📝 #اخرین_دیدار
#قسمت_۱
▫️
همسرشاینگونه از اعزام همسر شهیدش سخن میگوید: محمد شوق رفتن داشت، هنوز گرد سفر به جنوب از رخت و لباسش تکانده نشده بود که شبی زنگ تلفنش به صدا درآمد و گویی دوباره باید بار سفر میبست و این بار نه به جنوب بلکه فرسنگها دورتر از خاک وطن. آن شب با نگاهی ملتمسانه مرا نگریست و چندینبار از من اذن رفتن خواست و من که برق رفتن را در چشمانش دیدم دل را به خالقش سپردم و گفتم برو. مدارکش برای اعزام مهیا نبود و ساعت 11 شب با آتلیه تماس گرفت و عکسها هم مهیا شد... به وقت ۱۵فروردین ساعت ۲:۵۰بامداد💔 #برگی_از_زندگی_نامه_شهید #شهید_محمد_بلباسی #شب_وداع 🌴کانال "شهید محمد بلباسی" 🆔 @shahid_mohammad_belbasi
💟#زندگی_به_سبک_شهدا
🟠شهید مدافعحرم محمد بلباسی
🎙راوے: همسر شهید
📝#اخرین_دیدار
▫️محمد شوق رفتن داشت، هنوز گرد سفر به جنوب از رخت و لباسش تکانده نشده بود که شبی زنگ تلفنش به صدا درآمد و گویی دوباره باید بار سفر میبست و این بار نه به جنوب بلکه فرسنگها دورتر از خاک وطن.
🥀آن شب با نگاهی ملتمسانه مرا نگریست و چندینبار از من اذن رفتن خواست و من که برق رفتن را در چشمانش دیدم دل را به خالقش سپردم و گفتم برو.
🔹️مدارکش برای اعزام مهیا نبود و ساعت 11 شب با آتلیه تماس گرفت و عکسها هم مهیا شد...
#ادامه_دارد✨️
#برگی_از_زندگی_نامه_شهید❣️
#شهید_محمد_بلباسی 🕊
🌴کانال "شهید محمد بلباسی"
🆔 @shahid_mohammad_belbasi
💟#زندگی_به_سبک_شهدا
🟠شهید مدافعحرم محمد بلباسی
🎙راوے: همسر شهید
📝#اخرین_دیدار
▫️محمد شوق رفتن داشت، هنوز گرد سفر به جنوب از رخت و لباسش تکانده نشده بود که شبی زنگ تلفنش به صدا درآمد و گویی دوباره باید بار سفر میبست و این بار نه به جنوب بلکه فرسنگها دورتر از خاک وطن.
🥀آن شب با نگاهی ملتمسانه مرا نگریست و چندینبار از من اذن رفتن خواست و من که برق رفتن را در چشمانش دیدم دل را به خالقش سپردم و گفتم برو.
🔹️مدارکش برای اعزام مهیا نبود و ساعت 11 شب با آتلیه تماس گرفت و عکسها هم مهیا شد...
#ادامه_دارد✨️
#برگی_از_زندگی_نامه_شهید❣️
#شهید_محمد_بلباسی 🕊
🌴کانال "شهید محمد بلباسی"
🆔 @shahid_mohammad_belbasi