🎓📚🎓📚🎓📚
📚🎓
🎓
#شاگردان_شهدا
🎓 دکتر خودش تعریف کرد که معلم دوره دبستانمان، برای بچه های کلاس چهارم مسئله ای طرح کرد که نتوانستند حل کنند.
😊 معلم به آنها گفت اگر نتوانید این مسئله را حل کنید، از کلاس پایین یک نفر را می آورم تا حل کند.
❗️ بچه ها حل نکردند و معلم من را برد تا مسئله آنها را حل کنم.
😅 خیلی ریز اندام بودم و بر عکس من، آن پسری که قرار بود مسئله را حل کند، هیکل درشتی داشت.
🌺 معلم من را روی دوشش گذاشت تا دستم به تخته برسد و بتوانم مسئله را حل کنم.
در حالی که مسئله را حل می کردم به این فکر می کردم بعد از کلاس با آن پسر درشت هیکل چه کنم؟ 😯
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
🍃🌺 #شهید_مجید_شهریاری
🎓 #شهید_هسته_ای
😔 #شهید_ترور
🎓 #شهید_علم
🌹 مزار : امام زاده سید صالح ابن موسی کاظم، برادر عزیز امام رضاجان، تجریش - تهران
🌐 برداشت از وبسایت باشگاه خبرنگاران جوان
🎓
📚🎓
🎓📚🎓📚🎓📚
🕊 #ساکن_روح_و_ریحان ، همراه با #شهید_هسته_ای #شهید_علم #بسیجی #شهید_مجید_شهریاری، اهل زنجان؛ ساکن تهران
شهیدی که به تعبیر عالم جلیل القدر، آیت الله جوادی آملی، ساکن روح و ریحان است...
💠 خلاصه ای از زندگی شهید در کانال به یاد #شهید_محسن_حججی
eitaa.com/shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
📆 از دوشنبه ۹۷/۰۸/۲۱
✅ اطلاع رسانی کنید...
🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺
🕊🌺
🌺
🕊 #ساکن_روح_و_ریحان
🎓 دکتر مجید شهریاری در سال ۴۵ و در زنجان متولد شد.
آقا مجید متاهل و دارای دو فرزند به نام های محسن و زهرا بودند. همسر ایشان شهید زنده خانم بهجت قاسمی عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی است.
🎒 مجید تحصیلات ابتدایی و دبیرستان را در زنجان، دوره کارشناسی را در رشته مهندسی الکترونیک در دانشگاه صنعتی امیر کبیر از سال ۶۳ تا سال ۶۸ گذارند.
✅ دوره کارشناسی ارشد را در رشته مهندسی هسته ای در دانشگاه صنعتی شریف از سال ۶۹ تا سال ۷۱ و دوره دکتری در رشته مهندسی هسته ای را در دانشگاه امیر کبیر از سال ۷۲ تا ۷۷ گذارنده بود.
☺️ بدین ترتیب ایشان تمام تحصیلات خود را در کشور جمهوری اسلامی ایران گذرانده اند.
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
🍃🌹 #شهید_مجید_شهریاری
✊ #شهید_هسته_ای
🌐 برداشت از وبلاگ شهید عزیز
🔻قسمت اول🔺
🌺
🕊🌺
🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺
🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺
🕊🌺
🌺
🕊 #ساکن_روح_و_ریحان
⏰ زمانی وارد دانشگاه صنعتی اميركبير شدم كه به تازگی دوره كارشناسی خود را به اتمام رسانده بودم و هنوز شهيد شهرياری را نمیشناختم.
چند سالی را در دانشگاه صنعتی اميركبير حضور داشتم و بالاخره در مقطع كارشناسی ارشد در رشته مهندسی هستهای از دانشگاه صنعتی شريف قبول شدم و در اين دانشگاه بود كه با شهيد شهرياری آشنا شدم.
