---•••¤•¤•¤🍃🙃🙂🍃¤•¤•¤•••---
🌴 #طنز_دفاع_مقدس
👤اگر كسی بی موقع در میان جمع می خوابید، خصوصاً وقتی شخص بعد از سلام #نماز خوابش 😴 می برد یا مثلاً در مراسم دعای كمیل، دعای توسل و یا زیارت عاشورا كه نوعاً بعد از نماز صبح برگزار می شد، گوشه ای می افتاد و از خود بی خود می شد و 👈 احیاناً «خُر خُر» هم می كرد بچه ها رو به هم می كردند و او را به یكدیگر نشان می دادند و به خنده می گفتند :
😅«نگاه كن، طفلی از خوف خدا غش كرد.»
sefidafzar
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
---•••¤•¤•¤🍃🙃🙂🍃¤•¤•¤•••---
---•••¤•¤•¤🍃🙃🙂🍃¤•¤•¤•••---
🌴 #طنز_دفاع_مقدس
😉یکبار از سر بیکاری روی چهار تكه كاغذ، كلمات اسیر، مجروح، شهید، سالم را نوشتند، هركس یكی را برداشت.
🔹فردی که کلمه «سالم» را برداشته بود، گفت :
☺️«بله، اگر قرار باشد ما هم شهید شویم، چه كسی از كیان اسلامی محافظت كند؟ معلوم است ما برای خدا مهم هستیم، شاید هم باید در خلیج فارس، آمریكا را سرجایش بنشانیم.»
👤شخصی كه كلمه «اسیر» به او افتاده بود مرتب میگفت:
⛏«به جون شما، من چاهكن بودم، نمیدونستم اونا كه كندم سنگره و برادران مظلوم بعثی را از آنجا میزنند.»
🤕شخصی كه قرار بود زخمی باشد در حالی كه با دست روی پایش میزد، گفت :
⛔️«غیر ممكن است، ننهام قبول نمیكنه! میگوید بچهام را صحیح و سالم تحویل دادم، همانطور هم تحویل میگیرم.»
🕊نفر آخر كه كلمه «شهید» را برداشته بود، سرش را روی دیوار گذاشته بود و با حالتی شبیه به گریه میگفت:
😭«چقدر بابام گفت جبهه نرو، من گوش نكردم، 😁 حالا اگر شهید بشوم، بابام مرا میكشد.»
sefidafzar
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
---•••¤•¤•¤🍃🙃🙂🍃¤•¤•¤•••---
•••¤•¤•¤🍃🙃🙂🍃¤•¤•¤•••
🌴 #طنز_دفاع_مقدس
🔹گاهی پیش می آمد که دو نفر در حضور بچه ها با هم بلند صحبت می کردند و کارشان به اصطلاح به «یکی به دو» می کشید. معلوم بود سوء تفاهمی شده.
👥بچه ها به جای اینکه بنشینند و تماشا کنند یا حتی دو طرف را تحریک کنند هر کدام سعی می کردند به نحوی قضیه را فیصله بدهند، مثلاً می گفتند :
😌«مواظب باش نخندی.»
👌به همین ترتیب می گفتند تا جایی که خود آنها هم به خودشان و به کار خودشان می خندیدند و شرمنده و متنبه به کنجی می نشستند...
sefidafzar
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
•••¤•¤•¤🍃🙃🙂🍃¤•¤•¤•••