eitaa logo
به یاد شهید محسن حججی
859 دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
1.5هزار ویدیو
39 فایل
آرزویم، آرزوی زینب است جان ناچیزم، فدای زینب است... شهادت، شهادت، شهادت آرزومه... به یاد شهیدان سردار حاج قاسم سلیمانی، دانشمند هسته ای محسن فخری زاده، محسن حججی، نوید صفری، صادق عدالت اکبری، حامد سلطانی تاریخ تاسیس: ۱۳۹۷.۰۱.۲۹
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 مجموعه خلاصه ای از زندگی ❤️ کسی که امر به معروف و نهی از منکر را واجب شرعی می شمرد ❤️ ❇️ خلاصه ای از زندگی این شهید معزز در کانال به یاد شهید محسن حججی eitaa.com/shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 📆 از چهارشنبه ۲۲ اسفند ۹۷ ✅ اطلاع رسانی کنید...
🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 🌾 🌙 در نيمه شب يکی از شبهای آبان ماه سال ۱۳۵۷ ساعت ۱۲ شب درست در زمان حكومت نظامی رژيم طاغوت كه شبها بدون مجوز، تردد امكان نداشت به كلانتری ۳ مشهد مراجعه و با مجوزی كه داده شد مادرشهيد را به بيمارستان مادر مشهد انتقال دادم. ☺️ حدود ۱۰ صبح روز بعد خداوند عنايت نمود و اين شهيد بزرگوار چشم به جهان گشود، كه به نام  امام هشتم نامش را فرخ رضا نهاديم. 🎈 در اوان كودكی بچه بسيار آرامی بود به طوريكه هيچگاه مشاهده نگرديد كه شبی را با گريه و زاری مزاحم خواب  والدين شود. ❤️ بچه ای بسيار خوش رو، دائماً متبسم و در عين حال بسيار مظلوم بود. همانطوريكه بزرگ و بزرگتر می شد مظلوميتش را بيشتر نمايان می شد، همين عوامل موجب گرديده بود كه نه تنها والدين بلكه اقوام دور و نزديك علاقه غير قابل وصفی نسبت به او پيدا كنند. ✅ اكثراً همراه من بود حتی شبها نيز نزد بنده به خواب می رفت. shahid-faghihifar.blogfa.com @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🔻 قسمت اول 🔺 ✍ به نقل از پدر 🌹 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 🌾 #عامل_به_معروف 💠 از همان كودكی علاقه خاصی به امام رضا (ع) داشت، روزی را بياد دارم كه در زمانی كه نوزادی بيش نبود او را همراه خودم با شيشه شيرش به حرم مطهر امام رضا (ع) برده بودم اطراف ضريح مطهر نشسته بوديم. در موقع خوردن شير با ديدن آينه های مضجع شريف رضوی و زرق و برق آينه ها ذوق و شوق خاصی از خود نشان داد و سعی كرد روی پاهايش بلند شود ولی قادر نبود. 😊 وقتی به سن ۵ سالگی رسيد عازم کودكستان شد، بچه‌ای بسيار با هوش و مهربان بود. هر چند سن و سالی نداشت ولی با گفتار كودكانه اش همه را به تفكر واميداشت. اوليای كودكستان از نحوه اخلاق و رفتارش بسيار خرسند بودند و در مواقع مراجعه اينجانب به كودكستان، داشتن چنين فرزندی را به من تبريك ميگفتند. 🎒 تا اينكه وارد دبستان شد و در دبستان شهيد عباس افشاری به تحصيل مشغول گرديد. اكثراً نمراتش در سطح بالا و مورد تحسين معلمين كلاس مربوطه اش و سر آمد ديگر دانش آموزان بود. shahid-faghihifar.blogfa.com @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🔻 قسمت دوم 🔺 ✍ به نقل از پدر #شهید_فرخ_رضا_فقیهی_فر 🌹 #شهید_امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 🌾 #عامل_به_معروف 💠 در فعاليتهای فرهنگی دبستان بسيار فعال بود، در اغلب مسابقات برنده می شد. مثلاً در مسابقات قرآن از اكثر همكلاسيانش جلوتر بود و درخشش خاصی داشت. ☺️ با نمرات و معدل بسيار خوب وارد مدرسه راهنمايی ابن سينا شد. و دو سال بعد را در مدرسه راهنمايی غير انتفاعی مفيد به ادامه تحصيل پرداخت. 