🌺 شهيد شهرياری دانشجوی نمونه و به قولی تاپ دانشكده مهندسی هستهای دانشگاه صنعتی شريف بود. شهيد شهرياری را در ابتدا در ترم اول تحصيل خود ديدم و هميشه وی در سايت دانشگاه حضور داشت و به قولی مرجع دانشگاه و دانشجويان بود.
❤️ همسرم فردی آرام و ساكت بود و دائماً با دانشجويان در مباحث علمی به بحث میپرداخت و اساتيد دانشگاه صنعتی شريف بسيار او را دوست داشتند. در ترم دوم تحصيلی خود كرسی درسی برپا داشت تا در اين كلاس بيشتر با شهيد شهرياری آشنا شدم.
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
✍ #راوی : همسر شهید
🍃🌹 #شهید_مجید_شهریاری
✊ #شهید_هسته_ای
🌐 برداشت از وبلاگ شهید عزیز
🔻قسمت دوم🔺
🌺
🕊🌺
🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺
🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺
🕊🌺
🌺
🕊 #ساکن_روح_و_ریحان
💞 مراسم ازدواج من و شهيد شهرياری در سلف سرويس اساتيد دانشگاه صنعتی اميركبير برگزار شد كه به نظرم اكنون اين محل به يك محل اداری تبديل شده است.
😊 و به ياد دارم كه پس از آن با لباس عروس به خوابگاه رفتيم و زندگی بی تكلف خود را آغاز كرديم.
🌹 شهيد شهرياری از نظر رفتاری بسيار نمونه بود و فردی بسيار متشرع بود.
💠 در كلاسِ درس سن و سال من از بقيه دانشجويان بيشتر بود و در آن حين كارمند دانشگاه صنعتی اميركبير هم بودم و دانشجويان جوانتر از متشرع بودن شهيد شهرياری بسيار تعريف و تمجيد می كردند و اين امر باعث میشد تا او را بيشتر بشناسم.
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
🍃🌹 #شهید_مجید_شهریاری
✊ #شهید_هسته_ای
🌐 برداشت از وبلاگ شهید عزیز
🔻قسمت سوم🔺
🌺
🕊🌺
🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺
🍂🕊🍂🕊🍂🕊🍂
🕊🍂
🍂
🕊 #ساکن_روح_و_ریحان
✅ پس از ازدواج با شهيد شهرياری عمق رفتار نمونه و متشرع بودنش را در زندگی شخصی خودمان ديدم.
✨ و نماز شب خواندن همسرم را ديدم. در شب اول ازدواجمان سجاده نماز شب شهيد شهرياری پهن بود.
🌷 شهيد شهرياری بسيار مبادی اخلاق بود و ادب، نگاه، صحبت، رفتار و تقدم سلامش هميشه زبانزد بود.
📆 در زمانی كه قرار بود تِز خود را ارائه دهم تا ساعت ۲۲ يا ۲۳ در خارج از منزل حضور داشتم و او در اين برهه فعاليتهای منزل نيز كمك میكرد.
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
✍ #راوی : همسر شهید
🍃🌹 #شهید_مجید_شهریاری
✊ #شهید_هسته_ای
🌐 برداشت از وبلاگ شهید عزیز
🔻قسمت چهارم🔺
🍂
🕊🍂
🍂🕊🍂🕊🍂🕊🍂
🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺
🕊🌺
🌺
🕊 #ساکن_روح_و_ریحان
😊 يادم هست برای انجام كاری به كرج رفته بودم با شهيد شهرياری تماس گرفتم و بهش گفتم برای فرزندانمان غذا درست كن كه مجید بدون ريختن روغن و نمك برای فرزندان نيمرو درست كرده بود.
📆 سالهايی كه با شهيد شهرياری زندگی كردم بسيار مرا رعايت میكرد و به جرأت میتوانم بگويم لقمه غير حلالی وارد زندگيی ما نشد.
