eitaa logo
به یاد شهید محسن حججی
859 دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
1.5هزار ویدیو
39 فایل
آرزویم، آرزوی زینب است جان ناچیزم، فدای زینب است... شهادت، شهادت، شهادت آرزومه... به یاد شهیدان سردار حاج قاسم سلیمانی، دانشمند هسته ای محسن فخری زاده، محسن حججی، نوید صفری، صادق عدالت اکبری، حامد سلطانی تاریخ تاسیس: ۱۳۹۷.۰۱.۲۹
مشاهده در ایتا
دانلود
روزتون بخیر
🌱 ‏ يَٰٓأَيُّهَا ٱلۡإِنسَٰنُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَىٰ رَبِّكَ كَدۡحٗا فَمُلَٰقِيهِ ای انسان، بی‌گمان، تو در راه [رسیدن به] پروردگارت سخت تلاش و کوشش می‌کنی؛ پس او را ملاقات خواهی کرد. 🍇سوره الانشقاق، آیه ۶ 🎁هدیه به @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🌹🍃
به یاد شهید محسن حججی
❤️🍃 در روز پنجم بهمن ماه ۱۳۳۵ در روستای سرآسیاب فرسنگی شهر کرمان متولد شد. پدرش برای دل مردم روضه می خواند و مخارج زندگی را از پشت دار قالی بافی فراهم می کرد. عبدالمهدی در سایه چنین خانواده ای رشد کرد و تحصیلات ابتدائی و متوسطه را در کرمان به پایان رساند. آنچه در این دوران او را از دیگر همسن و سالانش متمایز کرد، پایبندی اش به دینداری بود. او بعد از کسب دیپلم ریاضی برای ادامه تحصیل در رشته برق وارد اَنِستیتُو برق کرمان شد و فوق دیپلم گرفت. با پایان تحصیل به سربازی فرا خوانده شد. یکی از بدترین و تلخ ترین دوران زندگی شهید، دوره خدمت و سربازی او بود. برحسب وظیفه در سال ۱۳۵۶ به خدمت سربازی می رود و با سپری کردن دوره آموزش خود در پادگان آموزش لشگرک تهران، به عنوان درجه دار در مخابرات در سمت متصدی تلفن شروع به کار می کند. به دلیل رفتار و روحیه تواضعی که داشت دوستان زیادی اعم از سرباز و درجه دار به خود جلب کرده و تحت تاثیر قرار می گیرند. عبدالمهدی جزو اولین کسانی است که به ترک خدمت و فرار از پادگان همت می کند و به دستور امام خود لبیک می گوید و پس از ترک خدمت به صفوف فشرده مردم انقلابی می پیوندد. وی در جریان انقلاب و تظاهرات خیابانی با بچه های حزب الهی مرتب در حال فعالیت بود و به جمع آوری و تکثیر و پخش نوارهای حضرت امام می پرداخت. به دلیل فرار از خدمت سربازی رژیم پهلوی حکم اعدام او را صادر کرده بود. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به دستور امام به پادگان برگشت و با اتمام دوره نظام وظیفه، کارت پایان خدمت خود را از نظام جمهوری اسلامی دریافت کرد. بعد از بازگشت به کرمان در سال ۱۳۵۸ فعالیت های اجتماعی و سیاسی خود را در نهادهای انقلابی کرمان ادامه داد. از جمله این فعالیتها عضویت در ستاد نماز جمعه کرمان و پیشنهاد تدوین اساسنامه آن بود. ایشان پیش نویسی به این منظور تهیه کرد که مورد تایید و تصویب اعضای ستاد قرار گرفت. شهید مغفوری در خردادماه ۱۳۵۹ به سپاه پاسداران پیوست و پس از چندماه خدمت در حفاظت سپاه بدلیل کارایی و استعداد و لیاقتش به عنوان مسئول روابط عمومی سپاه پاسداران زرند منصوب شد. با آغاز جنگ، تلاشش برای حضور در میدان