آخرین بار ڪه مداحے ڪرد🎤
بیت اول شعرش این بود:
*خجالت مےڪشم ڪه من
*سَرم رو تَنمه حسین
*از اون لحظه ے آخرے
*به تَنم ڪفنه حسین
#شهید_حاج_حسین_معزغلامے♥️
#یاد_شهدا_باصلوات🌹
┄┅─✵💝✵─┅┄
@SHAHID_MOEZEGHOLAMI
┄┅─✵💝✵─┅┄
🔹سال ۸۹ که برای دومین بار مشرف شدیم به #کربلا، من چندبار به آقا محمد گفتم برای خودمون کفن بخریم و ببریم حرم امام حسین برای طواف✨، ولی ایشون همش طفره میرفت میگفت بالاخره یه کفن پیدا میشه که ما رو بذارن توش...
بعد چند بار که اصرار کردم ناراحت شد و گفت دوتا کفن میخوای ببری پیش بیکفن⁉️⁉️
اون روز خیلی شرمنده شدم...😔😔😔
🔹ولی محمدجان نمیدونستم که قراره تو هم یه روز بی کفن تو غربت، پیکرت جا بمونه...😭💔
🔸دلنوشته ای از همسر شهید مدافع حرم
محمد بلباسی🌹
#یاد_شهدا_باصلوات 🌺
╭━═🌼━⊰🍃💔🍃⊱━═━╮
@SHAHID_MOEZEGHOLAMI
╰━═🌸━⊰🍃💔🍃⊱━═━╯
شَهید حُسین مُعِزغُلامے🇮🇷³¹⁵
♥️بسم رب الشهدا♥️
#خاطره_شهدا
تو آخرین جلسه ڪارے ڪه "سیدمجتبے" حاضر بودن، برای پذیرایے سیب🍎آوردن.
یه "ابوحامد" نامے داشتیم از اون آدماے باصفا و باتجربه،با دوتا فاصله از سیدمجتبے نشسته بود.
سیب🍎را ڪه گذاشتن با بشقاب و چاقو برد سمت سیدمجتبے و اشاره ڪرد ڪه برایش پوست بڪنه.
سیدمجتبے هم بے هیچ حرف و اشاره اے شروع ڪرد به پوست ڪندن،
مرتب سیب رو قاچ ڪرد و چید تو بشقاب و به ابوحامد تحویل داد.
دوماه بعد شهادت #حسین_آقا، ابوحامد شهید شد، تو همونجایے ڪه ایشون شهید شده بودن.💔🕊
تا قبل از شهادت ایشون به این فڪر مےڪردم ڪه چرا ابوحامد اون ڪارو ڪری و سیدمجتبے هم پذیرفت، بعد شهادتش فهمیدم میخواسته تبرڪے دست #حاج_حسین_آقا رو بخوره و برات شهادتشو از ایشون بگیره.
انگار #شهدا تو زمان حیاتشون هم همدیگرو میشناسن.
به نقل از "یاسر" همرزم شهید در آخرین ماموریت
#شهید_حسین_معزغلامے♥️
#یاد_شهدا_باصلوات🌸
┄┅─✵💝✵─┅┄
@SHAHID_MOEZEGHOLAMI
┄┅─✵💝✵─┅┄