eitaa logo
کانال رسمی شهید مصطفی صفری تبار
294 دنبال‌کننده
875 عکس
142 ویدیو
15 فایل
کانال رسمی شهید مدافع وطن پاسدار مصطفی«کمیل»صفری تبار شهادت:1390/06/13 شمالغرب کشور_ارتفاعات جاسوسان درگیری با گروهک تروریستی پژاک صفحه اینستاگرام شهید:👇 https://www.instagram.com/komeyl.safaritabar ادمین کانال همسرشهید👇: @my_ma97618
مشاهده در ایتا
دانلود
در کنار همرزم و رفیق و برادر شهید مصطفی صفری تبار به یاد دوستان بودم  🌹کانال رسمی شهیدمصطفی صفری تبـــــــار 🌹 @shahid_mostafa_safaritabar
#بــفرمایید_چای_قند_پهـــــــلو #صبحــــــــتون شهـــــــــدایے😍  🌹کانال رسمی شهیدمصطفی صفری تبـــــــار 🌹 @shahid_mostafa_safaritabar
☺️ لبخند بزن رزمنده قبل از عملیات بود ... داشتیم با هم تصمیم میگرفتیم اگر گیر افتادیم چطور توی بی سیم به همرزمامون خبر بدیم ... ڪه تڪفیریا نفهمن ...🤔 یهو سید ابراهیم (شهید صدرزاده) از فرمانده های تیپ فاطمیون😍 بلند گفت : آقا اگر من پشت بی سیم گفتم همه چی آرومه من چقدر خوشبختم ... بدونید دهنم سرویس شده ..... 😂😂♂😐  🌹کانال رسمی شهیدمصطفی صفری تبـــــــار 🌹 @shahid_mostafa_safaritabar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽| #تیزر_تصویری ثبت نام سراسری خادمین شهدا ویژه راهیان نور جنوب کشور دهم تا بیستم آذرماه نود و هفت از طریق:👇👇 www.khademin.koolebar.ir #لباس_خاکی_ها #ثبت_نام_خادمین_شهدا #جانمونید✌️ #213 @shahid_mostafa_safaritabar 🌹کانال رسمی شهید مصطفی صفری تبار🌹
زنان طایفه خانم #سلحشوری و شوهرش که عشایری هستند سطل آب را روی سر می‌گذاشتن و در دو دست هم دو ظرف لباس شسته رو از چشمه تا محل زندگی حمل می‌کردند، عجیبه گردنشون درد نگرفت ! #گردن_درد_سیاسی همان مأموریتی است که دم خروسش با خانم #شریعتمداری از منو تو زد بیرون.. 🌹کانال رسمی شهیدمصطفی صفری تبار🌹 @shahid_mostafa_safaritabar
قابل توجه کسانی که از چادر آرتروز گردن گرفتند...! #پروانه_سلحشوری #گردن_و_دست_شکسته_تقصیر_چادر_بود! 🌹کانال رسمی شهیدمصطفی صفری تبار🌹 @shahid_mostafa_safaritabar
⛔️ناگفته‌های یک بهایی‌زاده‌ی مسلمان شده 🌹کانال رسمی شهیدمصطفی (کمیل) صفری تبار🌹 @shahid_mostafa_safaritabar
🔴 ســه نفـر بـودیم... 🔹و... 🔹دو تا مـاســکـ... 🔹والســلام... 🔹کوتاه ترین قصه دنیا .  🌹کانال رسمی شهیدمصطفی صفری تبـــــــار 🌹 @shahid_mostafa_safaritabar
🔴 هر کس به هوای تو نباشد... 🔹به جهنم... 🔹جایی که تو باشی وسط باغ بهشت است.. 🔹هر کس که به پای تو نباشد... 🔹به جهنم..  🌹کانال رسمی شهیدمصطفی صفری تبـــــــار 🌹 @shahid_mostafa_safaritabar  
