ هميشه ميگفت: "ما هيچ وقت از لطف و عنايت اهل بيت، خصوصاً آقا امام رضا عليه السلام بی نياز نيستيم..." 🌷 🕊 「 @SHAHID_MOEZEGHOLAMI
📔 از دانشگاه اومد خونه ‌خیلی خسته بود پرسیدم چی شده؟! خندید و گفت: تهران ماشین سوار شدم که بیام قم راننده وسط‌ اتوبان صدای موسیقیشو برد بالا ‌تحمل کردم و چیزی نگفتم تا اینکه دیگه صدای زن رو داشت پخش میکرد! منم با‌ اینکه وسط‌ بیابون بودم گفتم یا‌ کمش کن یا من پیاده میشم!؟ اونم نامردی نکرد و زد کنار منم کم نیاوردم و پیاده شدم! 🕊 「 @SHAHID_MOEZEGHOLAMI
📚 📎برشی از کتاب پرواز از کرانه فرات عشق و علاقهٔ محمد به رهبر انقلاب ویژه بود. سخنرانی‌های ایشان را دنبال می‌کرد و اگر کسی تهمتی ناروا به ایشان می‌زد با سعه‌صدرو منطق پاسخش را می‌داد و هیچ توهینی را نسبت به شخص ایشان تحمل نمی‌کرد. به معنای واقعی کلمه ولایتمدار بود و با کلام و عملش پیرو راستین رهبر بود. معتقد بود اجتهاد در برابر حرف‌های صریح و شاخص رهبر انحراف است و هیچ‌کس نباید جلوتر یا عقب‌تر از خط و حرف ولی‌فقیه حرکت کند. خیلی از دوستان و اطرافیان به خاطر روش و منش زندگی محمد عاشق رهبری شدند.  ✍به نقل از پدرِ بزرگوار شهید 🌷 🕊 「 @SHAHID_MOEZEGHOLAMI
بعد از شهادت تکفیری ها روی بدن و سینه شهید نفت ریختند و آتش زدند، اما فقط لباس های شهید سوخت و بدن سالم ماند. مادر شهید میگفت: قبلا هم به خاطر تصادف دچار سوختگی شده بود اما به خاطر عزاداری و سینه زنی برای امام حسین(ع) هیچ آسیبی به بدنش نرسیده بود. 🌷 ‎‎‌‌‎‎‌---❁•°❄️🕊️❄️•°❁--- @SHAHID_MOEZEGHOLAMI ---❁•°❄️🕊️❄️•°❁---
"شــهیدی که نشانی مزارش را برای مادرش نوشت" چند روز مانده بود که برود جبهه، گفتم: پسرم بیا ازدواج کن، خواهرات ازدواج کردند، برادرت ازدواج کرده، من می خواهم که نشانی خانه ات را داشته باشم، خندید و گفت: آدرس می خوای مادر؟ گفتم: بله که آدرس می خوام پسرگلم. یک برگه کاغذ گرفت، نوشت. گفت بخوان. خواندم: «اول خیابان لاهیجان، گلزار شهداء قطعه ۲۵۵» 📎فرمانده گردان زرهی لشکر ۲۵ کربلا 🌷 ---❁•°❄️🕊️❄️•°❁--- @SHAHID_MOEZEGHOLAMI ---❁•°❄️🕊️❄️•°❁---
📚 هميشه می گفت: "ما هيچ وقت از لطف و عنايت اهل بيت، خصوصاً آقا امام رضا عليه السلام بی نياز نيستيم..." هواپيمای سوخو را حاج احمد وارد نيروی هوايی سپاه كرد مراسم افتتاحيه‌اش را همه انتظار داشتيم در تهران باشد، ولی سردار گفت: ميخوام مراسم افتتاحيه توی مشهد باشه... پايگاه هوايی مشهد كوچیك بود كفاف چنين برنامه‌ای رو نميداد بعضيها همين را به سردار گفتند؛ ولی سردار اصرار داشت مراسم توی مشهد باشه با برج مراقبت هماهنگيهای لازم شده بود خلبان، بر فراز آسمان، هواپيما را چند دور، دور حرم حضرت علی بن موسی الرضا سلام الله عليه طواف داد اين را سردار ازش خواسته بود خيلي ها تازه دليل اصرار سردار را فهميده بودند خدا رحمتش كند؛ هميشه ميگفت: "ما هيچ وقت از لطف و عنايت اهل بيت، خصوصاً آقا امام رضا عليه السلام بی نياز نيستيم..." 🌷 https://eitaa.com/shahid_moezegholami
