هو المحبوب
امروز با سختی ازخواب بیدار شدم و سرکار اومدم چشمام از گریه های دیروز به زور باز میشه
هر سال شب شام غریبان و فرداش حالم اصلا خوب نیست این بدن بیمار خودش روضه خوان میشه و چشام رو هر دقیقه پر اشک میکنه
ماها ده شب و حالا تاسوعا و عاشورا صبح تاشب فقط از این هیئت به اون هئیت رفتیم و مقتل خوانی گوش کردیم
حالا گاهی گریه کردیم بعضی وقتا سینه زدیم یا عصر عاشورایی تو مراسم خیمه سوزان برای رقیه ایی که میشناختیمش قلبمون به درد اومد و یه زمان هایی هم فقط ساکت نشستیم و چای روضه امون رو خوردیم
کسی هم بهمون تو نگفت داغ ندیدیم کسی داد نزد از همه مهم تر کسی جسارت نکرد و مدام بهمون آب و شربت هم تعارف کردن
ولی اینقدر احساس خستگی و کوفتگی داریم که انگار کوه کندیم
بمیرم برا دل حضرت زینب سلام الله علیها و بقیه مخدرات با این حجم از داغ و خستگی و تشنگی امروز باید بخونن
خداحافظ ای برادر زینب
به خون غلطان در برابر زینب
😭😭
و پیکر های پاک شهداشون رو بذارن و جلو چشم هزاران نامرد سوار ناقه های بدون محمل بشن و راهی اسارت بشن و ....
😭😭😭
أَلَا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى القوم الظَّالِمِينَ و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ
#خادم_الرقیه #خانم_رضایی