eitaa logo
کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی
1.9هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
573 ویدیو
91 فایل
🌹 بسم رب الشهدا 🌹 کانال رسمی سرلشکرپاسدار شهیدالقدس محمدرضا زاهدی ولادت: ۱۳۴۰/۶/۱ شهادت: ۱۳ فروردین ۱۴٠۳ | درپی حملهٔ هوایی رژیم صهیونیستی به کنسولگری ایران در دمشق ارتباط با خادمین کانال: @M_ali_ekhlasi @MohammadMahdiZahedi تبلیغات: @ArEf_ZaHeDi
مشاهده در ایتا
دانلود
📸 📝‌ و | شهید زاهدی و شهید ردانی‌پور در حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها، انتشار به مناسبت دهه کرامت «...و بلآخره با دوست و برادر عزیزم که هرگز آنطوری که او بود او را درک نکردیم «مصطفی ردانی پور»، او که سراسر فکرش رازش و نیازش همه و همه «مهدی جان» «مهدی جان» بود، او بود که دلسوزی مخلص برای رزمندگان و سربازان مهدی (عج) بود. او بود که رزمندگان را دلگرمی می‌بخشید. او بود که آنها را قوت می‌بخشید. او بود که کلامش همه و همه قرآن و حدیث بود. و او بود که همراز ما بود و او بود که بدرستی فقدانش برای ما بالاخص من و دوستانم خیلی سخت و دشوار بوده و هست و ... » ✍🏻 بخشی از یادداشت ها و شهید زاهدی 📿 شادی روح شهدا صلوات الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• ☑️ کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی
📝 | از خیبر تا دمشق؛ فروردین ۶۳ تا فروردین۱۴۰۳ 🕊️ اسفند ۱۳۶۲، در عملیات خیبر و فتح جزایر مجنون، افتخار همراهی با لشکر ۱۴ امام حسین(ع) را داشتیم. مقاومت در آن جزایر، تنها با فرمان تاریخی امام خمینی(ره) و از خودگذشتگی رزمندگان ممکن شد. 💔 گردان امام سجاد(ع) روزبه‌روز کوچک‌تر می‌شد، اما عقب‌نشینی حتی به ذهن کسی خطور نمی‌کرد. تنها برای انتقال شهدا و مجروحان سخت‌آسیب‌دیده، گاهی امکان عقب‌گرد فراهم می‌شد. از یک گردان کامل، پس از پانزده روز نبرد بی‌امان، تنها دو دسته باقی ماند. 🪖 حدود هشتم فروردین۶۳، برای استراحت به پادگان امام حسین(ع) در دارخوین بازگشتیم. پس از استراحت کوتاه، در جمعی از رزمندگان خسته اما مصمم، برای اولین بار چهره سردار شهید زاهدی را دیدیم. او با همان صلابت و ایمان همیشگی‌اش خطاب به ما گفت: «امروز کربلاست و حسین زمان به تک‌تک ما نیاز دارد. می‌دانم خسته‌اید و عزیزانتان را از دست داده‌اید، اما نمی‌توانیم به کسی مرخصی بدهیم. باید بازسازی شویم و به جزیره بازگردیم.» ✊ وقتی ناگهان خبر مجروحیت سردار خرازی را اعلام کرد، سکوتی سنگین فضای سالن را فراگرفت. او ادامه داد: «حاجی زنده است، اما دستش را در راه حسین زمانش داد. الان در بیمارستان است و پیام داده: مقاومت کنید تا آخرین قطره خون...» این لحظه، سرآغاز آشنایی عمیق ما با آن اسوه استقامت بود. ⚔️ سردار زاهدی، همان‌طور که وعده داده بود، تا آخرین نفس جنگید و سرانجام در روز شهادت مولا علی(ع)، به دست دشمنان اسلام به فیض عظیم شهادت نائل آمد. این است معنای واقعی سرباز ولایت بودن؛ ایستادن تا پای جان برای آرمان‌های انقلاب و اسلام. ✍🏻 راوی: حاج مهدی سروش (رزمنده و جانباز دفاع مقدس) باتشکر از : مرکز حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس سپاه محلات / کنگره ملی نقش امام خمینی(ره) در دفاع مقدس و ۶۲۰۰ شهید استان مرکزی 📿 شادی روح شهدا صلوات الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• ☑️ کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی
کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی
روایتی صمیمی از دیدار با شهیدان باقری، سلامی و ربانی 📝 به قلم محمدمهدی زاهدی 👇👇👇