🌹 شهيد شهرياری بارها تا ساعت يك تا دو نيمهشب در خارج از منزل بود و هنگامی كه از او میپرسيدم كجا بودی؟ میگفت :
تِز درسی يكی از دوستان به مشكلی برخورده بود و در سايت كامپيوتری دانشگاه برای رفع اين مشكل حضور داشتم.
☺️ شهيد شهرياری به دانشجويان خود بسيار كمك میكرد و وقت میگذاشت كه در اين خصوص به او میگفتم وقت خودم را حلالت میكنم اما بايد برای فرزندانمان وقت صرف كنيم.
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
🍃🌹 #شهید_مجید_شهریاری
✊ #شهید_هسته_ای
🌐 برداشت از وبلاگ شهید عزیز
🔻قسمت پنجم🔺
🌺
🕊🌺
🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺
🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺
🕊🌺
🌺
🕊 #ساکن_روح_و_ریحان
🌹 همسرم در انجام واجبات و ترك محرمات نيز به اندازه جديت در مسائل علمی جدی بود.
✨ شهيد شهرياری حتی در برخی عروسیها حضور پيدا نمیكرد و با كسی هم تعارف نداشت. میگفت :
🔴 وقتی قرار است حلالی حرام شود در آن محل حضور پيدا نمی كنم.
☺️ شهيد شهرياری مطالعه تفسير قرآن را هرگز رها نمیكرد و تفسير آيتالله جوادی آملی را به صورت كتاب و نرمافزار هميشه همراه خود داشت.
✅ در خانه بخشهايی از تفسير قرآن را به من و فرزندان بيان می كرد و همچنين ارادت خاصی به حافظ داشت.
😔 شهيد شهرياری شعرهای حافظ را میخواند و آرامآرام اشك میريخت. برخی اوقات روبروی من مینشست و شعر میخواند و نمیدانم در اين اشعار چه می ديد كه اشك میريخت.
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
🍃🌹 #شهید_مجید_شهریاری
✊ #شهید_هسته_ای
🌐 برداشت از وبلاگ شهید عزیز
🔻قسمت ششم🔺
🌺
🕊🌺
🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺
🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺
🕊🌺
🌺
🕊 #ساکن_روح_و_ریحان
💠 به نظرم اين قانون الهی بود كه همسرم شهيد شود و واقعاً لياقتش شهادت بود. و به اين دليل است كه خداوند صبر عظيمی به من داده است.
🌹 آيتالله جوادی آملی در مراسم چهلم همسرم در اطلاعيهای اعلام داشتند
"همسر و خانواده شهيد شهرياری مطمئن باشند كه او در روح و ريحان است. اگر با دو دست پر به بارگاه الهی راه يافت، نه تنها مشكل خودش را حل میكند بلكه مشكل ديگران را هم برطرف می كند و از ديگران شفاعت خواهد كرد."
✅ آيتالله جوادی آملی شخصيت كمی نيست و طی چند سال اخير با ايشان حشر و نشر داشتيم و به صورت خانوادگی خدمت ايشان میرسيديم.
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
🍃🌹 #شهید_مجید_شهریاری
✊ #شهید_هسته_ای
🌐 برداشت از وبلاگ شهید عزیز
🔻قسمت هفتم🔺
🌺
🕊🌺
🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺
🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺
🕊🌺
🌺
🕊 #ساکن_روح_و_ریحان
🎓 دکتر برایمان تعریف کرده بود که کلاس اول یا دوم دبستان که بوده، موقع املا نوشتن یکی از همکلاسی ها از روی دست دکتر تقلب می کرده.
🌹 دکتر می گفت لجم در می آمد که چرا کسی که درسش که درسش خوب نیست نمره اش اندازه من شود؟
گفت :
😅 عمدا بعضی کلمات را غلط نوشتم تا او هم غلط بنویسد. خودم هم که قبل از اینکه دفترم را به معلم بدهم، سریع غلط ها را پاک كردم.