🌹بسم رب الشهداء و الصدیقین🌹 ✅ (۱) 🌹 🌹 🔹محل ولادت: امیدیه (خوزستان) 🔸محل شهادت:حماه (سوریه) 🔹تاریخ ولادت:۱۳۷۳/۰۱/۰۶ 🔸تاریخ شهادت:۱۳۹۶/۰۱/۰۴ ▪️محل مزار: گلزار شهدای بهشت زهرا تهران. ➖➖🌹➖➖🌹➖➖ ✍🏻به نقل از : مادر شهید ▪️از بچگی عاشق خدمت کردن و کارهای نظامی بود. در بازی‌هایش چند بالش روی هم می‌گذاشت و برای خودش سنگر درست می‌کرد. ▪️لوله جاروبرقی را هم مثل اسلحه در دستش می‌گرفت و تیراندازی می‌کرد. یکی از آرزوهایش این بود که پاسدار شود. ▪️با اینکه رشته خوبی‌ هم در دانشگاه قبول شد اما چون می‌خواست پاسدار شود نرفت. در نهایت دانشگاه امام حسین(ع) امتحان داد و قبول شد. در کنارش مداحی کردن را هم دوست داشت. ▪️شعرهای مذهبی را با کمک پدر و خواهرهایش حفظ می‌کرد تا در هیئت بخواند. یادم می‌آید یکسال در محرم و شب حضرت علی‌اصغر شعر زیبایی خواند که اتفاق جالبی بود. ▪️از همان بچگی با این چیزها کیف می‌کرد. در اتاقش را می‌بست و برای خودش می‌خواند یا به مسجد می‌رفت تا مکبر نماز جماعت باشد. 👈🏻آخر هم با پول‌های توی جیبش هیئتی را به نام منتظران مهدی(عج) راه انداخت. ▪️بعد هم بیشتر حقوقش را آنجا خرج می‌کرد و با این کار خیلی از بچه‌های محل را جذب هیئت کرد." ✅شادی روح‌ مطهر شـ🌹ـهدا صلوات+وعجل فرجهم 📱نشر دهید و همراه ما باشید. https://eitaa.com/shahid_moezegholami
🌹بسم رب الشهداء و الصدیقین🌹 ✅ (۲) 🌹 🌹 🔹محل ولادت: امیدیه (خوزستان) 🔸محل شهادت:حماه (سوریه) 🔹تاریخ ولادت:۱۳۷۳/۰۱/۰۶ 🔸تاریخ شهادت:۱۳۹۶/۰۱/۰۴ ▪️محل مزار: گلزار شهدای بهشت زهرا تهران. ➖➖🌹➖➖🌹➖➖ ✍🏻به نقل از : خانواده شهید ☑️حضرت زینب(س) خودش حسین را تربیت کرد ✍🏻حسین آنقدر برای پدر و مادرش دوست داشتنی است که مادر هنوز پیام‌هایی که حسین از سوریه فرستاده‌است را چک می‌کند. ✍🏻او آنقدر برای همه عزیز بود که بارها از خانواده‌اش سوال می‌شود مگر آنها برای تربیتش چه کاری انجام داده‌اند که حسین تا این اندازه برای همه دلنشین است: ✍🏻یکبار از ما پرسیدند برای تربیت حسین چه کاری انجام دادید. گفتم باور می‌کنید من حس می‌کنم حسین نتیجه تربیت ما نبود. حضرت زینب خودش حسین را برای چنین روزی تربیت کرد. ✍🏻به خصوص اینکه برایش چندین مرتبه اتفاق‌هایی افتاد که خدا