| روایتی صمیمی از دیدار با شهیدان باقری و سلامی 💠 از حدود سی سال پیش و از زمان کودکی و به واسطه پدرم میشناختمش... چندین سفر را با هم رفته بودیم. بسیار متین، مودب و با تواضع بود. 🌸 آخرین دیدار ما در اردیبهشت امسال بود در جلسه‌ای که قرار بود ضمن آن از پدرم (فرمانده سابق قرارگاه ثارالله) تجلیل شود. 🚪 قبل از شروع مراسم، ایشان به همراه شهید سلامی عزیز و چند نفر همراه وارد شدند. من کمی عقب‌تر ایستاده بودم. 🔹 در جلو این هیأت، شهید باقری عبور کردند. با فاصله‌ی دو سه نفر عقب‌تر، شهید سلامی نگاهشان به من گره خورد. سریع سلام کردم. مثل همیشه و با صمیمیت تمام جواب سلام دادند و با گفتن «به! آقای زاهدی!» مرا در آغوش کشیدند و روبوسی کردیم. ☺️ من از خجالت سرخ شده بودم. آخه من کی هستم که شما اینطور بزرگوارانه مرا تحویل می‌گرفتید؟ می‌دانستم این به‌خاطر پدرم بود، اما من کجا و پدرم کجا؟ خصوصاً اینکه در جمع دیگر نیروها این لطف را نشان می‌دادند ... 🔄 در همین حین و با شنیدن خطاب ایشان به من، شهید باقری هم به عقب نگاه کردند و مرا دیدند. از دیدار قبلی‌مان سال‌ها گذشته بود (در سوریه). ایشان هم چرخه‌ی خجالت‌زدگی من را تکمیل کردند و صمیمانه در آغوشم کشیدند. 💭 انگار تمام لحظات آن خاطرات و سفرها از جلو چشمم عبور کرد. بعد به من (که حسابی سرخ‌رو شده بودم) رو کردند و گفتند: «اون بار که قرار شد بیایم اصفهان، خونه‌ی شهید، من مریض شدم. شما یک دیدار از ما طلب دارید. ان‌شاءالله در اولین فرصت می‌آییم.» 🎤 بعد از چند دقیقه مراسم شروع شد. شهید باقری سخنرانی کردند و چندین بار از پدرم و دیگر شهدا یاد کردند. 🏅 پس از سخنرانی، مجری از ایشان خواست روی صحنه بمانند تا از چند نفر تجلیل شود. شهید سلامی، شهید ربانی و سردار رادان هم به صحنه آمدند. یکی از دست‌اندرکاران در گوشم گفت: «آماده باشید، نفر اول شما به نیابت از خانواده‌ی شهید زاهدی بالا می‌روید.» 🤝 وقتی اسمم خوانده شد، دوباره توفیق دست‌ و روبوسی با این عزیزان را پیدا کردم. هنگام روبوسی با شهید باقری، آهسته گفتم: «با شما عرضی دارم، اگر وقتی بدهید...» و ایشان با لطف پاسخ دادند: «به محض اینکه پایین آمدم...» 🚶 پس از تجلیلِ حدود ده نفر دیگر، ناگهان دیدم کسی دستم را گرفت: شهید باقری بودند. دست چپشان را محکم در دست راستم گره زدند و مرا با خود کشیدند. 💬 از سالن تا سوار شدن به ماشین، همراهشان بودم و سوالاتم درباره‌ی مذاکرات را پرسیدم. با صبر و دقت کامل پاسخ دادند. شهید سلامی و هیأتی از فرماندهان هم کنار ما راه می‌رفتند و گاهی به پاسخ‌های ایشان گوش می‌دادند. ‼️ در پایان پرسیدم: «بعضی می‌گویند این مذاکره بر آقا تحمیل شده...» بلافاصله قطع کردند و گفتند: «نه اصلاً! تا وقتی ما زنده‌ایم، نمی‌گذاریم کسی چیزی به آقا تحمیل کند!» ✋ شهید سلامی هم تأکید کردند: «به عنوان کسی که اطلاع دارم، می‌گویم تحمیلی صورت نگرفته...» سپس خداحافظی کردند و رفتند. 📿 شادی روح شهدا صلوات الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم ☑️ کانال رسمی شهید محمدرضا زاهدی 💻 ایتا | بله
📝 | دست‌نوشته‌ای که موقع شهادت در جیب سردار زاهدی بود ✍🏻 نویسنده خانم فاطمه ملکی، خبرگزاری فارس 🔰 بیش از ۴۰ سال از عمر سردار زاهدی در راه جهاد سپری شد؛ چه در زمان جنگ تحمیلی و چه سال‌های بعد از آن. تمام زندگی این فرمانده با امام زمان (عج) عجین شده بود و حتی زمان شهادت دست‌نوشته‌ای در جیبش بود که نشان می‌داد چقدر عاشق امام عصرش است. 🔹 خبرگزاری فارس ـ حماسه و مقاومت؛ ⏪ ادامه در پیام‌های بعد ... 1⃣ ۱ از ۷ 📿 شادی روح شهدا صلوات الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم ☑️ کانال رسمی شهید محمدرضا زاهدی 💻 ایتا | بله
