eitaa logo
به یاد شهید محسن حججی
857 دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
1.5هزار ویدیو
39 فایل
آرزویم، آرزوی زینب است جان ناچیزم، فدای زینب است... شهادت، شهادت، شهادت آرزومه... به یاد شهیدان سردار حاج قاسم سلیمانی، دانشمند هسته ای محسن فخری زاده، محسن حججی، نوید صفری، صادق عدالت اکبری، حامد سلطانی تاریخ تاسیس: ۱۳۹۷.۰۱.۲۹
مشاهده در ایتا
دانلود
هیئت عاشوراییان یادتون هستم
402.9K
۲۱ مرداد۱۴۰۰ مسجد سپهسالاران حسین، نارمک، خ فرجام، خ برادران شهید باقری/هیئت عاشوراییان
🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷
سلام روز و روزگارتون شهدایی🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞|نماهنگ بسیار زیبا ویژه محرم ⚜نِعمَ الاَمیر⚜ 🏴هدیه به ساحت مقدس حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام و شهدای کربلا 🌀کاری از: 💠گروه تواشیح بین المللی تسنیم💠 ⭕️با حضور: 🔅نوجوانان و نوگلان حسینی 📺مشاهده و دریافت اثر با کیفیت بالا: 🖥 aparat.com/v/2VLCu/ 🌐آیدی عضویت در کانال ایتا و تلگرام: 📲 @tasnim_esf
🌷🌿🌷🌿🌷🌿 🌿🌷🌿 🌷🌿 🌿 شهیدی که یک روستا را به نام خود زد 🍃دردهای جلال زیاد است. آنقدر که هنگام خواب هذیان می‌گوید. آمنه همسر شهید می‌گوید: «یکبار آنقدر حرف زد فکر کردم نکند تلفن حرف می‌زند. دیدم خواب است. توی خواب دخترش را صدا می‌زند و می‌گوید: ساریه زهرا بیا بابا بهت شکلات بده! 😓درد امان جلال را بریده بود اما باز بقیه را دلداری می‌داد. شنیده‌ بود یکی از دوستانش در بیمارستان بی‌قراری می‌کند. زنگ میزند و می‌گوید: مرد گنده خجالت نمی کشی جلوی پدرو مادرت گریه می‌کنی؟ حالا خوب است شکر خدا فردا مرخص می‌شوی. @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷
هیئت عاشوراییان یادتون هستم
621.5K
۲۲ مرداد۱۴۰۰ مسجد سپهسالاران حسین، نارمک، خ فرجام، خ برادران شهید باقری/هیئت عاشوراییان
865.5K
۲۲ مرداد۱۴۰۰ مسجد سپهسالاران حسین، نارمک، خ فرجام، خ برادران شهید باقری/هیئت عاشوراییان
هدایت شده از آقا مهدی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️دعـای فرج با همراهی شهدا ✨ بِسْمِ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﺍﻟﺮَّﺣْﻤَﻦِ ﺍﻟﺮَّﺣِﻴﻢ ✨ اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ، وَبَرِحَ الْخَفاء،ُ وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى وَ عَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَب،ُ يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ، يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ، اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيانِ، وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ ، يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ، الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل يا اَرْحَمَ الرّاحِمين بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرين. 🎞
🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷
سلام روز و روزگارتون شهدایی🌷🕊
🌿من دارم می‌روم و این را به‌یقین می‌دانم که شهید خواهم شد و از شما می‌خواهم وقتی‌که جنازه‌ام را آوردند به یاد مظلومیت اباعبدالله الحسین (ع) و فرزندانش بیافتید و تا می‌توانید گریه کنید تا شاید آقایم (ع) به خاطر گریه و زاری‌های شما، من را مورد لطف و شفاعت خویش قرار دهد. /نوید شاهد @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🌹🍃
