4.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
می آید آن تک سوار آخر
به دنبال مرقد مادر...
@bidariymelat
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
🏴🕊 #شهید_صادق_ابن_باقر_ع
🏴 الا لعنت الله علی القوم الظالمین
🎙 میثم مطیعی
✅ خیلی زیباست
⏰ موقع اعزام دوقلوها به گریه افتادند،
هاشم برگشت و بغلشان کرد و هر سه خندیدند.
😔 این عکس یادگار ماند، برای روزهای بی پدریشان
@sangarezynabi
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
🍃🌺 #شهید_هاشم_دهقانی_نیا
✊ #مدافع_حرم
✉️ ارسالی از بانو هانیه
🌾🌸🌾🌸🌾🌸
🌸🌾
🌾
🔶 قسمت اول
📆 جمعه، 4 اسفند 96
موعد دیدار با جانبازان عزیز...
از ترس اینکه خواب بمونم، چندین بار از خواب پریدم، استرس داشتم که نکنه مثل اون دفعه دیدار اتفاق نیفته.
ته دلم غصه بود که نکنه نشه و نخوان.
رفتم چند دقیقه دیرتر رسیدم، گفتم وای نمیرسم،
😄 اما خداروشکر اولین کسی بودم که رسیده بودم.
وایسادم و کم کم بچه های گروهمون اومدن و بعد از هماهنگی رفتیم داخل.
جانبازان در حیاط بودن، از احوال پرسی با این شهیدان زنده، احساس خوبی داشتم.
انگار زمان منو برده بود اون دور دورا، زمانی که جوانانمون رفتن جنگیدن خون دادن تا شد اینکه من اینجا باشم بتونم خاطره ای بنویسم.
💫 دیدار بهشت...
بیمارستان اعصاب و روان نیایش، قطعه ای از بهشت بود.
بهشتی که برخیشون اجازه اشون صادر شده بود و رفته بودن در بهشت اصلی.
😞 اینو وقتی داخل اتاق ها رفتیم دیدم، جانبازی به نام مهدی خلج، که به گفته ی دوستاش پرکشیده بود...
✅ توی حیاط با جانبازان حرف میزدیم، حتی یادشون رفته بود توی کدوم عملیات این موج بی انصاف به این حالشون انداخته...
اما می دونستن بیشتر از 25 سال هست اونجا هستند.
یکی در مورد حضرت مریم صحبت میکرد، اون یکی در مورد خواهرش. انقدر لذت بخش ازش صحبت می کرد که مشخص بود خیلی دوسش داره.
😔 یکیشون 4 تا بچه داشت و مال شهر دیگه ای بود و از ظلمی که شده بود صحبت می کرد.
eitaa.com//shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
ادامه دارد...
🌾
🌸🌾
🌾🌸🌾🌸🌾🌸