او را دوباره به ما داد. یکبار سوار ماشین بود. پدرش می‌خواست دور بزند که در ماشین بازشد و حسین با صورت به زمین خورد. ✍🏻یکبار هم در گنجنامه همدان یخ‌های زیرپایش آب شد. حسین لیز خورد و می‌خواست به پایین پرت شود و انگار خدا دست حسین را نگهداشت تا زنده بماند. ✅شادی روح‌ مطهر شـ🌹ـهدا صلوات+وعجل فرجهم 📱نشر دهید و همراه ما باشید. https://eitaa.com/shahid_moezegholami
🌹بسم رب الشهداء و الصدیقین🌹 ✅ (۳) 🌹 🌹 🔹محل ولادت: امیدیه (خوزستان) 🔸محل شهادت:حماه (سوریه) 🔹تاریخ ولادت:۱۳۷۳/۰۱/۰۶ 🔸تاریخ شهادت:۱۳۹۶/۰۱/۰۴ ▪️محل مزار: گلزار شهدای بهشت زهرا تهران. ➖➖🌹➖➖🌹➖➖ ✍🏻به نقل از : خانواده شهید حسین می‌خواست بهترین رفیقم باشد حسین یک عموی شهید دارد که پدر همیشه از خاطراتش برای او گفته‌است. اینکه علاوه بر برادر، رفیق خوبی برای پدر بود و این جمله حسین را تشویق می‌کرد که کاش بتواند جای عمو را برای پدرش پُر کند: "از بچگی دوست داشت کارهای سخت و سنگین انجام دهد. مثلا از بلند کردن بارهای سنگین خوشش می‌آمد." همه سعی اش را می کرد که بلندش کند. برای همین وقتی از خاطراتم با سرداران جنگ و رفاقتم با برادر شهیدم می‌گفتم، باعلاقه گوش می‌داد. یادم می‌آید یک‌بار به من گفت: بابا من سعی می‌کنم مثل عمو برایت رفیق خوبی باشم. این اواخر از من پرسید: بابا من مثل برادرت شده‌ام؟ گفتم حالا خیلی مانده. اما توانسته بود. من و حسین حتی در خانه باهم کشتی می‌گرفتیم. ✅شادی روح‌ مطهر شـ🌹ـهدا صلوات+وعجل فرجهم 📱نشر دهید و همراه ما باشید. https://eitaa.com/shahid_moezegholami
🌹بسم رب الشهداء و الصدیقین🌹 ✅ (۴) 🌹 🌹 🔹محل ولادت: امیدیه (خوزستان) 🔸محل شهادت:حماه (سوریه) 🔹تاریخ ولادت:۱۳۷۳/۰۱/۰۶ 🔸تاریخ شهادت:۱۳۹۶/۰۱/۰۴ ▪️محل مزار: گلزار شهدای بهشت زهرا تهران. ➖➖🌹➖➖🌹➖➖ ✍🏻به نقل از: خانواده شهید 🔘می‌خواست وابستگی روحی ما را به خودش کم کند ✍🏻حسین از ۱۸ سالگی پاسدار می‌شود درست زمانی که سوریه وارد بحران‌های جدی می‌شود. مادر حسین می‌گوید از همان ابتدا همه اعضای خانواده پیگیر اخبار و شهدای سوریه بودند و پدر و مادر می‌دانستند دیر یا زود حسین هم می‌خواهد به قافله رزمندگان این جنگ بپیوندد. مادر شهید می‌گوید:"خانواده ما همه مطلع هستند. ما می دانستیم اگر رزمندگان ما جلوی دشمن ایستادگی نکنند، باید در کرمانشاه و همدان با آنها بجنگیم. حسین هم از آن موقع‌ها هوای رفتن داشت. می‌دانستیم باید برود، اما پدر و مادر حتی اگر بخواهد هم نمی‌تواند وابستگی خودش را از بین ببرد. هربار می‌خواستیم توجیهش کنیم، می‌گفت: "اگر من نروم، پس چه کسی باید برود؟" ✅شادی روح‌ مطهر شـ🌹ـهدا صلوات+وعجل فرجهم 📱نشر دهید و همراه ما باشید. https://eitaa.com/shahid_moezegholami