🌐 yjc.ir
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
✍ #راوی : شاگرد شهید
🍃🌹 #شهید_مجید_شهریاری
✊ #شهید_هسته_ای
🔻قسمت هشتم🔺
🌺
🕊🌺
🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺
🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺
🕊🌺
🌺
🕊 #ساکن_روح_و_ریحان
🎓 دکتر می گفت معلم های دوره دبیرستان که پدرم را می دیدند به پدرم می گفتند این خیلی درسش خوبه. اِن شاءالله استاد میشه.
🌺 پدر هم جواب می داد که مجید!
😶 عمراً استاد دانشگاه بشه! اینقدر شیطونه که نمیشه.
🌐 yjc.ir
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
✍ #راوی : شاگرد شهید
🍃🌹 #شهید_مجید_شهریاری
✊ #شهید_هسته_ای
🔻قسمت نهم🔺
🌺
🕊🌺
🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺
🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺
🕊🌺
🌺
🕊 #ساکن_روح_و_ریحان
💠 در مقطعی برای امرار معاش برای دانش آموزان دبیرستانی تدریس خصوصی داشت، اما رها کرد.
گفتم : چرا رها کردی؟
گفت :
😒 بعضی خانواده ها آداب شرعی را رعایت نمی کنند.
✅ بعد خاطره ای تعریف کرد. گفت :
آخرین روزی که برای تدریس رفتم مادر نوجوانی که به او درس می دادم بد #حجاب بود. مدتی پشت در ایستادم تا خودش را بپوشاند، اما بی تفاوت بود.
گفتم لااقل یک چادر بیاورید، من خودم را بپوشانم! از همان جا برگشتم.
🌐 yjc.ir
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
✍ #راوی : دوست دوران دانشجویی
🍃🌹 #شهید_مجید_شهریاری
✊ #شهید_هسته_ای
🔻قسمت دهم🔺
🌺
🕊🌺
🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺
🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺
🕊🌺
🌺
🕊 #ساکن_روح_و_ریحان
😊 رفتار دکتر به گونهای بود که آدمها را به مسائلی راغب میکرد.
🌷 خیلی از دختران دانشجو که هنگام ورود به دانشگاه با مانتو بودند بعد از یکی دو سال که با ایشان یا دکتر عباسی آشنا میشدند #چادری میشدند.
🌐 yjc.ir
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
✍ #راوی : شاگرد شهید
🍃🌹 #شهید_مجید_شهریاری
✊ #شهید_هسته_ای
🔻قسمت یازدهم🔺
🌺
🕊🌺
🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺
🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺
🕊🌺
🌺
🕊 #ساکن_روح_و_ریحان
💫 عادت به ترتیل داشت. انصافاً صدای قشنگی داشت. یکی از دوستان صوت ترتیلش را ضبط کرده، الآن در موبایل دخترم هست.
☺️ به سبک استاد پرهیزگار میخواند. با حافظ عجین بود. از خواندن دیوان حافظ لذت میبرد. وقتی حافظ میخواند، اشک روی گونههایش روان بود.
✅ بعضی وقتها دلش میخواست خانمش را هم شریک کند. میآمد آشپزخانه، میگفت عزیز؛ ببین چه گفته، شروع میکرد به خواندن من هم ظرف میشستم. طوری رفتار میکردم که یعنی گوشم با تو است.
🍲 قابلمه را زمین گذاشتم و نشستم؛ گفتم بخوان. این یک بیتش را دوباره بخوان. میخواستم به او نشان دهم که من هم در این حال هستم. خیلی با توجه به او گوش دادم.
😉 شاید احساس میکرد که من هم یک ذره میفهمم. خوشحال میشد.
💕 همیشه به خدا میگفتم چه شد که مجید را سر راه من قرار دادی. 💕
🌐 yjc.ir
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
✍ #راوی : همسر شهید
🍃🌹 #شهید_مجید_شهریاری
✊ #شهید_هسته_ای
🔻قسمت یازدهم🔺
🌺
🕊🌺
🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺
🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺
🕊🌺
🌺
🕊 #ساکن_روح_و_ریحان
💠 یک مقطعی احساس کردیم بین اساتید تضادها و دستهبندیهایی وجود دارد.
