ڪتاب (بیا مشهد)
#قسمت4⃣2⃣
🍁 شهیدے ڪه امام زمان بهش گفت بیا مشهد شفا بگیر
✨✨✨✨✨✨✨✨
«رویاے پرچم ها»
راوی : حمیدرضا رضایـے
براے من عجیب بود ڪه حاج آقا سیفے چرا گردان حمزه رو انتخاب ڪرده.
انگار ڪه تاحالا هیچ دوستے نداشته و این افراد باهاش دوست شدند.
اما بعد فهمیدم ڪه آقاے سیفے رو تو لشڪر عاشورا همه مےشناسن.
چے شد یه دفعه آمد و مانگار شد؟
خودش احساس کرد ڪه این جمع، جمع خاصے است.برا همین ماند.
بعد از تمرین هاے سخت غواصے، ما مےآمدیم براے استراحت، آقاے سیفے تازه مےرفت سخنرانے، ما وظیفمون فقط آموزش دیدن بود.
ولے او هم آموزش مےداد هم تربیت.
خیلے ڪار سختے بود.
مانور بهمن شیر آغاز شد.
از رودخانه بهمن شیر باید با غواصے مےرفتیم اونطرف.
🍄🍂🍄🍂🍄🍂🍄🍂🍄🍂🍄
فرض مےڪردیم مےخواهیم از اروند رود رد بشیم، بهمن شیر درسته ڪوچڪ بود، ولے سختیش مثل همون بود.
اونطرف هم سیم خاردار گذاشته بودیم و موانع را شبیه سازے کردیم.
بعد من به آقاے سیفے گفتم:
اون خاطرهاے ڪه اون شب گفتے یادته❓
اگه امروز مثلا پشت این سیم خاردارها گیر ڪردیم چیکار باید بڪنیم❓
گفت خودم مےخوابم روے سیم خاردار.
گفتم نه حاج آقایـے، ما شوخے ڪردیم.
تو مانور لازم نیست این ڪارها رو انجام بدے.
اتفاقا رفتیم آنطرف و گیر افتادیم.
این سیم چین ڪه باید سیم خاردار رو بزنیم از دست بچه ها افتاد و گم شد❗️
🍄🌱🍄🌱🍄🌱🍄🌱🍄🌱
حالا بچه ها موندن پشت این سیم خاردارها.
بلافاصله آقاے سیفي خوابید روے سیم ها، هر ڪارے ڪردم، دستشو گرفتم، قسم داد ڪه دستمو نگیرید.
بگذارید بخوابم و رد بشید.
شما ببینید ما از آقاے سیفے عزیزتر ڪه نداشتیم، بعد توے مانور نه توے عملیات واقعے، رفت خوابید روے سیم خاردار، بچه هارو قسم داد ڪه رد بشید حالا چجورے آدم دلش مےیاد پا بزاره رد بشه⁉️
یڪے دو نفر از بچه ها را مجبور ڪرد ڪه رد بشن.
من خودمو به آب و آتیش زدم تا توانستم یه انبردست پیدا ڪنم و گفتم دیگه لازم نیست این ڪار رو بڪنے، گفت: نزاشتے من امتحانم رو ڪامل پس بدم.
منبع :: ↙️
نیمی از کتاب بیا مشهد از انتشارات شهید ابراهیم هادی
(همه ی کتاب تایپ نمیشه فقط نیمی از کتاب)
⚠️⚠️⚠️
❗️❗️تایپ کتابها در مجازی
و مطالعه ی رایگان پی دی اف کتابها #باید با اجازه از انتشارات و مؤلف باشه❗️❗️
شهید حسین معز غلامے³¹⁵
#بشنوید 🔊نمایشنامه #یادت_باشد 2️⃣ 💞بر اساس زندگی شهید مدافع حرم حمید سیاهکالی مرادی به روایت همسر
قسمت2⃣ نمایشنامه«یادتباشد»👆🏿🍃
شهید حسین معزغلامی:
این دعای عظم البلا را زیاد بخوانید....
...•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•....
@SHAHID_MOEZEGHOLAMI
....•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•....
💛| و محمد امین(ص) فرمود:
"روز قیامت با آنڪه دوست دارید
محشور مےشوید."
#رفیقآسمانے🦋
#شهیدحاجقاسمسلیمانے🌹
#شهیدحاجحسینمعزغلامے🌹
┄┅─✵💝✵─┅┄
@SHAHID_MOEZEGHOLAMI
┄┅─✵💝✵─┅┄
#بشینیمپامنبر📿
نور معنوے مانند آب حیات است
تمام قواے جسمے و روحے انسان به این نور محتاجند
پس باید سعے ڪرد هر لحظه به نور نزدیڪ تر و از ظلمات دور تر شویم🌱
#استادپناهیان🌹
┄┅─✵💝✵─┅┄
@SHAHID_MOEZEGHOLAMI
┄┅─✵💝✵─┅┄
💌| علامت برقرارے رابطه ے عبد و مولا
#پیاممعنوے
#استادپناهیان
┄┅─✵💝✵─┅┄
@SHAHID_MOEZEGHOLAMI
┄┅─✵💝✵─┅┄
💫مثـــل شهـــ💕ــدا💫
من یادمه بخاطر مشکلی که داشتم خواستم از آقامحسن کمک بگیرم،ولی روم نمیشد که بگم...محسن بااینکه پدرش یه باغ بزرگ داشت وضعیت مالی پدرش عالی بود ولی باهمون پیکان که به سختی روشن میشد میومد سپاه...پدرو مادرش چندین دفعه ازم خواستن باهاش حرف بزنم بلکه ماشینو عوض کنه،هیچوقتم بحرفم گوش نداد میگفت همین کارمو را میندازه!
خونش فرش نداشت!!!
روی موکت زندگی میکردن...
بااینکه کلی پول داشت ولی همه رو قرض میداد،یاکمک میکرد
یه روز به سختی گفتم داداش یه مقدار پول داری بهم قرض بدی؟
میدونم خودت خیلی گرفتاری..ولی گفتم بازم بپرسم.
محسن گفت نگران نباش حل میشه ناراحتی نداره که..
پشیمون شدم از اینکه بهش گفتم..
.
.
.
.
زنگ خونه رو زدن،دیدم محسنه بایه کیف اومده گفت داداش دیدی گفتم حل میشه ناراحت نباش بفرما جورشد...اون روزخیلی خوشحال شدم
( شهیدمحسن علیان نجف آبادی)
#راوی:همکار شهید
@SHAHID_MOEZEGHOLAMI
#ثوابیهویی
سه تا الهی به رقیه سلام الله علیها
هدیه به بی بی رقیه🌸