🌹بسم رب الشهداء و الصدیقین🌹 ✅ (۵) 🌹 🌹 🔹محل ولادت: امیدیه (خوزستان) 🔸محل شهادت:حماه (سوریه) 🔹تاریخ ولادت:۱۳۷۳/۰۱/۰۶ 🔸تاریخ شهادت:۱۳۹۶/۰۱/۰۴ ▪️محل مزار: گلزار شهدای بهشت زهرا تهران. ➖➖🌹➖➖🌹➖➖ 🔻می‌گفت هرچیزی را رها کردید، بسیج را رها نکنید! سیدعلی، عباس و سیدحمید دوستان صمیمی حسین هستند و امروز به خانه‌ رفیق‌شان آمدند تا برای ما از رفاقتشان بگویند. سید علی دوست هم‌ دانشگاهی حسین است و رفقاتشان در رفت‌وآمدهای دانشگاه‌ گل انداخته است. ✍🏻سیدعلی درباره این رفاقت می‌گوید:"حسین را از زمان دانشگاه می‌شناسم. در رفت و آمد به دانشگاه دوستی‌مان شکل گرفت. ✨مدرک دانشگاهش را هم تازه‌ گرفته‌ایم.او با معدل ۱۷ فارغ التحصیل شد.همیشه باهم بودیم. سال ۱۳۹۴ نزدیک اربعین که همه نیرو لازم بودند، صبح‌ها سرکار بودیم و بعد از کار تا نیمه‌های شب در بسیج مشغول بودیم. بعدهم که خانه می‌آمدیم دوباره ۶ صبح بیدار می‌شدیم.حسین به شوخی می‌گفت پدرم می‌گوید دروغ می‌گویی که در سپاهی! تو مأمور کلانتری شدی!(می‌خندد) با اینکه بسیج یک نهاد مردمی‌ست و اینطور نیست که به کسی حقوق بدهند، اما اولویت حسین‌آقا همیشه بسیج بود. حتی یادم می‌آید برای یک ماموریت بسیج سرکارش در سپاه نرفت. گاهی هم که من کم آوردم می‌گفت دربدترین شرایط هرچیزی را رها کردید بسیج را رها نکنید. تا این اندازه به بسیج اعتقاد داشت." ✅شادی روح‌ مطهر شهدا صلوات+وعجل فرجهم 📱نشر دهید و همراه ما باشید. https://eitaa.com/shahid_moezegholami
🌹بسم رب الشهداء و الصدیقین🌹 ✅ (۶) 🌹 🌹 🔹محل ولادت: امیدیه (خوزستان) 🔸محل شهادت:حماه (سوریه) 🔹تاریخ ولادت:۱۳۷۳/۰۱/۰۶ 🔸تاریخ شهادت:۱۳۹۶/۰۱/۰۴ ▪️محل مزار: گلزار شهدای بهشت زهرا تهران. ➖➖🌹➖➖🌹➖➖ 👇🏻مادر شهید تعریف میکردند: سر حسین آقا باردار بودم اما هیچ‌کس از این موضوع اطلاع نداشت. حتی نمی‌دانستیم جنسیت جنین چی هست. یک روز مادر همسرم تماس گرفت و گفت پسرشان یعنی عموی وسطی بچه‌ها خواب‌دیده خدا به داداشش (پدر حسین) پسری عطا کرده و اسمش را مختار گذاشته. دومین اعزام حسین به سوریه، وقتی بچه‌ها بی‌قراری مادرم را می‌دیدند،خواب عمویش را برایم یادآوری کرد. گفت: "یادتونه نام حسین رو تو خواب عمو مختار گذاشته بودین؟ شاید حسین انتخاب‌شده خدا باشه برای انتقام خون اباعبدالله ولی تو این زمونه." این حرف تأثیر زیادی روی من گذاشت و با خیال راحت‌تری حسین را راهی سوریه کردم، به امید اینکه پسرم جزو منتقمین حسین (ع) باشد. روحش شاد✨ 📱نشر دهید و همراه ما باشید. https://eitaa.com/shahid_moezegholami