وقتی دید نمی تونه دل فرمانده رو نرم کنه مظلومانه دست به آسمان بلند کرد و نالید: « ای خدا تو یه کاری کن. بابا منم بنده ت هستم!...»😔 حالا بچه ها دیگه دورادور حواسشون به اون بود🙄 عباس ریزه یه دفعه دستاش پایین اومد. رفت طرف منبع آب و وضو گرفت. همه تعجب کردن. عباس ریزه وضوگرفت و رفت به چادر😇 دل فرمانده لرزید. فکرکرد، عباس رفته نماز بخونه و راز و نیاز کنه. آهسته در حالیکه چند نفر دیگه هم همراهیش می کردن به سمت چادر رفت اما وقتی چادر رو کنار زد، دید که عباس ریزه دراز کشیده و خوابیده، تعجب کرد ، صداش کرد: «هی عباس ریزه … خوابیدی؟ پس واسه چی وضو گرفتی؟»🤔 عباس غلتید و رو برگردوند و با صدای خفه گفت: «خواستم حالش رو بگیرم!»😤 فرمانده با چشمانی گرد شده گفت: «حال کی یو؟» عباس یه دفعه مثل اسپندی که رو آتیش افتاده از جا جهید و نعره زد: «حال خدا رو. مگه اون حال منو نگرفته!؟ چند ماهه نماز شب می خونم و دعا می کنم که بتونم تو عملیات شرکت کنم. حالا که موقعش رسیده حالم ومی گیره و جا می مونم. منم تصمیم گرفتم وضو بگیرم و بعد بیایم بخوابم. یک به یک!»💪🏻 فرمانده چند لحظه با حیرت به عباس نگاه کرد. بعد برگشت طرف بچه ها که به زور جلوی خنده شون روگرفته بودن و سرخ و سفید می شدن.😆 و زد زیر خنده و گفت: «تو آدم نمی شی. یا الله آماده شو بریم.» عباس شادمان پرید هوا و بعد رو به آسمان گفت: «خیلی نوکرتم خدا. الان که وقت رفتنه. عمری موند تو خط مقدم نماز شکر می خونم تا بدهکار نباشم!»😁 بین خنده بچه ها عباس آماده شد و دوید به سوی ماشین هایی که آماده حرکت بودن و فریاد زد: «سلامتی خدای مهربان صلوات!»😍  🌹کانال رسمی شهیدمصطفی صفری تبـــــــار 🌹 @shahid_mostafa_safaritabar
الھے... گنـاه مےڪُنیم | توبہ مےڪُنیم توبہ میشکنیم | گناه مےڪُنیم وباز هم توبہ.. 😔 الھے... از این رفت و برگشت ها خستہ ایم، ڪمڪ ڪن همیشہ فقط بہ سمت تُ بیاییم ●♥️ اھدناالصراط المستقیم..  🌹کانال رسمی شهیدمصطفی صفری تبـــــــار 🌹 @shahid_mostafa_safaritabar
مدتےبود حسن مثل همیشه نبود😕 بیشتر وقت ها تو خودش بود؛ فهمیده بودم که دلش هوایی شده!!☹️ تا اینکه یه روز اومد نشست روبروم؛ گفت: از بـے بـے زینب یه چیزی خواستم اگه حاجتمو بدن مطمئن میشم راضی ان به رفتن من!☺️ ازش پرسیدم چـے خواستی؟ 🤔 گفت: یه پسر کاکل زری😉😅 اگه بدونـم یه پسر دارم که میشه مرد خونت، دیگه خیالم از شما راحت میشه🙄😍 وقتے رفتم سونوگرافی فهمیدم بچه پسره، قلبم ریخت😢💔 چون خودمم مطمئن شدم حسن باید بره سوریه😔 وقتی رسیدم خونه : پرسید بچه چیه؟!! نگاهش کردم و گفتم : دیدارمـون به قیامــتـــ😭💚  🌹کانال رسمی شهیدمصطفی صفری تبـــــــار 🌹 @shahid_mostafa_safaritabar