💼 در اين مقطع تحصيلی نيز پيش دبيران ارج و قرب فراوانی برای خودش كسب كرده بود و اين در حالی بود كه علاوه بر تحصيل و انجام كارهای خانه، از خواهر و برادرهای كوچكترش نيز مراقبت كامل می نمود. ✅ و بايستی گفته شود كه حق بسيار زيادی به گردن يكايك فرزندانم دارد، زيرا خودم مدير مدرسه در دو شيفت بودم و مادرش نيز در دبستان به تدريس اشتغال داشت و اصولاً يك شيفت را در منزل نبوديم و رضا می ماند و نگهداری از خواهر و برادران كوچكترش. shahid-faghihifar.blogfa.com @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🔻 قسمت سوم 🔺 ✍ به نقل از پدر #شهید_فرخ_رضا_فقیهی_فر 🌹 #شهید_امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 🌾 #عامل_به_معروف 💠 هرچه رضا بزرگتر ميشد نبوغ خاصی از خود بروز می داد. در كارهای فرهنگی و اجتماعی هميشه پيشقدم بود تا اينكه وارد محيط دبيرستان شد و در دبيرستان شهيد هاشمی نژاد به ادامه تحصيل مشغول شد. ✅ از همان دوران با عضويت در بسيج دانش آموزی سعی می كرد برای دانش آموزان ديگر نمونه و الگو باشد. اين روند ادامه داشت تا اينكه وارد دانشگاه آزاد اسلامی واحد بجنورد شد و در رشته برق الكتروتكنيك (قدرت) به ادامه تحصيل مشغول گرديد. 💫 از خصوصيات اخلاقی و نحوه برخورد ، رفتار و گفتار و كردارش، دانشجويان بسيجی دانشگاه بيشتر از هركس ديگری باخبرند. 💥 تعهد و اخلاص خاصی نسبت به نظام مقدس جمهوری اسلامی داشت و در پايان تحصيل نيز جان عزيزش را فدای مبارزه با مفاسد اجتماعی نمود. shahid-faghihifar.blogfa.com @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🔻 قسمت چهارم 🔺 ✍ به نقل از پدر #شهید_فرخ_رضا_فقیهی_فر 🌹 #شهید_امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 🌾 🌺 روز ميلاد مسعود منجی عالم بشريت حضرت ولی عصر ارواحناله‌الفداء بود. جشن بزرگی به همين مناسبت با حضور گسترده اقشار مختلف شهر در سالن ورزشی آزادی بجنورد برگزار شده بود. 🎙 بعنوان مجری مراسم، برنامه ها را آغاز كردم پس از تلاوت آياتی چند از كلام الله مجيد، چند تن از مداحان اهل بيت (ع) به مديحه سرايی پرداختند، با توجه به اينكه رضا نيز از جمله مداحانی بود كه بايد از صدای زيبايش در اين جشن بزرگ استفاده می شد و در آمدنش تاخير ايجاد شده بود. 👀 همچنان منتظر و چشم به راهش بودم، از برو بچه ها سراغ رضا را گرفتم، ولی رضا در محل حضور نداشت. 🚗 يكی از برادران بسيجی را با وسيله نقليه ای برای آوردن ايشان به محل سكونتش فرستادم. بعد از دقايقی با لبخند هميشگی اش از درب سالن ورزشی واردشد. نگرانيم برطرف شد، وجودم سرشار از شوق و شادی گشت، چرا كه حضور و مديحه سرايی رضا بدون شك در هر مجلسی حاضرين را منقلب و حال و هوايی ديگر در محفل ايجاد می كرد. 🌹 از رضا دعوت كردم تا برای خواندن مولودی به جايگاه بيايد، رضا با خونسردی و متانت خاصی پشت تريبون قرار گرفت. من كه با ميكروفون بیسيم روبروی او كه برروی جايگاه بود با فاصله زيادی ايستاده بودم سئوال كردم: ☺️ آقا رضا شما به عنوان مداح اهل بيت (ع) قبل از شروع مولودی بفرمائيدكه اگر يك زمانی توفيق زيارت مولايت امام زمان (عج) را يافتی اولين سخن و خواسته تو از مولايت چيست؟ 💫 سرش را به نشانه خضوع پائين انداخت، انگار در محضر مولايش ايستاده است، سخنانش را به آرامی با نام و ياد خداوند متعال شروع كرد و گفت : 😓 سئوال سختی است من كه چنين لياقتی ندارم، اما اگر زمانی مولايم امام زمان (عج) را زيارت كنم از او می خواهم كه توفيق شهادت در ركابش را نصيب من گرداند. shahid-faghihifar.blogfa.com @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🔻 قسمت پنجم 🔺 🌹 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 🌾 #عامل_به_معروف 🌺 فرخ رضا اهل و ساكن مشهد مقدس بود. كودكی خويش را در دامان خانواده ای مذهبی و در جوار حرم پاك رضوی طی كرده بود و با معنويات اهل بيت (ع) رشد يافته بود. 