🌸🍃🌸
🍃🌸
🌸
برداشت به امّید تو ساک سفرش را
ناگفته ترین خاطره ی دور و برش را
برگشت، نگاهی به من انداخت و خندید
بوسید در آن لحظه ی آخر پسرش را
برخاسته بود العطش از مجلس روضه
آتش زده بود آه... دل شعله ورش را
پر زد به هوای حرم عشق که شاید
یک روز بریزد همه جا بال و پرش را
آهسته فقط گفت : امان از دل زینب
وقتی که رساندند به مادر خبرش را
این کرب و بلا نیست دمشق است که هر بار
یک جور شکسته دل هر رهگذرش را
آیا تن بی جان تو هم زیر سم اسب..
بگذار نگوییم از این بیشترش را
در راه دفاع از حرم عشق چه خوب است
عاشق بدهد مثل تو صدبار سرش را
✍ شاعر : #طیبه_عباسی
🌹 شعری برای #شهید_محسن_حججی
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
🌸
🍃🌸
🌸🍃🌸