های نبرد و سازماندهی نیروها در استان کرمان، از او چهره ای مخلص و دلپذیر ساخته بود. در موقعیت‌های گوناگون و در پست‌های مدیریتی به خوبی درخشید. در سال ۱۳۶۳ به فرماندهی سپاه پاسداران شهرستان سیرجان منصوب شد و در طول دو سال خدمت، تحولات بسیار چشمگیری در سطح شهر سیرجان ایجادکرد. او مدتی در کردستان بود. در سال ۱۳۶۴ در عملیات «والفجر ۸»  به دلیل بمباران های شیمیایی دشمن بعثی از ناحیه کمر و پا به شدت مجروح می شود و در همین زمان مسئولیت واحد بسیج سپاه پاسداران استان کرمان را می پذیرد. حاج عبدالمهدی مغفوری در جبهه جنوب در منطقه دشت عباس با سمت مسئول تبلیغات لشکر ۴۱ ثارالله به فرماندهی حاج قاسم سلیمانی مشغول فعالیت شد. در عملیات کربلای ۴ هم علاوه بر سخنرانی، کارهای ستادی و تجهیز نیروها و پشتیبانی و خدمت رسانی و هدایت آنها تا منطقه عملیاتی فعالیت های بسیار زیادی داشت. مسئولیت او در این عملیات تجهیز و هدایت قایق ها تا نزدیک منطقه عملیاتی «کربلای ۴» بود و از آنجا که این عملیات با سختی و دشواری روبرو شد مجبور به بازگشت به خرمشهر شدند و سرانجام در حالی که معاونت ستاد لشکر ۴۱ ثارالله را بر عهده داشت در همین عملیات در اثر بمباران منطقه توسط هواپیماهای دشمن، ایشان به شهادت رسید. ✍ایسنا @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🌹
🌹سالروز شهادت سرلشگر خلبان 🇮🇷🌹((شهید احمد کشوری)) تولدسال ۱۳۳۲ کیاکلا مازندران شهادت :۱۵ آذر ۱۳۵۹ در میمک ایلام در نبردی نابرابر هلیکوپترش توسط جت جنگنده های میگ عراقی هدف قرار گرفت و پر کشید ستاره هوانیروز وحماسه ساز جبهه ها 🌹شادی روحشان صلوات🌹 🌹 @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
🌱 💍ازدواج‌مان فامیلی بود. ابوالفضل پسرعمه‌ام بود. دی سال ۸۵ بود که عمه‌ام تماس گرفت و با پدرم صحبت کرد. همه خانواده‌ام با این وصلت موافق بودند. 🌷ابوالفضل پسر متدین و شناخته شده‌ای بود و به خیلی از خصلت‌های خوب، زبانزد فامیل. خودم هم به این ازدواج بی‌میل نبودم. 👌ما قبل از ازدواج، در چارچوب تعریف شده اعتقادات‌مان با هم ارتباط داشتیم ولی با همین ارتباط کم و رسمی، شناخته بودمش. ابوالفضل تقریبا با همه ایده‌آل‌های من جور بود. با این حال پدرم یک هفته فرصت خواست تا فکرهایم را بکنم. به روایت همسر مکرم 🖥جنات فکه @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🌹
🦋جایی به نام آخر دنیا روزی نیست که یاد محسن نباشم، انگار خودش آستین‌هایش را بالا زده و مثل قدیم‌ها افتاده دنبال بانی و جمع کمک مردمی برای اردوی جهادی. قطعا اگر کسی کمک کرده واسطه‌اش محسن بوده و صد البته که چه فرقی می‌کند به نیابت از کدام شهید باشد.. همه، ستاره‌های این آسمانند... ‌ آخ گفتم آسمان... یاد آسمان دورک افتادم... همان آسمان بهشتی... همان آسمانی که بچه‌ها به عشق دیدن ستاره‌هایش شب را تا صبح بیدار می‌ماندند و فقط نگاه می‌کردند... سید موسی یک شب نزدیک‌های سحر یواشکی در گوشم گفت: این هاله‌ای که دور ستاره‌ها می‌بینی فرشته‌اند. دارند جایشان را با