💫 دارای روح بسيار لطيف و تاثير گذاری در بين دوستان بود. 💠 در سال 1376 در رشته مهندسی برق دانشگاه آزاد اسلامی واحد بجنورد پذيرفته شد و از همان بدو ورود به دانشگاه، شخصيت جذابش مسئولين دانشگاه و بسيج دانشجويی را به خود متمايل كرد. shahid-faghihifar.blogfa.com @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🔻 قسمت ششم 🔺 ✍ به نقل از پدر #شهید_فرخ_رضا_فقیهی_فر 🌹 #شهید_امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 🌾 😌 گذشته از صفای باطنی، اخلاق حسنه و شوخ طبعی های اين عزيز دو خصلت بارز در شخصيت وی نمود داشت. 🔸 اول اينكه ايشان مداح اهل بيت (ع) بود. مداحی هایش هميشه در خاطره ها باقی خواهد ماند، هنوز فيلمهای مداحی و نوارهای كاست اين شهيد كه بصورت مجموعه ای آماده شده است در بين دوستان در حال چرخش است. 🔹 ايشان هيئت دانشجويی سيد الشهدا (ع) را در دانشگاه بجنورد پايه گذاری نمود و هر هفته جلسه زيارت عاشورا با مداحیش سيل دانشجويان مشتاق را جذب می كرد. 🎊 همچنين چندين جشن ميلاد معصومين (ع) در دانشگاه و سطح شهر بجنورد توسط ايشان برگزار گرديد كه جمعيتهای چند هزار نفری را به سوی خود جلب ميكرد. shahid-faghihifar.blogfa.com @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🔻 قسمت هفتم 🔺 ✍ به نقل از پدر 🌹 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 🌾 💠 امر به معروف و نهی از منكر را واجب شرعی می شمرد، پس از طی دوره های مختلف آموزش، بعنوان ضابط قضايی از سوی مركز اجرايی امر به معروف و نهی از منكر شهرستان بجنورد به ماموريتهای ويژه اعزام می شد. 📆 روز 22 آبان سال 1380 ايشان پس از مدتها كه به ديدار خانواده در مشهد مقدس نرفته بود عازم ديدار خانواده بود كه خبر رسيد تعدادی از اعضای مركزی ستاد امر به معروف از جمله ايشان جهت امر مهمی سريعاً به اين مركز مراجعه كنند. ايشان نيز كه به وظيفه خويش بيش از هر چيز ديگر می انديشيد ديدار خانواده را به تعويق انداخت. 🗒 برنامه اينگونه بود كه در يكی از روستاهای اطراف شهر، باندی فاسد مركزی داير كرده بودند كه به انواع مفاسد می پرداختند. ⚖ طبق دستور مرجع قضايی می بايستی اعضای ستاد به صورت سريع وارد عمل می شدند. اين كار با همان سرعت پيش بينی شده انجام شد و بحمدالله اين ماموريت با موفقيت صد در صد انجام گرفت. 🏡 منزل پس از محاصره در مدت كوتاهی پاكسازی شد و كليه اعضای باند اعم از زن و مرد دستگير شدند. ✅ در هنگام مراجعت، كثرت متهمين موجب كمبود جا در وسايل نقليه برای تعدادی از مامورين شد، به شهيد بزرگوار فرخ رضا فقيهی فر پيشنهاد شد كه با گروه اول متهمين به شهر بازگردد ولی با روحيه ايثاری كه در اين شهيد موج ميزد با لبخندی دوستان سپاهی و بسيجی را راهی كرد و خود به همراه يكی از برادران سپاه در كنار جاده ايستادند تا با وسيله ديگری به شهر بازگردند. 🌙 شب شده بود و تاريكی بر فضای جاده حاكم بود. ناگهان اتوبوسی از راه ميرسد و بعلت تاريكی شب و لغزندگی جاده ناشی از بارش باران به سمت اين برادر متمايل شده و در لحظه ای به سر مبارك اين عزيز اصابت ميكند، مظلومانه به پشت پرتاب شده و مجدداً از پشت سر به زمين اصابت ميكند و در كمتر از لحظه ای جان به جان آفرين تسليم می نمايد. 😔 وقتی بر سر پيكر اين عزيز حاضر شديم، همان گونه كه مدتها آرزويش را داشت در خون خود غلطيده بود و لبخندی از رضايت بر لب داشت... shahid-faghihifar.blogfa.com @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🔻 قسمت هشتم، آخر 🔺 ✍ به نقل از پدر 🌹 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃🌸🍃