🌹بسم رب الشهداء و الصدیقین🌹 ✅ (۷) 🌹 🌹 🔹محل ولادت: امیدیه (خوزستان) 🔸محل شهادت:حماه (سوریه) 🔹تاریخ ولادت:۱۳۷۳/۰۱/۰۶ 🔸تاریخ شهادت:۱۳۹۶/۰۱/۰۴ ▪️محل مزار: گلزار شهدای بهشت زهرا تهران. ➖➖🌹➖➖🌹➖➖ ✨شهادت برای حسین کم بود برادر کوچک خانواده غلامی حالا آنقدر بزرگ است که تصویرش به عنوان افتخار خانه و محله همه جا نصب شده است و هنوز برادری می کند. خانم غلامی خواهر شهید درباره حسین و هم‌سنگرانش در این جبهه می گوید:«وقتی گاهی از حسین بین دوستانم تعریف می‌کردم به شوخی می‌گفتند:" برادرت زیادی خوب است؛اینطوری شهید می‌شود!" آن زمان می‌گفتم شهادت برای حسین کم است. حسین یک انسان معمولی بود. اما به مرحله یقین رسیده بود و شهدا به واسطه همین یقینی که داشتند به شهادت می‌رسند. برای همین شهادت برای کسانی که به این مرحله می‌رسند، چیزی نیست. باور قلبی من این است که یک انسان به مرحله‌ای از رشد و تکامل می‌رسد که زندگی و مادیات برایش مهم نیست و هیچ عامل بازدارنده‌ای برایش وجود ندارد. آن وقت مرگ برایش مثل قدم گذاشتن از این‌ طرف جوی آب به آن طرف آن است. همین می‌شود که این افراد قابل ستایش می شوند و مزارشان آرامگاه و زیارتگاه بقیه انسان ها می‌شود. حسین و باقی دوستان شهیدش آدمهای معمولی بودند، اما تزکیه درستی داشتند که آنها را به این یقین رسانده بود. روحش شاد و یادش گرامی✨ 📱نشر دهید و همراه ما باشید. https://eitaa.com/shahid_moezegholami
🌹بسم رب الشهداء و الصدیقین🌹 ✅ (۸) 🌹 🌹 🔹محل ولادت: امیدیه (خوزستان) 🔸محل شهادت:حماه (سوریه) 🔹تاریخ ولادت:۱۳۷۳/۰۱/۰۶ 🔸تاریخ شهادت:۱۳۹۶/۰۱/۰۴ ▪️محل مزار: گلزار شهدای بهشت زهرا تهران. ➖➖🌹➖➖🌹➖➖ معلم دبستان حسین بعد از مراسم تشییع جنازه آمد و گفت یک‌بار در همان دوران ابتدایی داشت قرآن را تلاوت می‌کرد. از بس زیبا خواند آمدم دستم را روی شانه‌هایش بگذارم، دیدم این بچه حیا می‌کند و عقب‌عقب می‌رود. از بچگی عاشق خدمت کردن و کارهای نظامی بود. دربازی‌هایش چند بالش روی‌هم می‌گذاشت و برای خودش سنگر درست می‌کرد. لوله جاروبرقی را هم مثل اسلحه در دستش می‌گرفت و تیراندازی می‌کرد. یکی از آرزوهایش این بود که پاسدار شود. بااینکه رشته خوبی‌ هم در دانشگاه قبول شد اما چون می‌خواست پاسدار شود نرفت. درنهایت دانشگاه امام حسین (ع) امتحان داد و قبول شد. به نقل از مادر شهید🌺 روحش شاد و یادش گرامی✨ 📱نشر دهید و همراه ما باشید. https://eitaa.com/shahid_moezegholami