✅ معمولاً چنین گروهبندیهایی در دانشکدههای مختلف وجود دارد؛ اما احساس کردیم این تیپ اساتید را در دانشکده زیاد تحویل نمیگیرند.
🎓 دکتر شهریاری و دوستانش میخواستند دانشکده فیزیک تبدیل به دانشکده مهندسی هستهای شود، اما جبهه مقابلشان در برابر این کار مقاومت میکرد.
☺️ طیف دکتر شهریاری و دوستانش حزباللهی بودند.
👈 طرف مقابلشان هم در ظاهر مذهبی بود؛ اما به راحتی درباره دیگران حرف و تهمت میزدند.
⚠️ اما دکتر شهریاری و دوستانش حتی اجازه نمیدادند سر کلاسهایشان از اختلافات صحبت کنیم. منش و اخلاقشان این بود.
🌐 yjc.ir
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
✍ #راوی : شاگرد شهید
🍃🌹 #شهید_مجید_شهریاری
✊ #شهید_هسته_ای
🔻قسمت دوازدهم🔺
🌺
🕊🌺
🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺
🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺
🕊🌺
🌺
🕊 #ساکن_روح_و_ریحان
📆 سال ۶۴ یا ۶۵ تصمیم گرفتم از جبهه برگردم و بعد از گذراندن چند واحد درسی دوباره برگردم.
🚶 رفتم پیش دکتر، گفتم :
بعضی از درسها پیشنیاز دارد و من نمیتوانم آنها را بخوانم.
بعد گفتم که : خوش به حال شما.
دکتر گفت : خوش به حال ما نه! بلکه خوش به حال شما.
گفتم : چرا؟
گفت که :
شما در جبهه چیزهایی به دست آوردید که ما هرچه درس بخوانیم یا درس بدهیم، نمیتوانیم به آنها برسیم.
💠 ایام جنگ عدهای به سمت شهادت میرفتند؛ اما دکتر خودش زمینه هایی فراهم کرد تا شهادت سراغش بیاید. البته دکتر دو نوبت جبهه رفته بود؛ در عملیات مرصاد هم بود.
🌐 yjc.ir
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
✍ #راوی : دوست دوران دانشجویی شهید
🍃🌹 #شهید_مجید_شهریاری
✊ #شهید_هسته_ای
🔻قسمت سیزدهم🔺
🌺
🕊🌺
🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺
🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺
🕊🌺
🌺
🕊 #ساکن_روح_و_ریحان
📆 در سال ۶۶ و ۶۷ که در خوابگاه بودیم، دوستان عمدتاً در بعضی از دروس پایه مشکل داشتند.
🔷 برنامهای طراحی شد تا آقای شهریاری ریاضی یک و دو را به بچهها آموزش دهد.
✅ بعد از جنگ هم، نهادی در دانشگاهها ایجاد شد که یکی از اهداف آن کمک به افرادی بود که به واسطه حضور در جبهه از درس عقب افتاده بودند.
☺️ دکتر در این زمینه به شدت فعال بود و کلاسهای جمعی یا دو، سه نفری تشکیل میداد.
🌐 yjc.ir
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
✍ #راوی : دوست دوران دانشجویی شهید
🍃🌹 #شهید_مجید_شهریاری
✊ #شهید_هسته_ای
🔻قسمت چهاردهم🔺
🌺
🕊🌺
🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺
🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺
🕊🌺
🌺
🕊 #ساکن_روح_و_ریحان
💫 سه شنبه ها همراه دکتر شهریاری و دیگر دوستان میرفتیم فوتبال.
🍉 یک روز هندوانهای گرفته بود تا بعد از بازی بخوریم.
دم اذان، هوا تاریک شد؛ فوتبال را تمام کردیم.
