eitaa logo
به یاد شهید محسن حججی
868 دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
1.7هزار ویدیو
41 فایل
آرزویم، آرزوی زینب است جان ناچیزم، فدای زینب است... شهادت، شهادت، شهادت آرزومه... به یاد شهیدان سردار حاج قاسم سلیمانی، دانشمند هسته ای محسن فخری زاده،محسن حججی،نوید صفری،صادق عدالت اکبری،حامد سلطانی تاریخ تاسیس: 1396/05/29
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃❣🕊🍃¤•¤•¤••• در خصوص می‌گوید : 🕊بعد از شهادت حسن هر وقت کارش داشتم بهش می‌شدم و می‌گفتم اگر من را ندهى خيلى بى‌معرفتى😐و خيلى جاها به آمد...😉 @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein •••¤•¤•¤🍃🕊❣🍃
🍃❣🕊🍃¤•¤•¤••• 💌 💌 🌷 فرزند بایرامعلی متولد اول مرداد ماه سال ۱۳۴۳ در شهر تهران می‌باشد. وی سال ۶۳ در منطقه به فیض عظیم شهادت نائل آمد و پیکر مطهرش در منطقه ماند و پس از ۳۵ سال توسط گروه های تفحص شهدا کشف و از طریق آزمایش DNA شناسایی شد. 💐مراسم دیدار خانواده محترم شهید سه شنبه ساعت ۱۸ عصر در حسینیه معراج شهدا برگزار خواهد شد. 💌به زیارت این شهید تازه شناسایی شده دعوتید... @tafahoseshohada @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein •••¤•¤•¤🍃🕊❣🍃
متبرک به تابوت شهدای گمنام و کفن و تابوت شهید معزز #شهید_حسین_علی_قلی_نژاد
به یاد شهید محسن حججی
#معراج_شهدا سه شنبه ۲۶ شهریور ۹۸ وداع با شهید #دفاع_مقدس #شهید_حسین_علی_قلی_نژاد 🏴 #کوچه_شهید
در مراسم از وسایلی که به مادر شهید دادن، انگشتر شهید بود... اسم شهید حسین بود... اما در کربلا داریم یه آقایی رو که انگشتر و با انگشتش به غارت بردن... قربان آقایی که انگشت و انگشتر ندارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃❤️ امـام حسیـن علیه‌السـلام و آرزوی بسیار زیبای شهیـد🥀 ابوریاض یکی از افسرای عراقی می‌گوید: توی جبهه جنوب مشغول نبرد با ایران بودیم که دژبانی من رو خواست و خبر کشته شدن پسرم رو بهم داد. خیلی ناراحت شدم، رفتم سردخانه، کارت و پلاکش رو تحویل گرفتم. اونا رو چک کردم، دیدم درسته رفتم جسدش رو ببینم کفن رو کنار زدم، با تعجب توأم با خوشحالی گفتم: اشتباه شده، اشتباه شده، این فرزند من نیست! افسر ارشدی که مأمور تحویل جسد بود گفت: این چه حرفیه میزنی؟ کارت و پلاک رو قبلاً چک کردیم و صحت اونها بررسی شده هر چی گفتم باور نکردند کم کم نگران شدم با مقاومتم مشکلی برام پیش بیاد! من رو مجبور کردند که جسد را به بغداد انتقال بدم و دفنش کنم به ناچار جسد رو برداشتم و به سمت بغداد حرکت کردم تا توی قبرستان شهرمون به خاک بسپارم اما وقتی به کربلا رسیدم، تصمیم گرفتم زحمت ادامه راه رو به خودم ندهم و اون جوون رو توی کربلا دفن کنم چهره آرام و زیبای آن جوان که نمی‌دانستم کدام خانواده انتظار او را می‌کشید، دلم را آتش زد خونین و پر از زخم، اما آرام و با شکوه آرمیده بود، او را در کربلا دفن کردم، فاتحه‌ای برایش خواندم و رفتم سال‌ها از آن قضیه گذشت بعد از جنگ فهمیدم پسرم زنده است! اسیر شده بود و بعد از مدتی با اُسرا آزاد شد، به محض بازگشتش، ازش پرسیدم: چرا کارت و پلاکت رو به دیگری سپردی؟ پسرم گفت: من رو یه جوون بسیجی ایرانی اسیر کرد، با اصرار ازم خواست که کارت و پلاکم رو بهش بدم حتی حاضر شد بهم پول هم بده وقتی بهش دادم، اصرار کرد که راضی باشم بهش گفتم در صورتی راضی‌ام که بگی برای چی میخوای؟ اون بسیجی گفت: من دو یا سه ساعت دیگه شهید می‌شم قراره توی کربلا در جوار مولا و اربابم حضرت اباعبدالله الحسین علیه‌السلام دفن بشم می‌خوام با اینکار مطمئن بشم که تا روز قیامت توی حریم بزرگترین عشقم خواهم آرمید شهید آرزو می‌کند کنار اربابش حسین علیه‌السلام دفن بشه، اونوقت جاده آرزوهای ما ختم می‌شه به پول، ماشین، خونه، معشوقه زمینی، گناه و ... خدایا! ما رو ببخش که مثل شهداء بین آرزوهامون، جایی برای تو باز نکردیم... ✍منبع: 📗کتاب حکایت فرزندان فاطمه۱،صفحه۵۴ @Arameeshbakhoda @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
🍃💐🌷💐🍃¤•¤•¤••• 😊کمی که بزرگتر شد به کلاس رفت و تجوید و رو خوانی را خوب یاد گرفت. در مسجد شهرک توحید مکبر هم شد. 🎒به مقطع راهنمایی که رفت به محله اتابک که محله قدیمی پدرش بود می رفت. و آنجا در مسجد علیه السلام در کلاس های فرهنگی شرکت می کرد و بعد هم از بچه های ثابت هیئت صادق علیه السلام شد. آنجا خانه مادر بزرگش می رفت و به او کمک می کرد. به نقل از مادر شهید 🔻قسمت سوم🔺 @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein •••¤•¤•¤🍃💐🌷💐🍃