📝 | 🕌 ان شاء الله از طرف همه دلدادگان سید مقاومت نایب الزیاره ام همان دلدادگانی که وقتی اسم سفر آمد، اشک شوق 🥺 در چشمانشان حلقه زد... 😔 همان بسیجی‌هایی که آرزو داشتند در تشییع سید عزیز زیر پیکر سید شهدای مقاومت جان دهند و بعد او در دنیا نباشند ... همان ولایتمدارانی که دوست داشتند در ایام در سالگرد شهادتش مزار او را در آغوش بگیرند و یک دل سیر گریه کنند اما قسمتشان نشد 💔 همان دوستانی که با اشک 😭 پیکر او را بدرقه کردند و هر وقت اسم او می آید کوه غصه بر سرشان آوار می‌شود و آرزو می کردند بعد از سید در این دنیا نباشند 😥 همان‌ مردان و زنانی که ندیده صد دل عاشق سید حسنی مقاومت شدند و در این یکساله مرهمی بر فراقش پیدا نکردند 💔 همان‌هایی که پس از یکسال غم فقدان او برایشان یک ذره هم کم نشده و هرگاه به یاد او و آنچه که پس از او بر ما گذشت می افتند، غصه قلبشان را به درد می آورد. 🌷 سیدنا العزیز! می‌دانی پس از تو چه بر فرزندانت در حزب الله و جبهه مقاومت گذشت؟ می‌دانی چه رنجی بر مردم غزه و لبنان و بر سوریه گذشت؟ می‌دانی دشمن پلید صهیونی برای شهادت بیش از ۸۵ تن بمب در یک لحظه بر کمینگاه فرود آورد و قلب ما را پاره پاره کرد؟ 🌹 سیدنا الکریم! می‌دانی پس از شهادتت، امنیت ایران عزیزمان هم به خاطر افتاد و دشمن سر مست از پیروزی، بر ایران عزیزمان و جرأت یافت و قصد جان رهبر عزیزتر از جانمان را کرد؟!
| روایتی از ارادت ویژه شهید زاهدی به حضرت زهرا (سلام الله علیها) 🏴 شهید زاهدی، فردی بود که عشق و ارادت خاصی به حضرت زهرا (س) داشت. به قدری به وجود این بانوی بزرگوار دلبسته بود که هر بار که حدیث کساء قرائت می‌شد و نام مقدس حضرت زهرا (س) به زبان می‌آمد، دلش می‌لرزید، اشک‌هایش به راحتی جاری می‌شد، با صدای بلند گریه می‌کرد و بی قرار می‌شد. 🤲🏻 در امور بسیار مهم زندگی‌اش نیز به حضرت زهرا (س) توسل می‌جست. به یاد دارم زمانی که در لبنان بودیم یک روز ایشان گفت: «امروز جلسه‌ای مهم با ارشد نظامی روس در سوریه داشتم. بسیار نگران نتیجه جلسه بودم و اینکه که مبادا به ضرر جبهه مقاومت بشود. قبل از آغاز جلسه حدیث کساء را قرائت کردم و به حضرت زهرا متوسل شدم...» 💠 بعدها تعریف کرد، در آغاز جلسه، با تمام احترام نام حضرت زهرا (س) را بر زبان آوردم و گفتم: «السلام علیک یا فاطمه الزهراء». و هنگامی که مترجم این جمله را ترجمه کرد، ارشد نظامی روس با تعجب پرسید: «فاطمه زهرا کیه؟!» ... و علیرغم نگرانی‌های اولیه، توسل به حضرت زهرا جواب داد و نتیجه جلسه به نفع مقاومت شد. 🌸 از وقتی که فهمید دخترش باردار است، به او گفت: «قرائت روزانه حدیث کساء ترک نشود» 💐 این انس به بانوی دوعالم و توسل به «حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها» از زمان دفاع مقدس در وجودشان شکل گرفته بود. می‌فرمود که هرگاه کار سخت می‌شد، دست به دامان حضرت زهرا (س) می‌شدیم. و گره های بزرگ باز می‌شد. 📿 شادی روح شهدا صلوات الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم ☑️ کانال رسمی شهید محمدرضا زاهدی
| دوره ای که شهید زاهدی جانشین شهید سلیمانی در نیروی قدس بود... یکی از مقاطع مسئولیت های که کمتر در مورد آن صحبت شده و کمتر کسی اطلاع دارد، جانشینی نیروی قدس سپاه پاسداران است. قبل از اینکه به حکم رهبر انقلاب شهید زاهدی در سال ۱۳۸۴، فرمانده نیروی هوایی سپاه شوند، مدتی جانشین در نیروی قدس بودند. این تصویر لوح تقدیر پایان این دوره است که همراه با هدیه لباس و علائم نظامی از طرف حاج قاسم به حاج علی داده شده بود. 📿 شادی روح شهدا صلوات الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم ☑️ کانال رسمی شهید محمدرضا زاهدی