🏃 همگی دویدیم سر هندوانه و شروع کردیم به خوردن. دکتر شهریاری با همان لباس ورزشی در چمن شروع کرده بود به نماز خواندن؛ بعد آمد سراغ هندوانه!
🌐 yjc.ir
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
✍ #راوی : دوست شهید
🍃🌹 #شهید_مجید_شهریاری
✊ #شهید_هسته_ای
🔻قسمت پانزدهم🔺
🌺
🕊🌺
🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺
🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺
🕊🌺
🌺
🕊 #ساکن_روح_و_ریحان
💫 نسبت به ائمه (ع) خیلی تعصب داشت. حتی در وفات حضرت عبدالعظیم حسنی مشکی (ع) میپوشید. میگفتیم :
😧 دکتر چه اتفاقی افتاده؟
میگفت وفات است.
❤️ شده بود تقویم مذهبی ما. حساس بود در ولادت همه ائمه (ع) شیرینی پخش کنند. اگر نمیکردند ناراحت میشد. میگفت :
😒 مگر امام تنی و ناتنی داریم که برای ولادت امام علی (ع) از دو روز قبل شیرینی میگذارید، ولی برای ولادت امام هادی (ع) یا سایر امامها نمیگذارید.
✅ اگر نگرفته بودند، خودش شیرینی میگرفت و در دانشکده پخش میکرد.
🌐 yjc.ir
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
✍ #راوی : کارمند دانشگاه
🍃🌹 #شهید_مجید_شهریاری
✊ #شهید_هسته_ای
🔻قسمت شانزدهم🔺
🌺
🕊🌺
🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺
🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺
🕊🌺
🌺
🕊 #ساکن_روح_و_ریحان
☺️ درباره دانشجوها میگفت اینها عائله ما هستند. پدر و مادرشان اینها را به ما سپردهاند.
✅ اگر مریض میشدند یا مشکل مالی داشتند، رسیدگی میکرد.
💠 به سؤالات دانشجویان اساتید دیگر پاسخ میداد. بعضاً دانشجویانش اعتراض میکردند چرا دانشجویان اساتید دیگر جلوی اتاقش صف میکشند.
🌐 yjc.ir
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
✍ #راوی : همکار شهید
🍃🌹 #شهید_مجید_شهریاری
✊ #شهید_هسته_ای
🔻قسمت هفدهم🔺
🌺
🕊🌺
🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺
😔 کاش اندکی، مثل شما قلب هایمان 💞 تحت تسخیر خدا بود، تا گام هایمان 🚶 اینگونه زمین گیر نشود...!
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
🍃🌺 #شهید_مجید_شهریاری
✨ #شهید_هسته_ای
#شهید_ترور
📆 #تاریخ_شهادت : ۸۹/۰۹/۰۸
🎁 آقا مجید، شهید گرانقدر سالروز شهادتت مبارک 🎈
🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺
🕊🌺
🌺
🕊 #ساکن_روح_و_ریحان
🎓 دکتر کموزن بود، ولی انرژی زیادی داشت.
😅 به شوخی میگفتم دکتر مثل مورچه است و میتواند پنج برابر وزن خودش را بلند کند. اگر میخواستیم جایی را تجهیز کنیم، طوری همکاری میکرد که اگر کسی او را میدید تصور میکرد نیروی خدماتی است.
💠 در راهاندازی کارگاهها و تجهیزشان مشارکت میکرد. میرفت بازار، وسیلهای را که مورد نیاز بود میخرید.
✅ وقتی پروژه به ایشان ربط داشت، همه کارهای اجرایی و مالی را خودش انجام میداد. اگر وارد امور مالی هم میشد، درست و حسابی کار میکرد.
🌐 yjc.ir
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
✍ #راوی : همکار شهید
🍃🌹 #شهید_مجید_شهریاری
✊ #شهید_هسته_ای
🔻قسمت هجدهم🔺
🌺
🕊🌺
🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺
🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺
🕊🌺
🌺
🕊 #ساکن_روح_و_ریحان
☺️ به زندگی شخصی دانشجوها به شدت اهمیت میداد. دوستی داشتم که موقع ازدواج، به مشکل مالی برخورد.
