#روایت_همرزم
🌱#شهید_محمد و #لباس_مقدس_پاسداری و تبرک جستن ها(۲)
🌱قبل از یکی از مرخصی های پایان ترم به محمد گفتم پایه ایی بجایی که بریم اصفهان یه چند روزی بریم شرهانی و بعد بریم اصفهان..
که محمد هم چشماش از این پیشنهاد برق زد ومثل همیشه پایه و همراه..
همراه بچا رفتیم به سمت ترمینال،رفقا رفتند سمت اصفهان و ما دوتا سمت اندیمشک ،اکثر رفقا میگفتند شما دیگه چقدر حوصله دارید و...(چل هستید😂)
بماند که با چه مکافاتی رسیدیم اول #جاده_شهید_خرازی و تازه اول ماجرای طی مسیر ۲۰ کیلومتری تا مقر تفحص لشگر ۱۴ امام حسینعلیه السلام بود🥺
اول جاده که رسیدیم موقع نماز بود
یه نماز دو نفره باحال خوندیم ودیدیم از ماشین عبوری هییییچ خبری نیست که نیست وپیاده زدیم به جاده..
توی مسیر هرچی مداحی بلد بودیم خوندیم اما مگه میرسیدیم😩کار خدا یه ماشین ارتشی رسید وتا خود مقر ما را با خودش برد
🌱خدا رحمت کنه #شهید_حاج_محمود_توکلی را مسئول مقر تفحص بود و همراه دیگر خادمان استقبال گرمی از ما کردند و از فرداش حاجی اینا مشغول کار تفحص خودشون بودند وما مشغول خادمی #یادمان_شرهانی
🌱یه روز طبق معمول که توی #معراج_شهدای_شرهانی نماز خوندیم و مراسم خاص معنوی اون روز
محمد گفت خوبه بریم #لباسهای_پاسداری مون را بیاریم و به کفن و ابدال مطهر شهدا متبرک کنیم
و با شهدا عهد ببندیم...که مثل خودشون در این لباس مقدس تا پای جان ، پای دفاع از انقلاب و ولایت بمانیم...
با چه ذوق و اشکی این کار را میکرد🥺
🌱مگه میشه عاقبت کسی که اعتقاداتش را باور داشت و باهاش عشق می کرد و پای کار شهدا می ماند چیزی جز شهادت باشه!؟
@shahid_mohammad_barati