eitaa logo
به یاد شهید محسن حججی
866 دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
1.5هزار ویدیو
39 فایل
آرزویم، آرزوی زینب است جان ناچیزم، فدای زینب است... شهادت، شهادت، شهادت آرزومه... به یاد شهیدان سردار حاج قاسم سلیمانی، دانشمند هسته ای محسن فخری زاده، محسن حججی، نوید صفری، صادق عدالت اکبری، حامد سلطانی تاریخ تاسیس: ۱۳۹۷.۰۱.۲۹
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 امام صادق (ع) فرمودند : عید غدیر برای مومنان برتر و بزرگتر است از عید فطر و عید قربان و جمعه؛ غدیر روزی است که دست امیرالمومنین (ع) در غدیر خم بالا برده شد و رسول خدا مساله ولایت را بر گردن همه امت قرار داد. سلام روزتون بخیر و نیکی 🌹 @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🎊 عید غدیر بر همه ی شما عزیزان مبارک 🎊
علی در عرش بالا بی نظیر است علی بر عالم و آدم امیر است به عشق نام مولایم نوشتم چه عیدی بهتر از عید غدیر است @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🎊 عید غدیر بر همه ی شما عزیزان مبارک 🎊
📖☕️📖 ☕️📖 📖 📖 نام کتاب : میثم، زندگینامه و خاطرات سردار «میثم» زندگینامه و خاطرات سردار شهید مرتضی شکوری (میثم) نام اثری از گروه فرهنگی است که زندگی این شهید بزرگوار را از زبان خانواده، دوستان و نزدیکانش روایت می‌کند. معروف به میثم، مربی تاکتیک پادگان امام حسین (ع) بود که در عملیات بدر به شهادت رسید. 📖 در بخشی از کتاب می‌خوانیم : تبلور یک بسیجی تمام‌ عیار بود. یک بسیجی خاکی خاکی. و همه ‌ی این‌ها از اخلاص او سرچشمه می‌گرفت. نگاه بسیار تیزبین به مسائل داشت. ⚠️ اما در همان دوره‌های آموزشی کاری می‌کرد که همه‌ی بسیجی‌ها او را از خودشان می‌دانستند. مثلاً، وقتی برای ناهار می‌رفتیم دو صف غذا تشکیل می‌شد؛ یکی برای بسیجی‌ها و یکی هم برای پاسدارها و مربیان. میثم همیشه در صف بسیجی‌ها می‌ایستاد. با آن‌ها بود. با آن‌ها غذا می‌خورد. اصلاً خودش را خاک پای بسیجی‌ها می‌دانست. و این را همه ‌ی بسیجی‌های دوره درک می‌کردند. 💠 گروهان‌هایی که او آموزش می‌داد همه شهادت‌طلب بودند. همه آماده و پرتوان برای حضور در عملیات. 🚫 هیچ کدام از بسیجی‌ها خاطرات روزهای آموزشی و بودن با میثم را فراموش نمی‌کنند. بسیاری از آنان شخصیتی رویایی و افسانه‌ای از میثم در ذهن خود داشتند. بارها در مناطق عملیاتی دیده بودم که بسیجیان به سراغ میثم می‌آمدند و از او به خاطر نحوه‌ی آموزش تشکر می‌کردند. یک شب در محوطه پادگان با هم قدم می‌زدیم. یک بسیجی از فرط خستگی در سر پست نگهبانی خوابش برده بود! می‌خواستم ببینم میثم چگونه برخورد می‌کند. او به آرامی جلو رفت. اسلحه را برداشت و مشغول نگهبانی شد. ساعتی به همین صورت گذشت. پاس بخش برای تعویض نگهبان به ما نزدیک می‌شد. 🌺 میثم به آرامی بسیجی را صدا کرد و اسلحه را در کنارش قرار داد و سریع از آنجا دور شد. بسیجی بیدار شد و بدون اینکه از چیزی خبردار شده باشد با نفر بعدی تعویض شد. بعدها غیر مستقیم در کلاس درس همان بسیجی گفته بود : 🔷 اگر در منطقه جنگی و در حال نگهبانی خوابتان ببرد، دیگر دشمن نمی‌آید به جای شما نگهبانی دهد! 📜 taaghche.ir/book/22912 @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 💞 اجر معنوی ، هدیه به روح پاک 📖 ☕️📖 📖☕️📖
📖 نام کتاب : میثم، زندگینامه و خاطرات سردار «میثم» زندگینامه و خاطرات سردار شهید مرتضی شکوری (میثم) نام اثری از گروه فرهنگی است که زندگی این شهید بزرگوار را از زبان خانواده، دوستان و نزدیکانش روایت می‌کند. 📜 taaghche.ir/book/22912 @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 💞 اجر معنوی ، هدیه به روح پاک
راستی یه چیزی رو بگم یادم انداختن یکی از دوستان الان، یادتون باشه از سید و سادات عیدی بگیرید. سید و سادات کانال هم حواسشون باشه😁😉😉
اینم عیدی زورکی های منه. سال 94 که دانشجو بودم و دوتا هم پشت هم سال 96 گرفتم. که مال سال 95 و 96 بود. 😉 #زنگ_تفریح کانال در هر صورت سید و سادات وجودشون نعمته 😊 و دوست داشتنی هستند. همیشه غبطه میخورم که سید نیستم. اما خب ارادت داریم بهشون، چه عیدی بدهند و چه ندهند...☺️😉
ma92080102.mp3
1.81M
بزرگترین عید زمین عید غدیرِ هرکی زرنگِ از خدا عیدی میگیره...❤️ 🌐 harfetaze.com @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein ❤️ عید ولایت مولاعلی جان مبارک 🕊 یاعلی یاعلی...زندگیم فدات... 🎙 محمود کریمی
