eitaa logo
به یاد شهید محسن حججی
863 دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
1.7هزار ویدیو
41 فایل
آرزویم، آرزوی زینب است جان ناچیزم، فدای زینب است... شهادت، شهادت، شهادت آرزومه... به یاد شهیدان سردار حاج قاسم سلیمانی، دانشمند هسته ای محسن فخری زاده،محسن حججی،نوید صفری،صادق عدالت اکبری،حامد سلطانی تاریخ تاسیس: 1396/05/29
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺 🕊🌺 🌺 🕊 🎓 دکتر مجید شهریاری در سال ۴۵ و در زنجان متولد شد. آقا مجید متاهل و دارای دو فرزند به نام های محسن و زهرا بودند. همسر ایشان شهید زنده خانم بهجت قاسمی عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی است. 🎒 مجید تحصیلات ابتدایی و دبیرستان را در زنجان، دوره کارشناسی را در رشته مهندسی الکترونیک در دانشگاه صنعتی امیر کبیر از سال ۶۳ تا سال ۶۸ گذارند. ✅ دوره کارشناسی ارشد را در رشته مهندسی هسته ای در دانشگاه صنعتی شریف از سال ۶۹ تا سال ۷۱ و دوره دکتری در رشته مهندسی هسته ای را در دانشگاه امیر کبیر از سال ۷۲ تا ۷۷ گذارنده بود. ☺️ بدین ترتیب ایشان تمام تحصیلات خود را در کشور جمهوری اسلامی ایران گذرانده اند. @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🍃🌹 🌐 برداشت از وبلاگ شهید عزیز 🔻قسمت اول🔺 🌺 🕊🌺 🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺
🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺 🕊🌺 🌺 🕊 ⏰ زمانی وارد دانشگاه صنعتی اميركبير شدم كه به تازگی دوره كارشناسی خود را به اتمام رسانده بودم و هنوز شهيد شهرياری را نمی‌شناختم. چند سالی را در دانشگاه صنعتی اميركبير حضور داشتم و بالاخره در مقطع كارشناسی ارشد در رشته مهندسی هسته‌ای از دانشگاه صنعتی شريف قبول شدم و در اين دانشگاه بود كه با شهيد شهرياری آشنا شدم. 🌺 شهيد شهرياری دانشجوی نمونه و به قولی تاپ دانشكده مهندسی هسته‌ای دانشگاه صنعتی شريف بود. شهيد شهرياری را در ابتدا در ترم اول تحصيل خود ديدم و هميشه وی در سايت دانشگاه حضور داشت و به قولی مرجع دانشگاه و دانشجويان بود. ❤️ همسرم فردی آرام و ساكت بود و دائماً با دانشجويان در مباحث علمی به بحث می‌پرداخت و اساتيد دانشگاه صنعتی شريف بسيار او را دوست داشتند. در ترم دوم تحصيلی خود كرسی درسی برپا داشت تا در اين كلاس بيشتر با شهيد شهرياری آشنا شدم. @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein : همسر شهید 🍃🌹 🌐 برداشت از وبلاگ شهید عزیز 🔻قسمت دوم🔺 🌺 🕊🌺 🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺
🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺 🕊🌺 🌺 🕊 💞 مراسم ازدواج من و شهيد شهرياری در سلف‌ سرويس اساتيد دانشگاه صنعتی اميركبير برگزار شد كه به نظرم اكنون اين محل به يك محل اداری تبديل شده است. 😊 و به ياد دارم كه پس از آن با لباس عروس به خوابگاه رفتيم و زندگی بی تكلف خود را آغاز كرديم. 🌹 شهيد شهرياری از نظر رفتاری بسيار نمونه بود و فردی بسيار متشرع بود. 💠 در كلاسِ درس سن و سال من از بقيه دانشجويان بيشتر بود و در آن حين كارمند دانشگاه صنعتی اميركبير هم بودم و دانشجويان جوانتر از متشرع بودن شهيد شهرياری بسيار تعريف و تمجيد می كردند و اين امر باعث می‌شد تا او را بيشتر بشناسم. @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🍃🌹 🌐 برداشت از وبلاگ شهید عزیز 🔻قسمت سوم🔺 🌺 🕊🌺 🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺
🍂🕊🍂🕊🍂🕊🍂 🕊🍂 🍂 🕊 ✅ پس از ازدواج با شهيد شهرياری عمق رفتار نمونه و متشرع بودنش را در زندگی شخصی خودمان ديدم. ✨ و نماز شب‌ خواندن همسرم را ديدم. در شب اول ازدواج‌مان سجاده نماز شب شهيد شهرياری پهن بود. 🌷 شهيد شهرياری بسيار مبادی اخلاق بود و ادب،‌ نگاه، صحبت، رفتار و تقدم سلامش هميشه زبانزد بود. 📆 در زمانی كه قرار بود تِز خود را ارائه دهم تا ساعت ۲۲ يا ۲۳ در خارج از منزل حضور داشتم و او در اين برهه فعاليت‌های منزل نيز كمك می‌كرد.   @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein : همسر شهید 🍃🌹 🌐 برداشت از وبلاگ شهید عزیز 🔻قسمت چهارم🔺 🍂 🕊🍂 🍂🕊🍂🕊🍂🕊🍂
🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺 🕊🌺 🌺 🕊 ‌ 😊 يادم هست برای انجام كاری به كرج رفته بودم با شهيد شهرياری تماس گرفتم و بهش گفتم برای فرزندانمان غذا درست كن كه مجید بدون ريختن روغن و نمك برای فرزندان نيمرو درست كرده بود. 📆 سالهايی كه با شهيد شهرياری زندگی كردم بسيار مرا رعايت می‌كرد و به جرأت می‌توانم بگويم لقمه غير حلالی وارد زندگيی ما نشد. 🌹 شهيد شهرياری بارها تا ساعت يك تا دو نيمه‌شب در خارج از منزل بود و هنگامی كه از او می‌پرسيدم كجا بودی؟ می‌گفت : تِز درسی يكی از دوستان به مشكلی برخورده بود و در سايت كامپيوتری دانشگاه برای رفع اين مشكل حضور داشتم. ☺️ شهيد شهرياری به دانشجويان خود بسيار كمك می‌كرد و وقت می‌گذاشت كه در اين خصوص به او می‌گفتم وقت خودم را حلالت می‌كنم اما بايد برای فرزندانمان وقت صرف كنيم. @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🍃🌹 🌐 برداشت از وبلاگ شهید عزیز 🔻قسمت پنجم🔺 🌺 🕊🌺 🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺
🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺 🕊🌺 🌺 🕊 ‌ 🌹 همسرم در انجام واجبات و ترك محرمات نيز به اندازه‌ جديت در مسائل علمی جدی بود. ✨ شهيد شهرياری حتی در برخی عروسی‌ها حضور پيدا نمی‌كرد و با كسی هم تعارف نداشت. می‌گفت : 🔴 وقتی قرار است حلالی حرام شود در آن محل حضور پيدا نمی كنم. ☺️ شهيد شهرياری مطالعه تفسير قرآن را هرگز رها نمی‌كرد و تفسير آيت‌الله جوادی آملی را به صورت كتاب و نرم‌افزار هميشه همراه خود داشت. ✅ در خانه بخش‌هايی از تفسير قرآن را به من و فرزندان بيان می كرد و همچنين ارادت خاصی به حافظ داشت. 😔 شهيد شهرياری شعرهای حافظ را می‌خواند و آرام‌آرام اشك می‌ريخت. برخی اوقات روبروی من می‌نشست و شعر می‌خواند و نمی‌دانم در اين اشعار چه می ديد كه اشك می‌ريخت. @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🍃🌹 🌐 برداشت از وبلاگ شهید عزیز 🔻قسمت ششم🔺 🌺 🕊🌺 🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺
🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺 🕊🌺 🌺 🕊 ‌ 💠 به نظرم اين قانون الهی بود كه همسرم شهيد شود و واقعاً لياقتش شهادت بود. و به اين دليل است كه خداوند صبر عظيمی به من داده است. 🌹 آيت‌الله جوادی آملی در مراسم چهلم همسرم در اطلاعيه‌ای اعلام داشتند "همسر و خانواده شهيد شهرياری مطمئن باشند كه او در روح و ريحان است. اگر با دو دست پر به بارگاه الهی راه يافت، نه تنها مشكل خودش را حل می‌‌كند بلكه مشكل ديگران را هم برطرف می كند و از ديگران شفاعت خواهد كرد."   ✅ آيت‌الله جوادی آملی شخصيت كمی نيست و طی چند سال اخير با ايشان حشر و نشر داشتيم و به صورت خانوادگی خدمت ايشان می‌رسيديم. @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🍃🌹 🌐 برداشت از وبلاگ شهید عزیز 🔻قسمت هفتم🔺 🌺 🕊🌺 🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺
🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺 🕊🌺 🌺 🕊 ‌ 🎓 دکتر برایمان تعریف کرده بود که کلاس اول یا دوم دبستان که بوده، موقع املا نوشتن یکی از همکلاسی ها از روی دست دکتر تقلب می کرده. 🌹 دکتر می گفت لجم در می آمد که چرا کسی که درسش که درسش خوب نیست نمره اش اندازه من شود؟ گفت : 😅 عمدا بعضی کلمات را غلط نوشتم تا او هم غلط بنویسد. خودم هم که قبل از اینکه دفترم را به معلم بدهم، سریع غلط ها را پاک كردم. 🌐 yjc.ir @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein : شاگرد شهید 🍃🌹 🔻قسمت هشتم🔺 🌺 🕊🌺 🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺
🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺 🕊🌺 🌺 🕊 ‌ 🎓 دکتر می گفت معلم های دوره دبیرستان که پدرم را می دیدند به پدرم می گفتند این خیلی درسش خوبه. اِن شاءالله استاد میشه. 🌺 پدر هم جواب می داد که مجید! 😶 عمراً استاد دانشگاه بشه! اینقدر شیطونه که نمیشه. 🌐 yjc.ir @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein : شاگرد شهید 🍃🌹 🔻قسمت نهم🔺 🌺 🕊🌺 🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺
🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺 🕊🌺 🌺 🕊 ‌ 💠 در مقطعی برای امرار معاش برای دانش آموزان دبیرستانی تدریس خصوصی داشت، اما رها کرد. گفتم : چرا رها کردی؟ گفت : 😒 بعضی خانواده ها آداب شرعی را رعایت نمی کنند. ✅ بعد خاطره ای تعریف کرد. گفت : آخرین روزی که برای تدریس رفتم مادر نوجوانی که به او درس می دادم بد بود. مدتی پشت در ایستادم تا خودش را بپوشاند، اما بی تفاوت بود. گفتم لااقل یک چادر بیاورید، من خودم را بپوشانم! از همان جا برگشتم. 🌐 yjc.ir @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein : دوست دوران دانشجویی 🍃🌹 🔻قسمت دهم🔺 🌺 🕊🌺 🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺
🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺 🕊🌺 🌺 🕊 ‌ 😊 رفتار دکتر به گونه‌ای بود که آدم‌ها را به مسائلی راغب می‌کرد. 🌷 خیلی از دختران دانشجو که هنگام ورود به دانشگاه با مانتو بودند بعد از یکی دو سال که با ایشان یا دکتر عباسی آشنا می‌شدند می‌شدند. 🌐 yjc.ir @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein : شاگرد شهید 🍃🌹 🔻قسمت یازدهم🔺 🌺 🕊🌺 🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺
🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺 🕊🌺 🌺 🕊 ‌ 💫 عادت به ترتیل داشت. انصافاً صدای قشنگی داشت. یکی از دوستان صوت ترتیلش را ضبط کرده، الآن در موبایل دخترم هست. ☺️ به سبک استاد پرهیزگار می‌خواند. با حافظ عجین بود. از خواندن دیوان حافظ لذت می‌برد. وقتی حافظ می‌خواند، اشک روی گونه‌هایش روان بود. ✅ بعضی وقت‌ها دلش می‌خواست خانمش را هم شریک کند. می‌آمد آشپزخانه، میگفت عزیز؛ ببین چه گفته، شروع می‌کرد به خواندن من هم ظرف می‌شستم. طوری رفتار می‌کردم که یعنی گوشم با تو است. 🍲 قابلمه را زمین گذاشتم و نشستم؛ گفتم بخوان. این یک بیتش را دوباره بخوان. می‌خواستم به او نشان دهم که من هم در این حال هستم. خیلی با توجه به او گوش دادم. 😉 شاید احساس می‌کرد که من هم یک ذره می‌فهمم. خوشحال می‌شد. 💕 همیشه به خدا می‌گفتم چه شد که مجید را سر راه من قرار دادی. 💕 🌐 yjc.ir @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein : همسر شهید 🍃🌹 🔻قسمت یازدهم🔺 🌺 🕊🌺 🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