فرشته‌های صبح عوض می‌کنند... ‌ هیچ‌وقت یادم نمی‌ره چهره برافروخته محسن را. آن سال که قرار بود برویم دورک و مسجد را تکمیل کنیم؛ اما لحظه آخر به خاطر جور نشدن پول کنسل شد... ‌ بچه‌ها سه‌ماه تلاش کرده‌بودند و برنامه‌های موسسه را جدی شرکت کرده‌بودند. فقط به‌خاطر اینکه امتیازشان کامل باشد و بتوانند بیایند اردوی جهادی... و ما ادراک ما اردوی جهادی! آسمان دورک! چهره‌های آفتاب سوخته و دستان پینه زده بچه های پنج شش ساله! ‌ و چه لذتی دارد وقتی که سرتا پایت خاکی می‌شود و دل‌ها به هم نزدیک... ‌ خدا رحمت کند آقای والی را... به نظر من هرکس می‌خواهد بداند خدمت‌رسانی به منطقه محروم یعنی چه، باید کتاب "تا خمینی‌شهر" را چندین‌بار بخواند که روایت زندگی اوست... همه دمغ شدند. اما فقط محسن بود که گفت: "من کاری به این کارها ندارم. از زیر سنگ هم شده باید پول جور کنیم... بچه های روستا چشمشان به راه است..." شاید منظور محسن بچه‌های قد و نیم قد وزوه بود که زمین بازی‌شان کوهستان سنگلاخی بود که چهار طرفش دره است... فکرش هم ترس به جان آدم می‌اندازد... دره‌هایی هولناک که شب‌ها وقت رفتن به کپرها باید شش دانگ حواست را جمع می‌کردی که مبادا پایت سر بخورد و نکند در تاریکی قیرمانند شب محو بشوی! همه عالم آن عکس محسن را دیده‌اند که پیش‌نماز است و مردم روستا به او اقتدا کرده‌اند... آنجا وزوه است... روستای کوچکی کمی دورتر از دورک که بچه‌ها اسمش را گذاشته بودند آخر دنیا! ‌ حاجی می‌گوید: شاید همان‌جا بود که محسن دلش به آسمان نزدیک‌تر شد و از زمین منقطع... الله اعلم... ‌ 🌱 📲منبع : صفحه رسمی شهید در اینستاگرام @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🍁
🕊هدیه هر شب نثار روح پاک و مطهر و ۵ شاخه گل🌹صلوات @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🌺🍃
❤️امشب به یاد صلواتی ختم کنیم... برای برگشت پیکر و و دیگر شهدا ۱۴ صلوات و برای باخبر شدن از وضعیت و برگشتن و ، ۱ آیت الکرسی بخوانید و هدیه کنید به آقاجان امام رضا (ع) 🌹 برای پیروزی رزمندگان، آسودگی و سلامتی مرزدارانمان دعا بفرمایید ۵ امن یجیب... شبتون بخیر و شهدایی التماس دعای شهادت دارم 🌹 🌼🍃
بسم الله
سلام روزتون بخیر🌹
🌱 وَٱسۡتَعِينُواْ بِٱلصَّبۡرِ وَٱلصَّلَوٰةِۚ وَإِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى ٱلۡخَٰشِعِينَ و از شکیبایی و نماز یاری جویید؛ و به راستی که آن [= نماز] جز بر فروتنان، دشوار و گران است. 🍇سوره البقرة، آیه ۴۵ 🎁هدیه به @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🌹🍃
❤️🍃 روزهای اخر بابا خیلی فرق کرده بود مدام صحبت از امام حسین (ع)، صحبت شب عاشورا، صحبت یاران امام حسین (ع) را می کرد و می گفت : شب قبل از حادثه عاشورا امام حسین (ع) یارانش را جمع کرد و گفت فردا هیچ یک از ما زنده نمی‌مانیم، من بیعتم را از شما برمی‌دارم بعد گفت مشعل ها را خاموش کنند تا هر که خواست، برود و یک عده رفتند و بعد ۷۲ تن از یارانی که ماندند، از بین دو انگشت حضرت جایگاه خود را در بهشت دیدند. چند روز قبل از رفتن بابا، از او پرسیدم دلیل رفتنت به سوریه چیست؟ در جوابم گفت: من بارها و بارها به این موضوع فکر کردم که اگر الان به سوریه نروم، یقینا در زمان امام حسین (ع) هم اگر بودم در واقعه عاشورا شرکت نمی کردم، اگر الان بروم خیالم راحت است که آن موقع هم می رفتم، این حرف بابا مصداق بارز «کل یومُ عاشورا و کل ارضٍ کربلا» بود که نشان می داد لحظه ای پدرم از مکتب عاشورا و نهضت حضرت زینب (س) فاصله نگرفت. 🦋 ▪️نوید شاهد/دفاع پرس @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🌹🍃
همرزم شهید سلیمانی به شهادت رسید سردار عبدالرسول استوار محمودآبادی، یادگار هشت سال دفاع مقدس و همرزم شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی، پس از سال‌ها تحمل رنج مجروحیت شیمیایی و جانبازی، به درجه رفیع شهادت نائل آمد. روحش شاد و یادش گرامی😔😔 @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🌺🍃
دانشگاهِ دنیا را ... رهــا ڪردند و رفتند تا درسشان را در مڪتب حسینی ادامہ دهـند و چہ سـودے ڪردند و مدرڪ شهــادت را گرفتند مبارک @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🌺🍃
هدایت شده از آقا مهدی
بسم الله الرحمن الرحیم🌷 خداوند به عدل و احسان فرمان مي‏دهد(کتاب مقدس،سوره16،آیه90) @mahdihoseini_ir ✅دریافت اطلاعات بیشتر👇 @hosseini_ircontact
🌱 ✨وقتی آمد خواستگاری‌ام، من دانشجوی سال دوم بودم و ابوالفضل تازه دوره کاردانی‌اش را تمام کرده بود و مشغول کار شده بود. همان جلسه اول، حرف‌های‌مان را زدیم. مسائل کلی برای جفت‌مان مشخص و روشن بود. بیش‌تر راجع به جزییات صحبت کردیم. 🔹گفت: من با توجه به شرایط شغلی‌ام ممکنه همیشه در ماموریت باشم یا حتی مجبور باشیم برای زندگی به شهر دیگه‌ای بریم. من آدمِ پشت میز نشستن نیستم. 🔸گفت: خیلی راجع ‌به جزئیات شغل من سوال نکن. شغل من یک سری  قوانین و خطوط قرمز داره که تابع اون هستم، نمی‌خوام این قوانین رو زیر پا بذارم. راجع به شرایط زندگی‌مان هم کمی صحبت کرد و البته مادرش. ✔️برایم دور از انتظار نبود. اصلا ابوالفضل به همین احترام به مادرش در تمام فامیل شهره بود. به روایت همسر مکرم 🖥جنات فکه @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🌹
🕊هدیه هر شب نثار روح پاک و مطهر و ۵ شاخه گل🌹صلوات @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🌺🍃
بسم الله
صبح و روزتون بخیر🌹
🌱 وَإِذۡ أَخَذۡنَا مِيثَٰقَ بَنِيٓ إِسۡرَٰٓءِيلَ لَا تَعۡبُدُونَ إِلَّا ٱللَّهَ وَبِٱلۡوَٰلِدَيۡنِ إِحۡسَانٗا وَذِي ٱلۡقُرۡبَىٰ وَٱلۡيَتَٰمَىٰ وَٱلۡمَسَٰكِينِ وَقُولُواْ لِلنَّاسِ حُسۡنٗا وَأَقِيمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتُواْ ٱلزَّكَوٰةَ ثُمَّ تَوَلَّيۡتُمۡ إِلَّا قَلِيلٗا مِّنكُمۡ وَأَنتُم مُّعۡرِضُونَ و [به یاد آورید] هنگامی که از بنی‌اسرائیل پیمان گرفتیم که: «جز الله یگانه را عبادت نکنید و به پدر و مادر و نزدیکان و یتیمان و بینوایان نیکی کنید و به مردم [سخن] نیک بگویید و نماز برپا دارید و زکات بپردازید»؛ ولی همۀ شما ـ جز عدۀ کمی ـ پشت کردید و رویگردان شدید. 🍇سوره البقرة، آیه ۸۳ 🎁هدیه به @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🌹🍃