‍ ▪️کفن را باز نکردند. ریحانه پرسید «اگر دوست باباست پس چرا عکس بابا مهدیِ من روی اونه؟» آرام در گوشش گفتم «ریحانه جان اگر راستش را بگویم من را می‌بخشی؟ این پیکر بابامهدی است.» یکهو دلش ترکید و داد ‌زد «نه، این بابای منه؟ این بابا مهدی منه؟ این بابا مهدی خوب منه؟» برادرم خواست بغلش کند و ببرد. سفت تابوت را چسبیده بود و جدا نمی‌شد. از صدای گریه‌های ریحانه مردم به هق هق افتادند. دوباره در گوشش گفتم «ریحانه جان یک کار برای من می‌کنی؟» با همان حال گریه گفت «چه کار؟» بوسیدمش و گفتم «پاهای بابا را ببوس.» پرسید «چرا خودت نمی‎بوسی؟» گفتم «همه دارند نگاهمان می‎کنند. فیلم می‎گیرند. خجالت می‎کشم.» گفت «من هم نمی‎بوسم.» گفتم «باشه. اگر دوست نداری نکن ولی اگر خواستی یکی هم از طرف من ببوس.» یک نگاهی توی صورتم کرد. انگار دلش سوخته باشد. خم شد و پاهای مهدی را بوسید. سرش را بلند کرد و دوباره بوسید. آمد توی بغلم و گفت «مامان از طرف تو هم بوسیدم. حالا چرا پاهایش؟» گفتم «چون آن پاها همیشه خسته بود. همیشه درد می‌کرد. چون برای دفاع از حرم حضرت زینب(س)و حضرت رقیه(س) قدم برمی‌داشت.» یکهو ساکت شد و شروع کرد به لرزیدن. بدنش یخ یخ بود. احساس کردم ریحانه دارد جان می‌دهد. به برادرم التماس کردم ببردش. گفتم اگر سر بابایش را بخواهد من چه کار کنم؟ اگر بخواهد صورت بابا مهدی را ببیند چه طور نشانش بدهیم؟ اگر می‌دید طاقت می‎آورد؟ نه، به خدا که بچه‌ام دق می‌کرد. همه حواسم به ریحانه بود و از مهرانه غافل بودم. https://eitaa.com/sardaredeLhaman
هیئت عاشوراییان یادتون هستم
با اسب به روی بدنش افتادند با کینه ی بابا حسنش افتادند آنقدر عسل گفت که در آخر کار با نیزه به جانِ دهنش افتادند شاعر: فرزاد نظافتی ✉️
هدایت شده از آقا مهدی
یتیم بودی و اینها نوازشت کــردند به زودی این خبرت را به مجتبی ببرم
🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷
سلام روز و روزگارتون شهدایی🌷🕊
🌱 کتاب مفاتیح الحیات که چاپ شد، راه افتاد بین مساجد. ماه رمضان همان روز اول شصت تا فروخته بود. می رفت مخ امام جماعت را می زد که اجازه بدهد بین دو نماز کتاب معرفی کند. با بچه ها در پوشش های مطالعاتی غوغا کردند. در شهر نجف آباد چهار هزار نسخه کتاب من زنده ام فروختند. خانمش هم آمده بود کمکش. برشی از کتاب من زنده ام را به حالت تئاتر اجرا می کردند در مدارس خیلی خوششان می آمد. این قدر فروختند که می گفتم: "بسه بابا! الان همه شهر شده من زنده ام!" تا جایی که خانم معصومه آباد نویسنده این کتاب را دعوت کردیم موسسه. 🌿 سربلند📚 @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🌹🍃
‏داداش تا من یه استوری میزنم که مردم هیئت نرن تو هم لطف کن بپیچ جاده فرعی که زودتر برسیم به شمال... حاجی گرینوف📝 🏴 ✉️ @tanhamasirmedia🌿 @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🌹🍃
نجف اشرف/امروز یکشنبه ۶ محرم و ۲۴ مرداد۱۴۰۰ دایی یکی از اعضا نائب الزیاره بودند. قبول باشه ازشون🌷 ✉️ @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🌹🍃
💌دعوت نامه شهید💌 🏴مراسم تشییع مدافع حرم 🔹دوشنبه ۲۵ مردادماه، ساعت ۱۷:۳۰ محل تشییع : از اسلام آباد، منطقه ۴، مسجد پنج تن آل عبا به سمت منطقه ۵، ابتدای خیابان مجاهد @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🌹🍃
1474851496.mp3
16.02M
روضه | عمو حسین منم از نسل شاه خیبر شکن 🎤با مداحی: حاج ابوذر بیوکافی 🏴 ششم محرم/ روز (ع) @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷
سلام روز و روزگارتون شهدایی🌷🕊
من که با رزق تو از کودی ام پیر شدم بی سبب نیست که اینگونه نمک گیر شدم... @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🌹🍃
🌷🌿🌷🌿🌷🌿 🌿🌷🌿 🌷🌿 🌿 شهیدی که یک روستا را به نام خود زد 😓درد جلال زیاد است؛ عفونت تیر و ترکش‌هایی که به بدنش خورده او را ۴۰ روز است در بیمارستان نگه‌داشته. آنقدر درد می‌کشد که دستانش را بسته‌اند. اما باز از شیشه برای دوستانش زبان دراز می‌کند. یکی از پرستارها می‌گوید برای رفع عفونت به‌جان زخم‌هایش می‌افتند. دم نمی‌زند. 😔پرستارها گریه‌شان می‌گیرد. عفونت تمام بدن جلال را گرفته اما باز می‌گوید خوب می‌شوم. جلال خوب می‌شود. خوب خوب. آن‌قدر خوب که بالاخره شهید می‌شود. 🌷فاطمه خواهر شهید می‌گوید: «بچه‌ها رفتن پدرشان را می‌فهمند. ساریه‌زهرا روز تشییع، پیکر پدرش را که دید دست تکان داد. الان که عکسهایش را می‌بیند ناراحت می‌شود. آنها خوب درک می‌کنند که چه اتفاقی افتاده.» @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