🌹بسم رب الشهداء و الصدیقین🌹 ✅ (۹) 🌹 🌹 🔹محل ولادت: امیدیه (خوزستان) 🔸محل شهادت:حماه (سوریه) 🔹تاریخ ولادت:۱۳۷۳/۰۱/۰۶ 🔸تاریخ شهادت:۱۳۹۶/۰۱/۰۴ ▪️محل مزار: گلزار شهدای بهشت زهرا تهران. ➖➖🌹➖➖🌹➖➖ ۵ ساله بود که پسرعموی بزرگ‌ترش که آن موقع حدوداً ۱۶ ساله بود به خانه ما آمد. در را باز کرد و خیلی مؤدبانه به او گفت:"یه کم میشه صبر کنید؟" به سمت اتاق‌هایی که من و خواهرانش در آن بودیم آمد و به هر سه ما حضور پسرعمویش را اعلام کرد و گفت:حجاب کنید، مهمان نامحرم داریم." ✨پ.ن: شهدا از کودکی غیرت داشتند. 📱نشر دهید و همراه ما باشید. https://eitaa.com/shahid_moezegholami
🌹بسم رب الشهداء و الصدیقین🌹 ✅ (۱۰) 🌹 🌹 🔹محل ولادت: امیدیه (خوزستان) 🔸محل شهادت:حماه (سوریه) 🔹تاریخ ولادت:۱۳۷۳/۰۱/۰۶ 🔸تاریخ شهادت:۱۳۹۶/۰۱/۰۴ ▪️محل مزار: گلزار شهدای بهشت زهرا تهران. ➖➖🌹➖➖🌹➖➖ حسین دوره‌های تحصیلی‌اش را در غرب تهران و محدوده بلوار فردوس گذراند. در دوران دبیرستانش دو سال به‌طور غیررسمی در حوزه آیت‌الله مجتهدی و پای درس خود ایشان تلمذ کرد حسین ۱۳ سال در مسجد قمر بنی‌هاشم (ع) فعالیت کرد؛ و در سال‌های اخیر در عرصه فرهنگی بسیار تلاش کرد. از سال ۹۱ تمرکز خود را به‌صورت جدی برای راه‌اندازی و تحکیم هیئت نوجوانان منتظران المهدی قرارداد. در این زمینه بسیار با اخلاص و موفق فعالیت می‌کرد. در مداحی و ذکر امام حسین بسیار با دقت،با اخلاص و با علم رفتار می‌کرد و معتقد بودند به شأن دستگاه به‌هیچ‌وجه نباید خدشه‌ای وارد شود. تا چند ماه مبلغ قابل‌توجهی از حقوق ماهیانه خود را خرج این هیئت می‌کرد. به‌شدت مهربان و بامحبت بود. نسبت به امربه‌معروف و نهی از منکر حساس بود. شیوه‌اش هم شیوه‌ی محبت و رفاقت بود و از این طریق سبک اخلاق اسلامی و معارف اهل‌بیت(ع) را ترویج می‌داد. 📱نشر دهید و همراه ما باشید. https://eitaa.com/shahid_moezegholami
🌹بسم رب الشهداء و الصدیقین🌹 ✅ (۱۱) 🌹 🌹 🔹محل ولادت: امیدیه (خوزستان) 🔸محل شهادت:حماه (سوریه) 🔹تاریخ ولادت:۱۳۷۳/۰۱/۰۶ 🔸تاریخ شهادت:۱۳۹۶/۰۱/۰۴ ▪️مزار مطهر: گلزار شهدای بهشت زهرا تهران. ➖➖🌹➖➖🌹➖➖ 📝به نقل از پدر مرحوم شهید: حسین، یک جوان مداح و هیئتی بود. جاذبه خوبی هم داشت و بسیاری از جوانان محل را به دور خودش جمع کرده بود. جوانانی که خانواده‌هایشان می‌گفتند اگر همراهی با حسین نبود شاید آنها به بیراهه می‌رفتند. حسین به عنوان یک عنصر فرهنگی فعال، خیلی‌ها را جذب می‌کرد. فعالیتش در مسجد قمر بنی هاشم متمرکز بود. هر جوانی با ایشان برخورد می‌کرد جذب می‌شد. با جمعی از همین جوانان حلقه‌های صالحین را تشکیل داده بود. با جمعی از دوستان و هم‌محله‌ای‌ها هیئتی به نام منتظران مهدی (عج) تشکیل داد و هیئت موفقی بود. من چند جلسه‌ای رفتم و حال و هوای خالصانه بچه‌ها واقعاً دیدنی بود. حسین در اندک فرصتی که به دست می‌آورد به خانواده شهدای مدافع حرم سرکشی می‌کرد. 🔴شادی روح مطهر شهدا صلوات 📱نشر دهید و همراه ما باشید. https://eitaa.com/shahid_moezegholami
