eitaa logo
شَهید حُسین مُعِزغُلامے⁦🇮🇷³¹⁵
2.6هزار دنبال‌کننده
16.6هزار عکس
4.1هزار ویدیو
214 فایل
شهید حسین معز غلامے: هرڪجا گره به ڪارت افتاد بگو الهے به رقیه (س)💚 ولادت🎂:1373/1/6 شهادت🕊️:1396/1/4 محل‌شهادت:حماه سوریه ذاکراهل‌بیت‌🎤 🌱مزار:بهشت زهراقطعه 50ردیف 116 کانال دوم: @deeldadeh_shohada 📱ادمین تبادل: @z_mht213 #باحضورجمعی‌ازخانواده‌شهدا
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸دَه ماه بود ازش خبرى نداشتیم❌مادرش مےگفت:: خرازى! پاشو برو ببین چے شد این بچّہ؟ #زنده اسٺ؟ مرده اسٺ⁉️ 🔹مےگفتم: #ڪجا برم دنبالش آخه؟ ڪار و زندگى دارم خانم. #جبهه که یه وجب دو وجب نیست. از ڪجا پیداش ڪنم؟" 🔸رفته بودم #نماز_جمعه. حاج آقا آخر خطبه‌ها گفت #حسین_خرازى رو دعا کنید🙏 اومدم خونه. به مادرش گفتم. پرسید :: #حسین ما رو مى‌گفت؟ گفتم: "چى شده که امام جمعه هم مى‌شناسدش⁉️ 💥نمى‌دونستیم #فرمانده لشکر اصفهان است! #شهید_حسین_خرازی 🌹🌱🌿 @SHAHID_MOEZEGHOLAMI
شَهید حُسین مُعِزغُلامے⁦🇮🇷³¹⁵
🌹بسم رب الشهدا🌹 🔹بچه ها مےگفتند: ما صبح ها ڪفش هایمان👞 را واڪس خورده میدیدیم و نمے دانستیم چه ڪسے واڪس میزند‼️ 🔸بعدا فهمیدیم ڪه وقتے نیروها خوابند😴 واڪس را بر میدارد و هر ڪفشے ڪه نیاز به واڪس داشته باشد را واڪس میزند. 🔹مشخص شد این فرد همان ما "شهید عبد الحسین برونسے " بوده است. 🌷 ┄┅─✵💝✵─┅┄ @SHAHID_MOEZEGHOLAMI ┄┅─✵💝✵─┅┄
شهیــد میشـی؛ تــو و همـہ ے بچـه‌ها ... مگه خودتـون نخوایـد ... و اسیر دنیا بشید ! این جمله را شهید توی خواب به یڪی از رفقاش گفته بود. ! ••✬🏴❃🏴✬🏴❃🏴✬•• @SHAHID_MOEZEGHOLAMI ••✬🏴❃🏴✬🏴❃🏴✬••
درد ما از هجر یوسف کمتر از یعقوب نیست او پســر گم کرده بود و ما پـدر گم کرده ایم😭 ---❁•°🏴🕊️🏴•°❁--- @SHAHID_MOEZEGHOLAMI ---❁•°🏴🕊️🏴•°❁---
خنده های دلنشین شهـدا😍 نشان از آرامش دل دارد😊 وقتی دلت با خـدا باشد لب هایت که نه... چشم هایت.. اصلا روحت هم همیشه می خندد...🙃🕊️ ---❁•°🏴🕊️🏴•°❁--- @SHAHID_MOEZEGHOLAMI ---❁•°ŸŸŸŸ️ŸŸ•°❁---
هر چه کویت دورتر دل تنگ تر مشتاق تر... شهید تو نائب الزیاره ما باش... ❤️ ---❁•°🍂🕊️🍂•°❁--- @SHAHID_MOEZEGHOLAMI ---❁•°🍂🕊️🍂•°❁---
🕊⃢🌷 🔹سوم اردیبهشت ماه 1366 گردان یا زهرا(سلام الله علیها) به فرماندهی وارد عملیات شدند. رمز عملیات (سلام الله علیها) بود. 🔸محمد گفته بود: من در عملیاتی شهید می شوم که آن یازهرا(سلام الله علیها) است. من هم گردان یا زهرا(سلام الله علیها) هستم... 🔹صبح 5 اردیبهشت، یکدفعه صدای خمپاره آمد. گلوله دقیق داخل سنگر فرماندهی خورده بود. محمد را از سنگر بیرون آوردند. شکاف عمیقی در چپ او بود. بازوی راست او هم غرق خون بود. 🔸یکی از دوستانش(آیت الله استاد شهید) از شهادت محمد بسیار ناراحت بود. شب در او را دید در حالی که خوشحال و با نشاط بود. لباس فرم هم بر تنش بود. چهره اش خیلی نورانی تر شده بود. 🔹از محمد پرسید: محمد! این همه در دنیا از حضرت زهراخواندی، چیشد آخرش؟ 🔸محمدرضا تورجی زاده در حالی که می خندید، گفت: همینکه تو بغل پسرش (عج) جان دادم برایم کافیست. 🌷 شادی روح شهدا صــــــــــ🌷ــــــــــلوات   ---❁•°🌱🕊️🌱•°❁--- @SHAHID_MOEZEGHOLAMI ---❁•°🌱🕊️🌱•°❁---
حیـف ڪہ خش خشِ زیــــاد شده ... و دیگر مفهـــــوم نیست لطفاً بلندتـر بگو ...😔 https://eitaa.com/shahid_moezegholami
  وارد کلاس میشد، اولین جمله ای که بکار میبرد این بود؛ اساس ، تخریب  است https://eitaa.com/shahid_moezegholami
  وارد کلاس میشد، اولین جمله ای که بکار میبرد این بود؛ اساس ، تخریب  است https://eitaa.com/shahid_moezegholami