#قسمت_ششم
#برای_زین_اب
( زندگینامه و سیره عملی شهید محمد بلباسی)
یک بار موقع برگشت🏠 به داخل خانه دوتا کارتن بزرگ زیر پله ها 🛤دیدم انها را باز کردم پر بود از مولاد خوراکی🥝🍉 گوشت 🥩و مرغی🐓 که هر یک دانه اش به اندازه دو مرغ🐔🐔 معمولی وزن داشت ، فهمیدم کار محمد❤️ است زنگ📞☎️ زدم و گفتم و محمد جان وسایلتون رو زیر پله های خونه ما جا گذاشتین.😧
گفت آره ولی اونا مال ما نیست🤔 برای شما آوردم.🙂
گفتم این چه کاری بود کردی من فقط باهات درددل کردم اصلا انتظار کمک 👨🏭نداشتم.
گفت من که اینو برای شما نیاوردم اینها برای آقا صادقه ما باید حق روحانیت 🕋و طلبه هارو ادا کنیم همین که شما به جای ما ازشون پذیرایی🍺🍪 میکنین جای تشکر دارد .
با این حرف ها میخواست به من سخت نگذرد بعد از آن هر بار که می آمد به بهانه آقا صادق دست پر بود🍛🥓🥞🥚🥔
ادامه دارد .....
#شهید_محمد_بلباسی
#میتونیم_بلباسی_باشیم
#علمدار_جهادی
@shahid_mohammad_belbasi