حضرت زینب خودش حسین را تربیت کرد💫 حسین آنقدر برای پدر و مادرش دوست داشتنی است که مادر هنوز پیام‌هایی که حسین از سوریه فرستاده‌است را چک می‌کند. او آنقدر برای همه عزیز بود که بارها از خانواده‌اش سوال می‌شود مگر آنها برای تربیتش چه کاری انجام داده‌اند که حسین تا این اندازه برای همه دلنشین است:«یکبار از ما پرسیدند برای تربیت حسین چه کاری انجام دادید. گفتم باور می‌کنید من حس می‌کنم حسین نتیجه تربیت ما نبود. حضرت زینب خودش حسین را برای چنین روزی تربیت کرد. به خصوص اینکه برایش چندین مرتبه اتفاق‌هایی افتاد که خدا او را دوباره به ما داد. یکبار سوار ماشین بود. پدرش می‌خواست دور بزند که در ماشین بازشد و حسین با صورت به زمین خورد. یکبار هم در گنجنامه همدان یخ‌های زیرپایش آب شد. حسین لیز خورد و می‌خواست به پایین پرت شود و انگار خدا دست حسین را نگهداشت تا زنده بماند.»✨💛 https://eitaa.com/shahid_moezegholami
شب‌ها گوشی موبایل را روی قلبم می‌گذاشتم حسین سه بار برای ماموریت به سوریه می‌رود. رفقای حسین می‌گویند او همیشه می‌گفت: «تا سه نشه بازی نشه.» برای همین بار سوم برای همه پر از اضطراب است. شب آخر را هیچ‌کس نمی‌خوابد. یک لحظه بیشتر دیدنش برای اهل خانه یک دنیا می‌ارزد. مادر شهید می‌گوید: «ما همیشه دنبال این بودیم که بدانیم حسین چه غذایی دوست دارد تا برایش درست کنیم. یا چه چیزی نیاز دارد برایش فراهم کنیم، اما حسین هیچ‌وقت چیزی بروز نمی‌داد. دفعه آخر هم با کسی خداحافظی نکرد. چون یکی از اقوام حال روبراهی نداشت و می‌گفت اگر بفهمد، حالش بد می‌شود. حتی دوست نداشت تا فرودگاه با او برویم. وقتی درحال رفتن بود روی پاگرد ایستاد و برگشت سمت من گفت:«مادر تو را به خدا گریه نکن!» دلشوره عجیبی داشتم. حس می‌کردم حسین خیلی نورانی شده‌است. بعد از رفتن کارم این شده بود که مدام کانال‌های خبری مدافعان حرم را چک کنم و ببینم چه خبر است. هیچ‌وقت به خودم اجازه نمی‌دادم حتی لحظه‌ای فکر کنم که من زنده باشم و حسینم زنده نباشد. با این حال هرشب خواب تشییع جنازه عظیمی را می‌دیدم که شهیدش حسین نبود؛ اما این خواب هرشب تکرار می‌شد. تا اینکه روزهای آخر خواب دیدم یکی از شهدا خودش را «حسین بواس» معرفی کرد. او لباس‌های حسین را برایم آورده‌بود. بیدار که شدم نامش را سرچ کردم. دیدم بله یکی از شهدای خانطومان است. آنقدر استرس داشتم که شب‌ها گوشی موبایل را روی قلبم می‌گذاشتم که نکند حسین پیام بدهد و من نفهمم. روز مادر و تحویل سال باهم حرف زدیم و تبریک گفت. مدام می‌گفت نگران نباش. اما آخر خبر شهادتش را خودم در همین کانال‌های تلگرامی خواندم.» 🌼💛 https://eitaa.com/shahid_moezegholami