🎓 استاد کمکش کرد تا زندگیاش را شروع کند. گفته بود هر وقت داشتی، برگردان. آن بنده خدا هم ماهیانه مبلغی را برمیگرداند.
💠 همیشه نگران شغل و آینده دانشجوها بود. اگر میدید دانشجویی سال قبل فارغالتحصیل شده، ولی هنوز شغل ندارد، برایش شغلی پیدا میکرد یا در پروژههای خود، از او استفاده میکرد. این نگرانی همیشه در ذهنش بود.
دانشجوهایی که با دکتر پروژه داشتند، میگفتند امکان نداشت دکتر سر ماه فراموش کند حقالزحمه ما را بدهد.
✅ حواسش بود اگر یکی از بچهها متأهل است و درآمدی ندارد، به او کمک کند.
🌐 yjc.ir
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
✍ #راوی : شاگرد شهید
🍃🌹 #شهید_مجید_شهریاری
✊ #شهید_هسته_ای
🔻قسمت نوزدهم🔺
🌺
🕊🌺
🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺
🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺
🕊🌺
🌺
🕊 #ساکن_روح_و_ریحان
👥 با دوستانی که در امیرکبیر درس خوانده بودیم (ورودیهای سال 62، 63 یا 64)، هر شش ماه یا هر سال یک بار جلسه داشتیم. دکتر هم میآمد.
💠 در یکی از جلسات به من گفت روستایی در اصفهان هست به نام «کوهپایه» که حدود 100 کیلومتر از اصفهان فاصله دارد. آدرسی داد و یک شخص را معرفی کرد.
خواست بررسی کنیم اوضاع او چگونه است. دو هفته بعد گزارشی به ایشان درباره آن شخص دادم. آن شخص تحصیل کرده بود، اما مشکل ذهنی و عصبی داشت.
🎓 دکتر میخواست دو اتاق برای او بسازیم. شماره حسابم را گرفت و مبلغی واریز کرد. آن شخص اصرار داشت خودش درست کند، اما دکتر گفت من وضعیت او را بهتر میدانم؛ خودتان بسازید.
یک روز به دکتر گفتم آن شخص نمیگذارد خانه را کامل کنیم و گروه که بخش عمده کار را انجام داده بود، مجبور شد برگردد. دیگر ادامه ندادیم. بعد از شهادت دکتر قضیه را برای همسرشان تعریف کردم. ایشون گفت یک روز ما خودمان رفتیم کوهپایه؛ گروهی را پیدا کردیم و کار خانه تمام شد.
🌐 yjc.ir
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
✍ #راوی : دوست دوران دانشجویی شهید
🍃🌹 #شهید_مجید_شهریاری
✊ #شهید_هسته_ای
🔻قسمت بیستم🔺
🌺
🕊🌺
🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺
🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺
🕊🌺
🌺
🕊 #ساکن_روح_و_ریحان
💖 علاقه مندی و پشت کارش سبب میشد که نیروهای رشتههای تخصصی دیگر هم جذبش شوند.
💠 یکی، دو جلسه با بچههای کشاورزی صحبت کردیم. خیلی زود کارشان به مبادله شماره تلفن رسید.
✅ اگر با متخصصان سازمان فضایی صحبت میکردیم، دکتر میگفت باید یک کلاس ویژه بگذارم تا ادبیاتمان را یکی کنیم. برای گردآوری افراد با تخصصهای مختلف قدرت عجیبی داشت.
با محوریت دکتر و معنویتی که بر فضای کار حاکم میکرد، همه نیروها با تمام وجود کار میکردند.
🌐 yjc.ir
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
✍ #راوی : همکار شهید
🍃🌹 #شهید_مجید_شهریاری
✊ #شهید_هسته_ای
🔻قسمت بیست و یکم🔺
🌺
🕊🌺
🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