🍃❣🕊🍃¤•¤•¤•••
#شهید_سید_مصطفی_صدرزاده در خصوص #شهید_حسن_قاسمی_دانا میگوید :
🕊بعد از شهادت حسن هر وقت کارش داشتم بهش #متوسل میشدم و میگفتم اگر #جواب من را ندهى خيلى بىمعرفتى😐و خيلى جاها به #کمکم آمد...😉
#مدافع_حرم
#التماس_دعا
#اللهم_الرزقنا_شهادت_فی_سبیلک
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
•••¤•¤•¤🍃🕊❣🍃
🍃❣🕊🍃¤•¤•¤•••
💌 #دعوت_نامه 💌
🌷 #شهید_حسینعلی_قلینژاد فرزند بایرامعلی متولد اول مرداد ماه سال ۱۳۴۳ در شهر تهران میباشد.
وی سال ۶۳ در منطقه #شرق_دجله به فیض عظیم شهادت نائل آمد و پیکر مطهرش در منطقه ماند و پس از ۳۵ سال توسط گروه های تفحص شهدا کشف و از طریق آزمایش DNA شناسایی شد.
💐مراسم دیدار خانواده محترم شهید #حسین_علیقلینژاد سه شنبه ساعت ۱۸ عصر در حسینیه معراج شهدا برگزار خواهد شد.
💌به زیارت این شهید تازه شناسایی شده دعوتید...
@tafahoseshohada
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
•••¤•¤•¤🍃🕊❣🍃
#شهید_گمنام
#کوچه_شهید
#معراج_شهدا
سه شنبه ۲۶ شهریور ۹۸
وداع با شهید #دفاع_مقدس #شهید_حسین_علی_قلی_نژاد
به یاد شهید محسن حججی
#معراج_شهدا سه شنبه ۲۶ شهریور ۹۸ وداع با شهید #دفاع_مقدس #شهید_حسین_علی_قلی_نژاد 🏴 #کوچه_شهید
در مراسم از وسایلی که به مادر شهید دادن، انگشتر شهید بود...
اسم شهید حسین بود...
اما در کربلا داریم یه آقایی رو که انگشتر و با انگشتش به غارت بردن...
#حسین_جانم
قربان آقایی که انگشت و انگشتر ندارد...
🍃❤️
امـام حسیـن علیهالسـلام
و آرزوی بسیار زیبای شهیـد🥀
ابوریاض یکی از افسرای عراقی میگوید:
توی جبهه جنوب مشغول نبرد با ایران بودیم که دژبانی من رو خواست و خبر کشته شدن پسرم رو بهم داد.
خیلی ناراحت شدم، رفتم سردخانه، کارت و پلاکش رو تحویل گرفتم.
اونا رو چک کردم، دیدم درسته
رفتم جسدش رو ببینم کفن رو کنار زدم، با تعجب توأم با خوشحالی گفتم:
اشتباه شده، اشتباه شده،
این فرزند من نیست!
افسر ارشدی که مأمور تحویل جسد بود گفت: این چه حرفیه میزنی؟ کارت و پلاک رو قبلاً چک کردیم و صحت اونها بررسی شده
هر چی گفتم باور نکردند
کم کم نگران شدم با مقاومتم مشکلی برام پیش بیاد!
من رو مجبور کردند که جسد را به بغداد انتقال بدم و دفنش کنم
به ناچار جسد رو برداشتم و به سمت بغداد حرکت کردم تا توی قبرستان شهرمون به خاک بسپارم
اما وقتی به کربلا رسیدم، تصمیم گرفتم زحمت ادامه راه رو به خودم ندهم و اون جوون رو توی کربلا دفن کنم
چهره آرام و زیبای آن جوان که نمیدانستم کدام خانواده انتظار او را میکشید، دلم را آتش زد
خونین و پر از زخم، اما آرام و با شکوه آرمیده بود، او را در کربلا دفن کردم، فاتحهای برایش خواندم و رفتم
سالها از آن قضیه گذشت
بعد از جنگ فهمیدم پسرم زنده است!
اسیر شده بود و بعد از مدتی با اُسرا آزاد شد، به محض بازگشتش، ازش پرسیدم:
چرا کارت و پلاکت رو به دیگری سپردی؟
پسرم گفت: من رو یه جوون بسیجی ایرانی اسیر کرد، با اصرار ازم خواست که کارت و پلاکم رو بهش بدم حتی حاضر شد بهم پول هم بده
وقتی بهش دادم، اصرار کرد که راضی باشم
بهش گفتم در صورتی راضیام که بگی برای چی میخوای؟
اون بسیجی گفت:
من دو یا سه ساعت دیگه شهید میشم
قراره توی کربلا در جوار مولا و اربابم حضرت اباعبدالله الحسین علیهالسلام دفن بشم
میخوام با اینکار مطمئن بشم که تا روز قیامت توی حریم بزرگترین عشقم خواهم آرمید
شهید آرزو میکند کنار اربابش حسین علیهالسلام دفن بشه،
اونوقت جاده آرزوهای ما ختم میشه به پول، ماشین، خونه، معشوقه زمینی، گناه و ...
خدایا! ما رو ببخش که مثل شهداء بین آرزوهامون، جایی برای تو باز نکردیم...
✍منبع:
📗کتاب حکایت فرزندان فاطمه۱،صفحه۵۴
@Arameeshbakhoda
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
🍃💐🌷💐🍃¤•¤•¤•••
#شهیدم_من
😊کمی که بزرگتر شد به کلاس #قرآن رفت و تجوید و رو خوانی را خوب یاد گرفت. در مسجد شهرک توحید مکبر هم شد.
🎒به مقطع راهنمایی که رفت به محله اتابک که محله قدیمی پدرش بود می رفت. و آنجا در مسجد #امام_رضا علیه السلام در کلاس های فرهنگی شرکت می کرد و بعد هم از بچه های ثابت هیئت #امام_جعفر صادق علیه السلام شد. آنجا خانه مادر بزرگش می رفت و به او کمک می کرد.
#مدافع_حرم
#شهید_مهدی_عزیزی به نقل از مادر شهید
🔻قسمت سوم🔺
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
•••¤•¤•¤🍃💐🌷💐🍃