می‌گفت هرچیزی را رها کردید، بسیج را رها نکنید! سیدعلی، عباس و سیدحمید دوستان صمیمی حسین هستند و امروز به خانه‌ رفیق‌شان آمدند تا برای ما از رفاقتشان بگویند. سیدعلی دوست هم‌دانشگاهی حسین است و رفقاتشان در رفت‌وآمدهای دانشگاه‌ گل انداخته است. سیدعلی درباره این رفاقت می‌گوید:«حسین را از زمان دانشگاه می‌شناسم. در رفت و آمد به دانشگاه دوستی‌مان شکل گرفت. مدرک دانشگاهش را هم تازه‌ گرفته‌ایم.او با معدل ۱۷ فارغ التحصیل شد.همیشه باهم بودیم. سال ۹۴ نزدیک اربعین که همه نیرو لازم بودند، صبح‌ها سرکار بودیم و بعد از کار تا نیمه‌های شب در بسیج مشغول بودیم. بعدهم که خانه می‌آمدیم دوباره ۶ صبح بیدار می‌شدیم. حسین به شوخی می‌گفت پدرم می‌گوید دروغ می‌گویی که در سپاهی! تو مامور کلانتری شدی!(می‌خندد) با اینکه بسیج یک نهاد مردمی‌ست و اینطور نیست که به کسی حقوق بدهند، اما اولویت حسین‌آقا همیشه بسیج بود. حتی یادم می‌آید برای یک ماموریت بسیج سرکارش در سپاه نرفت. گاهی هم که من کم آوردم می‌گفت دربدترین شرایط هرچیزی را رها کردید بسیج را رها نکنید. تا این اندازه به بسیج اعتقاد داشت.» https://eitaa.com/shahid_moezegholami
🌹بسم رب الشهداء و الصدیقین🌹 ✅ (۳) 🌹 🌹 🔹محل ولادت: امیدیه (خوزستان) 🔸محل شهادت:حماه (سوریه) 🔹تاریخ ولادت:۱۳۷۳/۰۱/۰۶ 🔸تاریخ شهادت:۱۳۹۶/۰۱/۰۴ ▪️محل مزار: گلزار شهدای بهشت زهرا تهران. ➖➖🌹➖➖🌹➖➖ ✍🏻به نقل از : خانواده شهید حسین می‌خواست بهترین رفیقم باشد حسین یک عموی شهید دارد که پدر همیشه از خاطراتش برای او گفته‌است. اینکه علاوه بر برادر، رفیق خوبی برای پدر بود و این جمله حسین را تشویق می‌کرد که کاش بتواند جای عمو را برای پدرش پُر کند: "از بچگی دوست داشت کارهای سخت و سنگین انجام دهد. مثلا از بلند کردن بارهای سنگین خوشش می‌آمد." همه سعی اش را می کرد که بلندش کند. برای همین وقتی از خاطراتم با سرداران جنگ و رفاقتم با برادر شهیدم می‌گفتم، باعلاقه گوش می‌داد. یادم می‌آید یک‌بار به من گفت: بابا من سعی می‌کنم مثل عمو برایت رفیق خوبی باشم. این اواخر از من پرسید: بابا من مثل برادرت شده‌ام؟ گفتم حالا خیلی مانده. اما توانسته بود. من و حسین حتی در خانه باهم کشتی می‌گرفتیم. ✅شادی روح‌ مطهر شـ🌹ـهدا صلوات+وعجل فرجهم 📱نشر دهید و همراه ما باشید. https://eitaa.com/shahid_moezegholami