❤️🍃 هادی، دانشجوی رشته فنی حرفه ای دانشگاه تربیت معلم رشت و متولد 1341 بود، در سن 21 سالگی در دوم آبان سال 62 در منطقه پنجوین عراق، عملیات والفجر 4 به شهادت رسید. مدتی از دوران تحصیلش در دانشگاه می گذشت که خبر شهادت تعدادی از دوستان و بستگان را به او رساندند، همان دوستانی که دوران آموزشی را در پادگان منجیل با هم پشت سر گذاشته بودند. هادی دیگر توان خود را از کف داد و نمی توانست با شنیدن خبر شهادت دوستانش در دانشگاه بماند، تصمیم گرفت در راهی که مدت ها پیش انتخاب کرده بود، پا بگذارد؛ زیرا به لحاظ ادامه تحصیل نتوانسته بود به آن عمل کند. هادی درس و دانشگاه خود را رها کرد و با رضایت پدر و مادر عازم جبهه های نبرد حق علیه باطل شد. مدتی از حضورش در جبهه ها می گذشت و هر از گاهی توسط نامه از احوالش باخبر می شدیم تا آنکه یک روز نامه ای از طرف دانشگاه به منزل رسید... پس از مطالعه نامه متوجه شدیم که دانشگاه از رفتن هادی به جبهه هیچ اطلاعی نداشت و غیبت او را غیرموجه تلقی کرده بود. با ارسال نامه باید هرچه سریعتر وضعیت درس و دانشگاه هادی برای ادامه تحصیل  مشخص می شد. پس از مشاهده و پیگیری نامه تصمیم گرفتیم تا برای هادی نامه ای نوشته و او را از وضعیت دانشگاه به وجود آمده آگاه کنیم. مدت چهار روز از ارسال نامه می گذشت که خبر رسید هادی با سربلندی در جبهه به درجه رفیع شهادت نائل شده و به آرزوی دیرینه اش رسیده است.... را باید به امثال این شهدا نیز تبریک گفت... به روایت مادرجانش/خبرگزاری دانشجو @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🌹🍃
◼️ دکتر علی‌اصغر زارعی دار فانی را وداع گفت ♦️دکتر علی‌اصغر زارعی نماینده ادوار مجلس شورای اسلامی و مشاور رئیس جمهور در دولت نهم امروز دار فانی را وداع گفت. ♦️این جانباز و رزمنده دوران دفاع مقدس، مسئولیت‌هایی چون فرماندهی ستاد جنگ الکترونیک سپاه پاسداران، ریاست دانشکده فنی دانشگاه امام حسین(علیه السلام) و جانشینی سازمان پدافند غیرعامل را نیز در کارنامه خود داشت. ♦️اشک‌های دکتر زارعی پس از تصویب بیست‌دقیقه‌ای برجام در مجلس از خاطرات سیاسی ماندگار سال‌های اخیر بود. روحش شاد برای عمل مغز مدت طولانی بیمارستان بود بدلیل ترکش های متعدد در جمجمه نمی توانستند عمل کنند بالاخره عمل انجام شد. با وضعیت نامناسب به منزل آوردند که در روزهای پایانی کنار خانواده اش باشد. ترکش های دوران دفاع مقدس این شهید عزیز را به هم‌رزمان شهیدش پیوند زد. روحش شاد و یادش گرامی باد. @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🌹🍃
آیت الله مجتهدی در ڪربلا داش مشتی ها امام حسین را یاری ڪردند . علیہ السلام ها استخاره زدند ، بد آمد . 💐سالروز شهادت حرّ انقلاب اسلامی 🌺14صلوات هدیه به روح این شهید بزرگوا🌺 @aks_jebhe 🌱 @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🌹🍃