مگو از مرگـ با
قربانیانِ در خدا فانے
کہ مستانِ جنون را
نیست ترسے از سرافشانے
#شهید_حاج_حسین_معز_غلامی 🌹
#ذاکرالحسین
#سرو_قمحانه
#تنهاترین_سردار
#سید_مجتبی
#نثار_روح_شهید_صلوات
https://eitaa.com/shahid_moezegholami
مگو از مرگـ با
قربانیانِ در خدا فانے
کہ مستانِ جنون را
نیست ترسے از سرافشانے
#شهید_حاج_حسین_معز_غلامی 🌹
#ذاکرالحسین
#سرو_قمحانه
#تنهاترین_سردار
#سید_مجتبی
#نثار_روح_شهید_صلوات
https://eitaa.com/shahid_moezegholami
خنده های دلنشینَش نشانه ی
آرامشِ دلش هست...
وقتی دلت با خدا باشد
لبانت میخندد همیشه
حتی
در اوج مشکلات...
#شهید_حسین_معز_غلامی
#سید_مجتبی
🌷هیچگاه بسیج را رها نکنید
https://eitaa.com/shahid_moezegholami
مجروحیتش را نگفت تا برنگردد .. 😔
قرار بود بریم منطقه را نشانم بدهند ..
سید مجتبی عقب ماشین نشسته بود و کنارش مقداری وسایل بود منم با فشار خودمو کنار مجتبی جا کردم ..
ازش معذرت خواهی کردم و راه افتادیم
با همان روی خوش و صورت نورانی ولی خسته و بی حال بنظر میرسید .....
گذشت ..
جنگ به داخل شهر رسیده بود درگیری حسابی سخت شده بود که یکی از بچه ها گفت مجتبی تو مقبره شهید شده و جنازه اش مونده.
چهره اش از ذهنم نمیرفت...همش صورت معصوم و خسته اش جلوی چشام بود.
یکی از بچه هاگفت:
چند روز پیش هم از ناحیه دستش مجروح شده بود ولی واسه اینکه ذهن آقامهدی رو درگیرنکنه و یه وقت برش نگردونه صداش رو در نیاورده بود.
تازه علت خستگی و بی حالیش رو فهمیدم.
تازه فهمیدم وقتی زور چپون کنارش تو ماشین نشستم چرا خودش و جمع کرد و یه کلمه هم حرف نزد ؛ آخ هم نگفت، حتی طلب هم نکرد جابه جا بشم...پیش خودم گفتم، چقدر مرد بودی پسر...
.
.
.
حسین جان
اگه جا داری
اگه جات رو تنگ نمیکنم
اگه دست تیر خوردت رو آزار نمیدم؛
من رو هم باخودت ببر
دست من رو هم بگیر
من رو هم با خودت بکش تا کربلا...تا محضرِ اباعبدالله...منم ببر مَرد...
.
🌹 به نقل از یک جامانده 🌹
#شهید_حسین_معز_غلامی 🍃
#سید_مجتبی
https://eitaa.com/shahid_moezegholami
خنده های دلنشینَش نشانه ی
آرامشِ دلش هست...
وقتی دلت با خدا باشد
لبانت میخندد همیشه
حتی
در اوج مشکلات...
#شهید_حسین_معز_غلامی
#سید_مجتبی
🌷هیچگاه بسیج را رها نکنید🌷
https://eitaa.com/shahid_moezegholami