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹 💫 در خدمت گرامی برادر یدالله نویدی مقدم هستیم... ⏮ ادامه خاطره گرسنگی و خستگی امان از ما گرفته بود اما اهمیتی نمیدادیم. ما دائما آن کوچه رو زیر نظر گرفته بودیم که شهید قمی و نیروهایش عبور کنند. ⏰ یک لحظه دیدیم که بچه‌ها در حال عبور هستند و اگر سلامت از آنجا عبور میکردند. ضدانقلاب مجبور بود که با بچه‌ها درگیر شوند و این حرکت یعنی لو خوردن موضع ضد انقلابیون در واقع شهید قمی با به خطر انداختن جان خود میخواستند جای دشمن رو لو بدهد. در آن لحظه گلوله مثل باران بر سر شهید قمی و نیروهایش می‌بارید. ناگهان برادر امجدیان گفت که دیدم، دیدم من هم آن نقطه رو که نگاه کردم چندین نفر رو مشاهده کردم. من و امجدیان آنها رو زیر رگبار قرار دادیم. 🔷 درگیری در آن لحظات بسیار شدید بود، ما دیگه شهید قمی و نیروها رو نمیدیدیم فقط صدای تیراندازی‌های پی‌در پی آنها رو میشنیدیم. هر دفعه که میخواستم اقدامی کنم برادر امجدیان مانع میشد و نمیگذاشتن کاری کنم. اما یک لحظه رفتم روی پشت بام تا بدونم چه خبر است... 😓 اما آنچنان بطرفم شلیک کردند که خودم رو پرت کردم روی زمین و کشان کشان بطرف لبه پشت بام که حدود پنجاه سانتی بلند بود رساندم... @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🔹 قسمت دوم (۶) ✉️ ارسالی از رزمنده و عزیز و گرامی جناب آقای 🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠🔹💠🔹💠🔹💠🔹💠🔹💠 ❤️ ویژه ی عید غدیر... 🔷 قرآن و عترت دوثقل گرانبها رسول الله (ص) پیش از آنکه به نقطه عطف این سخنرانی برسد در قسمتی دیگر از خطبه این گونه بیان می کند : «هان ای مردم! همانا علی و پاکان از فرزندانم از نسل او، یادگار گران سنگ کوچکترند (ثقل اصغر) و قرآن یادگار گران سنگ بزرگتر (ثقل اکبر)، هریک از این دو از دیگری خبر می دهد و با آن سازگار است، این دو هرگز از هم جدا نخواهند شد تا در حوض کوثر بر من وارد شوند.» 🔶 من کنت مولاه فهذا علی مولاه رسول خدا (ص) آنگاه علی (ع) را به نزدیکتر فرا می خواند، هر دو بازوی او را می گیرد و می فرمایند : 👥 مردم چه کسی سزاوارتر از شما به شماست؟ گفتند : خدا و پیامبر او (اشاره به آیه قرآن) فرمودند : 🔴 آگاه باشید آن که من سرپرست اویم، پس این علی هم سرپرست اوست. خداوندا دوست بدار هر آن که سرپرستی او را بپذیرد و دشمن بدار هر آن که او را دشمن دارد و یاری کن یار او را و تنها گذار آن را که او را تنها بگذارد. 💫 «اَلا من کنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلی مَوْلاهُ ، اللهمَّ والِ مَنْ والاهُ و عادِ مَنْ عاداهُ وَانْصُرْمَنْ نَصَرَهُ واخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ» 📚 منابع بلندترین داستان غدیر (محمد رضا انصاری) فضایل و اعمال روز غدیر (دکتر امین اوحدی) 🌐 سایت اهل البیت 🌐wiki.ahlolbait.com 🔹 قسمت چهارم 🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹 🔶 🍃🌹 ❤️ @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 💠🔹💠🔹💠🔹💠🔹💠🔹💠 دوستان متن ها کمی خلاصه شده 🙏🌹
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 📖 (1-26) شهيد راه حق و حقيقت، سرباز اسلام، به سال 1340 در روستای قليلو از توابع شهرستان اروميه، در يك خانواده متدين و مذهبی ديده به جهان گشود. روستا نشينی پاكيزه دل بود كه آب و هوای فاسد محيط طاغوت، ‌در صافی عقيده و استقامت ايمانش رخنه نكرده بود. 🌺 از آن دست مردانی بود كه در ظلمت هراسناك و فريبنده جهل، راهی به سوی روشنائی دانش و تجلی ايمان می گشود. تحصيلات ابتدائی را در زادگاهش به پايان رساند و دوران راهنمائی و دبيرستان را در اروميه سپری كرد كه در سال سوم نظری به علت مشكلات روزافزون مايل و خانوادگی ترك تحصيل نمود و همراه با پدر رنج كشيده اش شد و نيتش خدمت به خانواده و همنوعانش بود، هر چند كه بنا به عللی نتوانست  از طريق تحصيل علم و دانش مثمرثمر واقع شود، ولی روحيه خدمت به همنوعانش او را تشويق می كرد كه از راه ديگر كمكی بكند. 🔷 در اوايل انقلاب به خاطر احساس وظيفه شديد در قبال انقلاب اسلامی،‌ چندين بار كتك خورده بود. او خود را ملزم به پيروی از ولايت فقيه و دستورات شرعيه و احكام اسلامی می دانست. ✉️ ارسالی از جناب مهاجر 🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹 🍃🌸 : 1360/10/19، خوزستان، كرخه نور نحوه شهادت : بر اثر تركش خمپاره دشمن @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